دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

الهى ! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهى ! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهى ! یا من یعفو عن الکثیر و یعطى الکثیر بالقلیل از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.
الهى ! سالیانى مى‏پنداشتم که ما حافظ دین توایم استغفرک اللهم در این لیلة الرغائب هزار و سیصد و نود فهمیدم که دین تو حافظ ما است احمدک اللهم.
الهى ! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
الهى ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ‏ایم و تنها تو کاره اى.
الهى ! از پاى تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات و الارض انعمت فزد.
الهى ! شان این کلمه کوچک که به این علو و عظمت است پس یا على یا عظیم شان متکلم اینهمه کلمات شگفت لا تتناهى چون خواهد بود.
الهى ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهى ! چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
الهى ! چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت...
هی دل چگونه کالای است که شکسته آن را خریداری و فرموده ای پیش دل شکسته ام.
الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه بایدکرد
الهی همه از تو دوا خواهند حسن از تو درد خواهد.
الهی اگر تقسیم شود به من بیشتر از این که دادی نمی رسد فلک الحمد.
الهی ما را یارای دیدن خورشید نیست،دم از دیدن خورشید آفرین چون زنیم.
الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.
الهی از نماز و روزه ام توبه کردم به حق اهل نماز و روزه ات توبه این نا اهل را بپذیر.
الهی به فضلت سینه بی کینه ام دادی بجودت شرح صدرم عطا بفرما.
الهی اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارائی منی.
الهی دندان دادی نان دادی، جان دادی جانان بده.

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق .

طبقه بندی موضوعی

۳۰ مطلب با موضوع «فلسفه ومنطق» ثبت شده است

۱۹
مهر

فصل اول

*فلسفه معمولا در پی تبیین عقلانی کلی ترین امور می باشد. برای مثال اصولی مانند واقعیت داشتن جهان، قابل شناخت بودن طبیعت، اصل علیت و یکسان عمل کردن طبیعت و ... هرچند مبنای علم تجربی هستند – اما تبیین آنها در قلمرو فلسفه است.

*تبیین عقلانی علوم انسانی یعنی پاسخ دادن به چرایی هایی علوم انسانی نیز در قلمرو فلسفه است. بر همین اساس ریشه ی تفاوت در علوم انسانی را باید در بینش فلسفی بانیان آن علوم نسبت به انسان جستجو کرد.

*مابعدالطبیعه علم به احوال موجودات است از جهت "وجود" داشتن. بنابراین قلمرو فلسفه پهنه ی بی پایان هستی است؛ برعکس علوم دیگر که هر کدام به چهره ای خاص از اشیاء و موجودات می پردازند. از این جهت فلسفه با بود و نبود اشیاء سروکار دارد و "وجود" اساسی ترین مفهوم مباحث مابعدالطبیعه است.

  • طاهره نظیفی
۲۸
شهریور
  • طاهره نظیفی
۱۸
شهریور

روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود.
علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم.
جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟
مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.
سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد.
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.
سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی.
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟
و آیا کسی که رفتارش نا درست است، روانش بیمار نیست ؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟
بیماری فکری و روان نامش "غفلت" است. و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده.
بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است.
      
  • طاهره نظیفی
۲۱
فروردين


استدلال:

استدلال، ترکیب قانون‌مند قضایای «معلوم» برای رسیدن به قضیه‌ی جدید است و ساختار آن به این صورت است:

مقدمه‌ی اول + مقدمه‌‌‌ی دوم        =       نتیجه

(دانش‌های پذیرفته شده قبلی)        (دانش به دست آمده‌ی جدید)

اقسام استدلال:

1- تمثیل: سرایت دادن حکم یک موضوع به موضوع دیگر، به‌دلیل «مشابهت» آن دو با یک‌دیگر است؛ مانند این‌که بگوییم: «چون آب و هوای کره‌ی مریخ مانند آب و هوای زمین است، پس کره‌ی مریخ هم، مانند زمین دارای حیات است.»

این نوع استدلال در محاوره، شعر و ادبیات و نیز در مقام آموزش بسیار موثر است.

2- استقرا: سیر ذهن از جزیی به کلی است که به یک حکم یا قضیه‌ی کلی می‌رسیم. استقرا بر دو نوع است:

 استقرای تام: که در آن «همه»‌ی موارد جزیی را می‌آزمایند و سپس حکم کلی صادر می‌کنند.

 استقرای تام بیش‌تر در موضوعات کوچک کاربرد دارد.

 استقرای ناقص: که در آن «برخی» موارد جزیی را می‌آزمایند و سپس نتیجه را به کل موارد سرایت می‌دهند.

 این استدلال مبنای اعتماد به علوم تجربی است و در علوم تجربی و ریاضیات کاربرد زیادی دارد.

3- قیاس: تنها راه رسیدن به یقین است و استدلال از کلی به جزیی است و اگر مقدمات آن صادق باشد، نتیجه‌ی به دست آمده حتماً صادق است.

قیاس دو جنبه دارد: 1. صورت و 2. ماده

«صورت» شکل و چارچوب اولیه‌ی قیاس است و «ماده» مفادی است که در این چارچوب جای می‌گیرد.

اقسام قیاس:

 1- قیاس اقترانی      2- قیاس استثنایی

قیاس اقترانی:

 از دو مقدمه و یک نتیجه تشکیل می‌شود و مقدمه‌ای که موضوع نتیجه در آن است، «صغرا» و مقدمه‌ای که محمول نتیجه در آن است، «کبرا» نام دارد و لفظی که عیناً (هم از نظر ظاهر و هم از نظر معنا) در دو مقدمه تکرار می‌شود و در نتیجه‌ی قیاس حذف می‌شود، «حد وسط» نام دارد.

اقسام قیاس اقترانی:

 1- قیاس اقترانی حملی: که از دو مقدمه‌ی حملی تشکیل می‌شود، مانند: «مثلث شکل هندسی است، هر شکل هندسی کمیتی دو بعدی است، پس مثلث کمیتی دو بعدی است.»

2- قیاس اقترانی شرطی:

الف) یا از دو مقدمه‌ی شرطی تشکیل می‌شود

ب) یا از یک مقدمه‌‌ی شرطی و یک مقدمه‌ی حملی.

شکل‌های مختلف قیاس اقترانی و شرایط انتاج و ضروب منتج هر شکل:

اشکال قیاس

شرایط حد وسط

شرایط انتاج

تعداد ضروب منتج

تعداد ضروب عقیم

صغرا

کبرا

شکل اول

محمول

موضوع

موجبه بودن صغرا

و کلی بودن کبرا

4

12

شکل دوم

محمول

محمول

کلی بودن کبرا

و اختلاف دو مقدمه در کیف

4

12

شکل سوم

موضوع

موضوع

موجبه بودن صغرا

و کلی بودن یکی از دو مقدمه

6

10

شکل چهارم

موضوع

محمول

به علت دور از ذهن بودن شرایط آن ذکر نمی‌شود.

-

-

 

قیاس استثنایی:

اگر نتیجه‌ی استدلال یا نقیض نتیجه در یکی از دو مقدمه آمده باشد، «قیاس استثنایی» نامیده می‌شود؛ مانند: «تعداد سیارات منظومه‌ی شمسی یا زوج یا فرد است، ولی می‌دانیم تعداد این سیارات 9 عدد (فرد) است، پس تعداد سیارات زوج نیست.»

معمولاً قیاس استثنایی با کلمات «ولی» یا «اما» همراه است.

برخی ایرادات وارد بر منطق و پاسخ آن‌ها:

سؤال اول: اگر منطق علمی است که مانع خطا می‌شود پس این همه اختلاف بین دانشمندان از کجاست؟

پاسخ: کار منطق نشان دادن «شکل و صورت» استدلال است و آن چه زمینه‌ی اصلی اشتباه را فراهم می‌کند، «محتوا و ماده‌ی قیاس» است و در همین ماده و محتواست که معمولاً فلاسفه با هم اختلاف دارند.

سؤال دوم: اگر منطق ابزار استدلال‌های بشری است، پس چرا کاربرد آن نمی‌توان به معلومات جدیدی دست یافت؟

پاسخ: آموختن منطق برای کم کردن خطاهاست و نه این‌که هر کس علم منطق را نداند، نمی‌تواند فکر کند. منطق صورت اندیشه را ارزیابی می‌کند و پیشرفت یک علم به ماده‌ی آن است.

سؤال سوم: با این‌که قیاس مهم‌ترین قاعده‌‌ی منطق است و شکل اول آن قوی‌ترین حالت است، ولی این شکل به ما کمکی نمی‌کند، زیرا اگر درستی هر دو مقدمه معلوم باشند، نتیجه در درون مقدمات هست و دیگر نتیجه‌گیری معنایی ندارد، ولی اگر دو مقدمه غلط یا مشکوک و مجهول باشند، نمی‌توان نتیجه‌گیری کرد.

پاسخ: صرف معلوم بودن دو قضیه برای معلوم بودن نتیجه کافی نیست. نتیجه، آن هنگام معلوم می‌شود که دو قضیه به صورت دو مقدمه در ذهن «اقتران» پیدا می‌کنند و وظیفه‌ی منطق این است که اقتران صحیح را از اقتران غلط باز نماید.

سؤال چهارم: با پیدایش منطق جدید، دوران منطق قدیم به سرآمده و بدون تعصب بایدهای خود را به پیشرفت‌های علمی نوین بدهد.

پاسخ: با این‌که پیشرفت‌های علمی انسان‌ها، قابل تقدیر است ولی این‌گونه نیست که هر نظر جدیدی درست و هر نظر قدیمی، نادرست باشد. آمدن منطق جدید، به معنای کنار رفتن منطق قدیم نیست و باید محدوده‌ی هر کدام را مشخص کنیم و از هر کدام در محدوده‌ی خود بهره ببریم. ملاک پذیرفتن یا رد کردن یک نظر، درست یا غلط بودن آن است، نه جدید یا قدیم بودن آن.

ماده‌‌ی قیاس:

 ماده‌ی قیاس ممکن است از راه‌های مختلفی مانند حس، تجربه، حدس، برهان و … به دست آید.

صناعات خمس (صنعت‌های پنج‌گانه):

برهان:

 1- کامل‌ترین نوع استدلال است.

 2- هدف از برهان، کشف مجهول و رسیدن به یقین است.

 3- نمونه‌ی بسیار زیادی از استدلال‌های برهانی را در ریاضیات می‌بینیم.

 4- ماده‌ی آن مطمئن‌ترین و بهترین ماده است.

برهان دو نوع است: لمّی و انّی.

برهان «لمّی»: از علت به معلول می‌رسیم.

برهان «انّی»: از معلول به علت می‌رسیم.

جدل:

1- هدف از آن مغلوب کردن مخاطب و قانع کردن اوست.

 2- از قضایای مشهور یا مسلم و مورد قبول مخاطب تشکیل می‌شود.

 3- مخاطب را وادار به سکوت می‌کند.

خطابه:

1- هدف از آن، برانگیختن مخاطب به انجام کار یا اجتناب از کاری است.

 2- محتوایی احساسی و غیرمنطقی دارد و خطابه‌ای که با عقل و برهان عقلی توأم باشد، خوب و پسندیده است.

 شعر: 1- استدلالی تخیل‌آمیز است.

 2- از خیال آدمی سرچشمه می‌گیرد.

 3- باعث تأثر روحی مطلوب در مخاطب می‌شود.

* توجه: شعر منطقی با شعر ادبی متفاوت است. در «شعر منطقی»، وزن و قافیه و … ضرورت ندارد، اگر عبارتی به‌صورت نثر باشد ولی جنبه‌ی تخیلی داشته باشد، شعر منطقی به‌حساب می‌آید.

مغالطه (سفسطه):

 1- شبه استدلال است.

 2- ظاهری استدلال گونه و برهانی دارد اما در حقیقت برهان نیست.

  • طاهره نظیفی
۱۷
فروردين

روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود .
علت ناراحتی اش را پرسید . شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم . سلام کردم.
جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت .
و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم .
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟ مرد با تعجب گفت :
خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است .

سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده
و از درد به خود می پیچد
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم .
آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود .
سقراط پرسید :
به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی ؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت .
و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم .
سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی .
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟
و آیا کسی که رفتارش نا درست است ، روانش بیمار نیست ؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود ؟
بیماری فکری و روان نامش غفلت است.
و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد .
و به او طبیب روح و داروی جان رساند .
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده .
” بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است . “

  • طاهره نظیفی
۱۱
اسفند

فلسفه سوم - بخش 1 و 2

- فیلوسوفوس (فیلسوف) یعنی دوستدار دانایی و اولین باز فیثاغورث خود را فیلسوف نامید.

- از سوی دیگر «سوفیستا» یعنی دانشمند و این گروه ادراک انسانی را مقیاس حقیقت می‌دانستند.

- قوانین هر علمی مبنایی فلسفی دارد، مثل اصل یکنواخت عمل کردن طبیعت که مبنای علوم تجربی است و تمام قوانین علمی بر مبنای اصل علیت بنا نهاده شده‌اند. این اصول در هیچکدام از علوم تجربی بررسی نمی‌شوند بلکه فلسفه آنها را تبیین می‌کند.

- رابطه فلسفه با سایر علوم انسانی از مباحث بسیار مهم است که به کلید واژه هر مبحث اشاره می‌کنیم. 

1) فلسفه و روانشناسی: کلید واژه: بحث شناخت

2) فلسفه و جامعه‌شناسی: کلید واژه‌ها: مساله اصالت فرد و اصالت جامعه، انسان و پایگاه طبقاتی او ← آزاد بودن انسان یا تابع بودن او نسبت به پایگاه طبقاتی‌اش

3)‌فلسفه و علم سیاست: کلید واژه‌ها: «حق حکومت» و این سوال که «حکومت حق چه کسی است؟»

4) فلسفه و علم اخلاق: کلید واژه‌ها: قطعیت نانسبی بودن گزاره‌های اخلاقی

5) فلسفه و هنر: کلید واژه‌ها: ماهیت زیبایی، فرق یک هنرمند با سایر هنرمندان.

6) فلسفه و علم حقوق: کلید واژه‌ها: دلیل مجازات مجرمین، چیستی جرم. 

- در بخش آغاز فلسفه، نظرات پروتاگوداس و گرگیاس، اهمیت بسیاری دارند.

- در درس شهید راه حکمت، سخنان سروش معبد دلفی و همچنین پیام سقراط اهمیت بیشتری دارند.

فلسفه پیش‌دانشگاهی - فصل اول تا دهم 
- در فصل اول، کلیات (1)، بر دو مفهوم فطرت اول و فطرت ثانی، که صدالمتاهمین آن را از ارسطو نقل کرده است توجه دارد. همچنین خطبه اول نهج‌البلاغه، حائز اهمیت فراوان است. مثلا لازم است بدانید که آغاز دین، معرفت کردگار است و کمال معرفت ایمان است و...
- در فصل دوم، نام کتب و مترجمین آنها که تحت عنوان ترجمه‌های فلسفی آمده بسیار مهم است و بارها در تست‌های کنکور سراسری مشاهده شده‌اند. مواد قضایا (وجوب، امکان و امتناع) و مواد ثلاث (واجب الوجود، ممکن الوجود و ممتنع الوجود)، که از ابداعات حکمت مشائی است از مباحث پایه‌ای فلسفه است که در فصل سوم کتاب آمده‌اند.

- در فصل چهارم به یاد داشته باشید که متکلمان اسلامی نظریه حدوث را برای تبیین ملاک نیازمندی معلوم به‌علت پیشنهاد کرده‌اند، در حالی که فلاسفه نظریه امکان ذاتی را صحیح‌تر می‌دانند. نکته دیگری که در سوالات کنکور بسیار به آن پرداخته می‌شود نتایجی است که از هرکدام از فروع اصل علیت به وجود می‌آیند: وجوب علی معلومی ← نظام جهان، نظامی ضروری و لایتخلف است. تقدم وجوب بر وجود ← نظام هستی، نظامی وجوبی و قطعی است (حتمیت) سنخیت علت و معلول ← انتظام نظام هستی و نظام معین هستی.
در زیر عنوان مراتب موجودات، به مفهوم عقول و عقل دهم (پاورقی) توجه کنید. 

- در فصل پنجم لازم است که آثار و موضوع هر اثر را به‌خوبی بدانید و بر مفهوم مدینه فاضله و مباحث ریاست مدینه فاضله مسلط باشید. دلایل دادن لقب معلم ثانی بر فارابی، به‌ویژه آخرین دلیل، بسیار مورد توجه طراحان آزمون‌هاست.
- تالیفات ابن‌سینا از نکات مهم فصل ششم است. همچنین نظر ابن‌سینا درباره طبیعت و عشق از شاخصه‌های مهم فلسفه ابن‌سیناست. مضمون حکایات اشراقی ابن‌سینا از مباحث جالب و پر‌اهمیت پایان این فصل است. 

- در فصل هفتم حتما بر اشاعره (اشعری‌ها) و معتزله و مبانی هر یک توجه کنید. همچنین باید با نظرات و تالیفات غزالی و فخررازی آشنا باشید.
- در فصل هشتم تالیفات سهروردی را به‌خوبی به‌خاطر بسپارید. جغرافیای عرفانی سهروردی و مراتب انوار از نظر او قابلیت طرح در سوالات کنکور را دارد.

- تفاوت‌ها و شباهت‌های عرفان، کلام، فلسفه مشاء و فلسفه اشراقی از مهمترین نکات فصل 9 هستند که بارها در آزمون‌ها آورده‌اند.
- آثار و تالیفات ملاصدرا، اسفار اربعه و ارتباط این سفرها با سلوک عقلی و عرفانی باید مهمترین نکات در نظر داوطلبان کنکور باشد.

  • طاهره نظیفی
۱۱
اسفند

1- مغالطه اشتراک لفظ:

استفاده از کلماتی که دارای دو یا چند معنا هستند،بدون وجود قرینه ای دال بر معنای مورد نظر.

مثال:

خانه ارزان کم یاب است. 

هر چیز کم یاب گران است.

پس خانه ارزان گران است.                                  

 2-مغالطه ابهام ساختاری:

جمله ای که می تواند به دو یا چند بیان فهمیده شود.  مثال:

کار نیکان را قیاس از خود مگیر          گرچه باشد در نوشتن شیر  شیر

آن یکی شیر است اندر بادیه            آن دگر شیر است اندربادیه

آن یکی شیراست کآدم می خورد     وآن دگر شیر است کآدم می خورد

3-مغالطه ترکیب مفصل:

ترکیب دو جمله که به صورت مجزا صادق اند،اما اگر در یک جمله مرکب بیایند،جمله حاصل نادرست می شود.

مثال :اگر فردی هم نویسنده باشد، هم ورزشکار و در نویسندگی بدون مهارت و در ورزش ماهر ،در مورد این فرد می توان گفت: او نویسنده است؛ او ماهر است؛ به طور جداگانه حرف ما درست می باشد.ولی دو حکم در یک جمله بیاید که او نویسنده و ماهر است، مغالطه آمیز خواهد بود حتی اگر بگوییم او نویسنده و ورزشکار ماهری است باز مغالطه است.

4- مغالطه واژه های مبهم :

استفاده از کلمات مبهمی که قابلیت تفصیلهای متعددی دارند.

مثلا کسی ادعا می کند که پول کمی دارد، بعد از تحقیق معلوم می شود که بیست میلیون دارد و در برابر اعتراض دیگران بگوید که بیست میلیون تومان که پولی نیست، نمی توان یک خانه مناسب خرید. از آن طرف کس دیگر بگوید که پول زیادی دارد و معلوم شود که بیست تومان داشته . بعد بگوید با بیست تومان می توان صد بار تلفن زد، مگر کم پولی است.علت این مغالطه نا معین بودن الفاظ کم ، زیاد، دور ، نزدیک و...   می باشد.

5-مغالطه گزاره های بدون سور:

عدم ذکر سور گزاره و تلقی آن به عنوان گزاره کلی .

 مثال :مردم این زمانه بی وفا هستند،که صریحا از همه استفاده نمی کند؛ چرا که در آن صورت خطا بودن سخن اش آشکار می شود.  استعمال شایع و متداول این مغالطه وقتی است که کسی بخواهد کل یک گروه را به دلیل خطای برخی اعضای آن محکوم کند .

6-مغالطه سورهای کلی نما:

استفاده از سورهایی شبیه سورهای کلی .

مثال:  بیشتر گداهایی که در شهرهای بزرگ به تکدی می پردازند از ثروت کلانی برخوردارند. برای رفع مغالطه از تغییر کلی یا قانون آماری استفاده می شود.

7-مغالطه تعریف دوری:

شناساندن لفظ یا شیء مبهم «الف» با «ب» در حالی که برای شناخت «ب» محتاج شناخت «الف» باشیم.

مثلا عارفی مدعی را پرسیدند جوانمردی چیست؟گفت:ترک کامجویی؛ گفتند:کامجویی کدام است ؟پاسخ داد:ترک جوانمردی .

8-مغالطه کنه و وجه:

معرفی یک صفت یا یک جنبه خاص پدیده ای به عنوان ذات و اساس آن.

مثال:هرچه از دنیا میل کنی به نفعت خواهد بود؛چرا که دنیا چیزی نیست جز هوا و هوس و تعلقات کاذب به ظواهر فریبنده .

9-مغالطه علت جعلی :

معرفی امری که یا علت نیست یا بخش کوچکی از علت است به عنوان علت اصلی.

مثال: شاگردی به معلم می گوید خانم اجازه علت این که در این امتحان  نمره کمی گرفتم این است که در شب امتحان ما مهمان زیادی داشتیم و نتوانستیم برای امتحان درس بخوانیم.

10- مغالطه بزرگ نمایی:

جلوه دادن جنبه یا جنبه های خاصی از یک واقعیت به صورت بزرگتر و مهمتر از آنچه هست. مثلا 97% از دانش آموزان سال آخر این آموزشگاه سال گذشته در دانشگاههای دولتی ،آزادو پیام نور پذیرفته شده اند.(درصد پذیرفته شدگان در دانشگاههای مختلف مهم است ،اما گوینده با بیان مجموع97% پذیرفته شدن و با مقدم ذکر کردن دانشگاههای دولتی ،سعی در بزرگنمایی موفقیت آموزشگاه مذکور دارد،حال آن که ممکن است تنها 10%از دانش آموزان آن آموزشگاه توانسته باشند در دانشگاههای دولتی پذیرفته شده باشند.

1۱- مغالطه نقل وقول ناقص:

نقل گزینشی بخشی از سخنان دیگران به قصد فریب دادن مخاطبان 

مثال :پاپ وقتی وارد فرودگاه لندن شد،در جواب خبرنگار که از او پدسید،آیا قصد دارد در لندن به کلوپ های شبانه و میکده ها برود؟وی با تعجب پرسید:آیا در لندن کلوپ شبانه و میکده وجود دارد؟صبح فردا تیتر روزنامه ها چنین بود:اولین سؤال پاپ هنگام ورود به لندن این بود که:آیا در لندن کلوپ شبانه و میکده وجود دارد؟

۱۲- مغالطه تاکید لفظی:

تکیه بر برخی الفاظ یک گزاره و استنباط معانی خاص که مورد نظر گوینده آن نبوده.

مثلا مادر گفته که به سوی پنجره ها سنگ پرتاب نکنیم.بنابراین می توان پاره آجر پرتاب کنیم .یا مادر که قول داده بود اگر آن ها  بچه ها ی خوبی باشند ،دیگر آنها را با خط کش کتک نزند،در این صورت آنها را با کمربند تنبیه خواهد کرد.

  • طاهره نظیفی
۲۴
آذر

تقدیم به دانش آموزان گل کلاس سومم تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

  • طاهره نظیفی
۲۴
آذر

 

 بخش اول ـ  فلسفه چیست

 

‌‌1ـ ریشه‌ی لفظ فلسفه چیست و به چه معنا است؟

2ـ  فیلوسوفوس به چه معنا است و اولین کسی که خود را فیلوسوفوس نامید که بود؟

3ـ افلاطون چه کسی را فیلوسوفوس نامید؟

4ـ ـ معنی اصلی و معنی رایج دو واژه‌ی«فیلو سوفیا» و «فیلوسوفوس» را بنویسید.

5ـ سوفیست‌ها چه کسانی بودند و چه عقایدی داشتند؟

6ـ ـ لفظ سوفیست به چه معناست و عقیده‌ی آنها را بیان کنید.

  • طاهره نظیفی
۲۴
آذر

جدول احکام قضایا ی حملی                  منطق جدیدالتالیف سوم انسانی          

  تباین : متفاوت بودن هم  موضوع و هم محمول مثال :  الف ب است-  ج  د  است 0 خاش شهرستان است - زاهدان مرکز استان است

 تماثل :موضوع یکسان ومحمول متفاوت       مثال :  الف ب است-  الف ج  است 0 فلسفه جذاب  است -  فلسفه شیرین  است 0

 تشابه مو ضوع متفاوت محمول یکسان مثال :  الف ب است    ج  ب  است 0منطق شیرین است -   فلسفه شیرین  است 0

اصل قضیه

                        تقابل تضاد

                         تقابل تناقض

موجبه کلی

سالبه کلی

هرالف ب است0هیچ الف ب نیست

سالبه جزئی

هر الف ب است0  بعضی الف ب نیست 0

موجبه  جزئی

تضاد ندارد

بعضی الف ب است0     ..........0

سالبه کلی

بعضی الف ب است0  هیچ  الف ب نیست

سالبه کلی

موجبه کلی

هیچ الف ب نیست هرالف ب است

موجبه  جزئی

هیچ الف ب نیست0 بعضی  الف ب است

سالبه جزئی

تضاد ندارد

بعضی الف ب نیست0  ..............0

موجبه کلی

بعضی الف ب نیست0  هر الف ب است 0

 اصل قضیه

                    تقابل تداخل

              تقابل تداخل تحت تضاد

موجبه کلی

 

موجبه  جزئی

هرالف ب است بعضی الف ب است

تداخل تحت تضاد ندارد

هر الف ب است0          ................ 0

موجبه  جزئی 

موجبه کلی

بعضی الف ب است0    هر  الف ب است 0

سالبه جزئی

بعضی الف ب است0 بعضی الف ب نیست

سالبه کلی

 

سالبه جزئی

هیچ الف ب  نیست       بعضی  الف ب نیست 0

تداخل تحت تضاد ندارد

 هیچ  الف ب نیست 0      ............. 0

سالبه جزئی 

سالبه کلی

بعضی الف ب نیست0 هیچ الف ب نیست 0

موجبه  جزئی

بعضی الف ب نیست0 بعضی  الف ب است 0

 اصل قضیه

        عکس  مستوی

                   عکس نقیض

موجبه کلی

 

موجبه  جزئی

هرالف ب است0بعضی ب الف است

سالبه کلی

هر الف ب است0 هیچ غیرب الف نیست 0

موجبه  جزئی

 

موجبه  جزئی

بعضی الف ب است0بعضی ب الف است 0

عکس نقیض لازم الصدق ندارد

بعضی الف ب است0       .............. 0

سالبه کلی

 

سالبه کلی

 هیچ الف ب نیست هیچ ب الف نیست

موجبه  جزئی

 هیچ الف ب نیست 0بعضی غیرب الف است0

سالبه جزئی

 

عکس مستوی لازم الصدق ندارد

بعضی الف ب نیست 0  ..........  0

موجبه  جزئی

بعضی الف ب نیست بعضی غیرب الف است

  • طاهره نظیفی