دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

الهى ! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهى ! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهى ! یا من یعفو عن الکثیر و یعطى الکثیر بالقلیل از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.
الهى ! سالیانى مى‏پنداشتم که ما حافظ دین توایم استغفرک اللهم در این لیلة الرغائب هزار و سیصد و نود فهمیدم که دین تو حافظ ما است احمدک اللهم.
الهى ! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
الهى ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ‏ایم و تنها تو کاره اى.
الهى ! از پاى تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات و الارض انعمت فزد.
الهى ! شان این کلمه کوچک که به این علو و عظمت است پس یا على یا عظیم شان متکلم اینهمه کلمات شگفت لا تتناهى چون خواهد بود.
الهى ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهى ! چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
الهى ! چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت...
هی دل چگونه کالای است که شکسته آن را خریداری و فرموده ای پیش دل شکسته ام.
الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه بایدکرد
الهی همه از تو دوا خواهند حسن از تو درد خواهد.
الهی اگر تقسیم شود به من بیشتر از این که دادی نمی رسد فلک الحمد.
الهی ما را یارای دیدن خورشید نیست،دم از دیدن خورشید آفرین چون زنیم.
الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.
الهی از نماز و روزه ام توبه کردم به حق اهل نماز و روزه ات توبه این نا اهل را بپذیر.
الهی به فضلت سینه بی کینه ام دادی بجودت شرح صدرم عطا بفرما.
الهی اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارائی منی.
الهی دندان دادی نان دادی، جان دادی جانان بده.

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق .

طبقه بندی موضوعی

۶۱ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۸
آذر


افسران - آماده ایم؟؟؟؟
مرحوم حاج اسماعیل دولابی درخصوص انتظار فرج تمثیل زیبائی دارند ،آن مرحوم می‌فرمایند:
پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این‌جا را مرتب کنید تا من برگردم، خودش هم رفت پشت پرده. از آن‌جا نگاه می‌کرد می‌دید کی چه کار می‌کند، می‌نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند.
یکی از بچه‌ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید.
یکی از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمی‌گذارم کسی این‌جا را مرتب کند.
یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمی‌گذارد، مرتب کنیم.
اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب می‌کرد همه‌جا را.
می‌دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نویسد.
شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش. نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید
هی نگاه می‌کرد سمت پرده و می‌خندید. دلش هم تنگ نمی‌شد. می‌دانست که آقاش همین جاست.توی دلش هم گاهی می‌گفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر می‌کنم.
آن بچه شرور همه جا را هی می‌ریخت به هم، هی می‌دید این خوشحال است، ناراحت نمی‌شود.
وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد.
ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد.
زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش.
شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش.
نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن
خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید.
  • طاهره نظیفی
۲۷
آذر

  • طاهره نظیفی
۲۷
آذر

   

امام علی (ع)

لا تَفرِحَنَّ بِسَقطَةِ غَیرِکَ لا تَدری ما یُحدِثُ بِکَ الزَّمانُ ؛
 

از زمین خوردن کسى شاد مشو   

که نمى دانى گردش روزگار براى تو چه در آستین دارد 

غررالحکم

  • طاهره نظیفی
۲۷
آذر

  • طاهره نظیفی
۲۷
آذر



شفاعت اهل بیت علیهم السلام در عالم برزخ شامل حال افراد گنهکار و گرفتار نمی شود و شفاعت ایشان مختص به روز قیامت است.

مطابق آنچه از نصوص قرآن کریم و اخبار و روایات متواتر و غیر قابل انکاری که از رسول اکرم و ائمه اطهار رسیده است استفاده می شود، هیچ کس بلافاصله پس از مرگ وارد عالم قیامت کبری نمی شود، زیرا قیامت کبری مقارن است با یک سلسله انقلاب ها و دگرگونی های کلی در همه موجودات زمینی و آسمانی که ما سراغ داریم یعنی کوه ها، دریاها، ماه، خورشید، ستارگان و کهکشان ها. هنگام قیامت کبری هیچ چیزی در وضع موجود باقی نمی ماند. به علاوه در قیامت کبری اولین و آخرین جمع می شوند، و ما می بینیم که هنوز نظام جهان برقرار است و شاید میلیون ها و بلکه میلیاردها سال دیگر نیز برقرار باشد و میلیاردها میلیارد انسان دیگر بعد از این بیایند.

از نظر قرآن کریم انسان پس از مرگ دو عالم را طی می کند: عالمی که مانند عالم دنیا پایان می پذیرد و "عالم برزخ" نامیده می شود، دیگر عالم قیامت کبری که به هیچ وجه پایان نمی پذیرد. قرآن کریم از زندگی پس از مرگ تا قیامت کبری با کلمه "برزخ" تعبیر کرده است. در سوره مۆمنون آیات 99 و 100 می فرماید: «حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون * لعلی اعمل صالحا فیما ترکت، کلا انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون؛ تا آنگاه که یکی از آنها را مرگ فرا می رسد می گوید: پروردگارا! مرا باز گردان، باشد کار شایسته ای در زمینه هایی که نکرده ام انجام دهم. ابدا، این صرفا سخنی است که او گوینده آن است و از جلوی آنها از حین مرگ تا روزی که مبعوث شوند برزخ و فاصله ای است».

این آیه تنها آیه ای است که فاصله میان مرگ و قیامت را  "برزخ" خوانده است. در این آیه از ادامه حیات بعد از مرگ، همین قدر سخن آمده است که انسان هایی پس از مرگ اظهار پشیمانی می کنند و درخواست بازگرداندن به دنیا می نمایند و به آنها پاسخ منفی داده می شود. این آیه کاملا صراحت دارد که انسان پس از مرگ دارای نوعی حیات است که تقاضای بازگشت(رجوع) می کند ولی تقاضایش پذیرفته نمی شود. آیاتی که دلالت می کند که انسان در فاصله مرگ و قیامت از نوعی حیات برخوردار است و در آن حال شدیدا احساس می کند، گفت و شنود دارد، لذت و رنج و سرور و اندوه دارد و بالاخره از نوعی زندگانی سعادت آمیز (یا شقاوت آلود) برخوردار است، زیاد است. مجموعا در حدود 15 آیه است که در قرآن کریم به نحوی از انحاء یک جریان حیاتی را یاد کرده است که می رساند در فاصله بین مرگ و قیامت از یک حیات کامل برخوردار است.

لذا با توجه به آیات قرآن غیر از دنیای قیامت که در آن به حساب کلی افراد رسیدگی می شود، دنیای دیگری در بین این دنیا و دنیای قیامت وجود دارد که آن را اصطلاحا می گویند عالم برزخ. برزخ یعنی حائل و واسطه. عالم برزخ یعنی عالمی که در بین عالم دنیا و عالم آخرت قرار گرفته. و به همین جهت در عالم برزخ هم با اینکه هنوز حساب کلی افراد رسیدگی نشده است و در قیامت باید رسیدگی بشود، افراد مختلفند، بعضی متنعمند و بعضی معذب. این است که فرموده اند: «القبر اما روضه من ریاض الجنه، او حفره من حفر النیران؛ عالم قبر برای انسان یا به منزله باغی است از باغ های بهشت و یا به منزله گودالی است از گودال های جهنم.

اهل سعادت، از همان توفی و مردن، سعادتشان شروع می شود، و اهل عذاب، از همان مردن، عذاب برزخیشان آغاز می گردد. این آیه بر همین مطلب دلالت می کند. قرآن نمی گوید که قبل از قیامت، مردم، چه سعید و چه شقی همین طور منتظر نگهداشته می شوند برای محاکمه نهایی و تا آن وقت همه در یک حالت انتظار به سر می برند و به همین جهت می فرماید اگر ببینی آن زمان را که فرشتگان می آیند اخذ می کنند، توفی می کنند، تحویل می گیرند به تمام و کمال کافران را و فقط بدنشان می ماند که بعد می پوسد، و اینها را معذب می دارند (عذاب عالم برزخ) این بدن دیگر در کار نیست ولی با این حال عذابش هست. «یضربون وجوههم و ادبارهم؛ در حالی که بر صورت ها و پشت هایشان می کوبند؟» (سوره محمد،27). از پیش رو و پشت سر، اینها را می زنند و به آنها می گویند عذاب سوزان را بچشید.

قیامت کبری بر خلاف عالم برزخ که مربوط به فرد است و هر فردی بلافاصله وارد عالم برزخ می گردد، مربوط است به جمع، یعنی به همه افراد و همه عالم، حادثه ای است که همه اشیاء و همه انسان ها را در بر می گیرد و واقعه ای است که برای کل جهان رخ می دهد، کل جهان وارد مرحله جدید و حیات جدید و نظام جدید می گردد.

 

قرآن کریم ظهور این حادثه بزرگ را مقارن با خاموش شدن ستارگان، بی فروغ شدن خورشید، خشک شدن دریاها، هموار شدن ناهمواری ها، متلاشی شدن کوه ها و پیدایش لرزش ها و غرش های عالمگیر و دگرگونی ها و انقلابات عظیم و بی مانند بیان کرده است. مطابق آنچه از قرآن کریم استفاده می شود تمامی عالم به سوی انهدام و خرابی می رود و همه چیز نابود می شود و بار دیگر جهان نوسازی می شود و تولیدی دیگر می یابد و با قوانین و نظامات دیگر که با قوانین و نظامات فعلی جهان تفاوت های اساسی دارد، ادامه می یابد و برای همیشه باقی می ماند.

نفی شفاعت در عالم برزخ
از بسیاری از روایات ائمه ی معصومین این نکته روشن می شود که شفاعت ایشان در عالم برزخ شامل حال افراد گنهکار و گرفتار نمی شود و شفاعت ایشان مختص به روز قیامت است.

امام صادق در این باره می فرمایند: «شیعیان ما، با شفاعت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامان معصوم ـ علیه السّلام ـ در قیامت همگی بهشتی اند اما سوگند به خدا از وضع و حالتان در برزخ خوف دارم (الکافی، ج3، ص 242) - زیرا در برزخ شفاعت نیست - باید توجه داشت که برخی از روایات و یا مکاشفات بزرگان درباره تصرفات ائمه در حالات برزخی برخی گرفتاران از باب شفاعت مصطلح نبوده بلکه از باب تصرف به ولایة تکوینی است که در چارچوب شفاعت قرار ندارد.

 تفاوت نعمت ها و عذاب های برزخی و اخروی
همان گونه که می دانیم حقائق در عالم برزخ به نحوی بسیار ضعیف تر از عالم قیامت رخ می نمایانند. همچنین نعمت ها و عذاب های برزخی بسیار ضعیف تر از نعمت ها و عذاب های روز قیامتند از این روست که خداوند متعال درباره ی عذاب برزخی قوم فرعون مشاهده ی آتش را بیان فرموده ولی عذاب روز قیامتشان را دخول و ورود در آتش ذکر کرده است؛ (غافر 46) که به مراتب جانگدازتر است.


============================
منابع:
سایت اندیشه قم
کتابخانه طهو
  • طاهره نظیفی
۲۳
آذر

افسران - اربعین تمام شد و رکوردهای جهانی شکسته شد......
اربعین تمام شد و رکوردهای جهانی شکسته شد...

- پر جمعیت ترین گردهمایی در جهان
(۲۰میلیون نفر)
- طولانی ترین راهپیمایی جهان
(۴۰۰مایل)
- بزرگترین اطعام جهان
(۲۰۰میلیون غذا)
- طولانی ترین نماز جماعت جهان اسلام
(۳۰کیلومتر)
- بزرگترین حجم خدمات داوطلبانه و رایگان (استراحتگاه رایگان، تلفن رایگان، تأمین امنیت، ماساژ دست و پا، میان وعده رایگان و...)
- بزرگترین پروژه خدمات شهری جهان
(۱۲هزار نیروی خدماتی)
- متکثرترین آئین مذهبی
(شیعه، سنی، مسیحی، یهودی، بودایی، زرتشتی؛ همه آمده بودند)
- و بزرگترین سانسور خبری یک واقعه با این عظمت از سوی رسانه های آزاد و بی طرف دنیا!!!
(بسیاری از رسانه ها حتی در حد زیرنویس هم خبر اربعین را انتشار ندادند!!!)

و فقط حسین(ع) است که چنین جذبه و جاذبه ای دارد.
و راز اینکه حضرت حجت(عج) پس از ظهور، خود را با نام جدش سیدالشهداء(ع) معرفی می کند را در همین شور و شعور جهان نسبت به امام حسین(ع) می توان یافت.
  • طاهره نظیفی
۲۲
آذر

چیستان‌های قرآنی

1- کدام سوره ای است که خلاصه قرآن است و ده نام دارد؟

2- کدام سوره قرآن است که همنام یکی از فلزات است؟

3- کدام سوره است که همنام یکی از فروع دین است؟

4- سفر فضایی پیامبر چه نام داشت؟

5- عدد بی نقطه در قرآن چیست؟

6- نام دو کشور که در قرآن نقطه ندارند؟

7- کدام سوره به ریحانه القرآن مشهور است؟

8- نام دیگر سوره ی ملک کدام است؟

9- کدام سوره از سوره های قرآن دارای 2 بسم الله می باشد؟

10- بیشترین تعداد سوگندهای قرآن در کدام سوره است؟


 ******************************

جواب
1- حمد
2- سوره ی حدید(آهن)
3- سوره ی حج
4- معراج
5- احد یعنی یکی در آیه ی قل هو الله احد
6- مصر و روم
7- سوره ی یاسین
8- سوره ی تبارک
9- سوره ی مبارکه ی نمل
10- سوره ی شمس با 11 سوگند
  • طاهره نظیفی
۲۲
آذر

اکثر مراجع فعلی، عقد نکاح (موقت یا دائم) با دختر باکره را مشروط به اجازه پدر و در صورت فقدان پدر، جد پدری می‏دانند، ولی اگر باکره نباشد و یا پدر و جد پدری نداشته باشد، نیازی به اجازه نیست.

سوال: حکم ازدواج موقت با دختر باکره چیست؟
اکثر مراجع عظام در این خصوص می فرمایند: دخترى که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنى مصلحت خود را تشخیص مى‏دهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد باید از پدر یا جدّ پدرى خود اجازه بگیرد. و اگر پدر و جدّ پدرى غایب باشند، به طورى که نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد لازم نیست از پدر و جدّ پدرى اجازه بگیرد و نیز اگر دختر باکره نباشد در صورتى که بکارتش به وسیله شوهر کردن از بین رفته باشد، اجازه پدر و جد لازم نیست. ولى اگر به واسطه وطى به شُبهه یا زنا از بین‏ رفته باشد، احتیاط مستحبّ آن است که اجازه بگیرند[1].

در این باره آیات عظام خامنه ای، فاضل لنکرانی، صافی، مکارم، وحید، تبریزی می فرمایند: بنابر احتیاط واجب، باید از پدر یا جد پدریِ خود اجازه بگیرد.[2]

حضرت آیة الله العظمی بهجت می فرماید: بنابر احتیاط تکلیفا اجازه شرط است.[3] (یعنی هر چند عقد بدون اجازه پدر باطل نیست، اما گناه و معصیت است).

لازم به ذکر است که رشیده به دختری اطلاق می گردد که مصلحت خود را تشخیص می دهد و به دور از فشار هیجانات و تحریکات شهوانی تصمیم می گیرد و به آینده خود و خانواده و حیثیت خانوادگی توجه دارد. اما دختری که از بلوغ عقلی برخوردار نیست و نمی تواند راجع به آینده تصمیم بگیرد و خیر و صلاح خود و خانواده اش را نمی داند، هر چند سنّش زیاد باشد، رشیده نخواهد بود و بدون اذن پدر یا جد پدری نمی تواند ازدواج کند.

گفتنی است اکثر فقها در این مسئله اتفاق نظر دارند در مواردی که پدر و جدّ پدری غایب باشند به طوری که نشود از آنان اجازه گرفت و دختر نیاز مبرم به ازدواج داشته باشد، یا همسر مناسبى براى دختر پیدا شده که شرعاً و عرفاً هم کفو اوست و پدر و جد پدرى، بدون جهت مانع مى‏شوند و سخت گیرى مى‏کنند،[4] لازم نیست از پدر و جد پدری اجازه بگیرد.[5]

 سوال: الف) آیا در عقد ازدواج بالغه باکره، اذن ولیّ شرط صحت عقد می باشد یا وجوب اذن، حکم تکلیفی است؟ ب) غیر از مورد عزل و عدم دسترسی به پدر، در چه صورت وجوب اذن ساقط می شود؟ مثلاً اگر دختر بداند در صورت انتظار جهت دریافت اذن ولیّ به گناه می افتد، وظیفه چیست؟


امام خمینی(ره):
اذن ولیّ و اذن خود باکره با هم به طور مشترک معتبر می باشد.

 آیة الله اراکی(ره):
بنابر احتیاط واجب باید از پدر یا از جدّ پدری خود اجازه بگیرد.
 
آیة الله بهجت(ره):
الف) بنابر احتیاط تکلیفاً باید از پدر یا جدّ پدری خود اجازه بگیرد.

ب) اگر پدر و جدّ پدری غائب باشند، به طوری که نشود از آنان اذن گرفت و ازدواج برای دختر لازم باشد، یا در ازدواج نکردن ضرر یا حرج (یعنی مشقت شدیدی) باشد، و همچنین اگر پدر یا جدّ پدری از ازدواج او با کسی که هم کفو اوست با وجود تمام مقدمات و شرایط، ممانعت کنند، و او نیز تمایل به ازدواج دارد و ازدواج هم به مصلحت او باشد، با اجتماع تمام شرایط می تواند ازدواج نماید.

 آیة الله تبریزی(ره):
الف و ب) ازدواج دختر باکره باید به اذن ولی او یعنی پدر یا جد پدری باشد و بدون آن بنابر احتیاط صحیح نیست و امر مذکور در سوال موجب سقوط شرطیت اذن نمی شود والله العالم.

 آیة الله خامنه ای(دام ظله):
الف) در فرض مرقوم اذن ولی بنابر احتیاط واجب شرط صحت عقد می باشد.

ب) اگر دختر نیاز به ازدواج دارد و خواستگار هم کفو شرعی و عرفی او می باشد و در حال حاضر خواستگار دیگری که واجد شرائط باشد وجود ندارد، اذن پدر ساقط است.

 آیة الله سیستانی(دام ظلّه):
الف- شرط صحت است.

ب- در فرض عدم دسترسی اگر انتظار برای او مشکل باشد و نیاز به ازدواج باشد اذن ساقط است.
 
آیة الله شبیری زنجانی(دام ظلّه):
ازدواج دختر بدون اجازه پدر یا جدّ پدری باطل است.
 
آیة الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):
الف) این حکم به نظر حقیر بنابر احتیاط واجب است و شرط صحت عقد است. واله العالم

ب) در فرض سوال هم اذن شرط است و به گناه افتادن دختر طوری نیست که دختر مجبور به آن و اختیار از او سلب شده باشد بلکه اختیار او محفوظ است و تکلیف از او برداشته نشده لذا باید خود را حفظ کند تا به گناه نیفتند. واله العالم.

 آیة الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):
الف) بنابر احتیاط واجب شرط صحت است.

ب) در صورتی که خواستگار عقد دائم کفو دختر باشد و پدر بی جهت مخالفت کند اذن وی ساقط می گردد.
 
آیة الله نوری همدانی(دام ظله):
الف) اذن ولی شرط صحت عقد می باشد.

ب) در صورتی که همسر مناسب شرعی و عرفی پیدا شود و پدر دختر مخالفت کند اذن او شرط نیست.

در فرض سوال اگر رشیده باشد یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد اذن پدر شرط نیست هر چند که بهتر است که بدون نظر و اجازه آن ها اقدام به ازدواج نکند جهت اطلاعات بیشتر به مسئله 2372 توضیح المسائل مراجعه نمائید.

 آیة الله وحید خراسانی(دام ظلّه):
بنابر احتیاط واجب باید از پدر یا از جدّ پدری خود اجازه بگیرد.


سوال: تفاوت حقوق زن در ازدواج دائم و موقت را بیان فرمایید.
جواب: در ازدواج دائم زن مهریه, نفقه, ارث و حق همخوابگی با شوهر دارد به خلاف ازدواج موقت که در آن زن فقط حق مهریه دارد و نفقه و ارث و حق همخوابگی ندارد ـ بلی می تواند در ضمن عقد شرایطی را با رضایت طرفین قرار دهند که در این صورت عمل مطابق آن واجب می شود. (توضیح المسائل 12 مرجع، ج2، م2413 و، م2424 و 2425)
 ==================================
پی نوشت:
[1] . حضرات آیات امام خمینی، سیستانی و نوری همدانی؛ توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏2، صص: 459-458؛ نظر آیت الله نوری همدانی از سایت معظم له (قسمت توضیح المسائل) گرفته شده است.
[2] همان.
[3] همان.
[4] فاضل، نورى، بهجت، سیستانى، مکارم. نک: همان.
[5] همان، مسئله 2377.

منابع:
اسلام کوئیست
استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم
اندیشه قم
توضیح المسائل 12 مرجع، ج2
 تبیان

  • طاهره نظیفی
۲۲
آذر

جوانی خدمت امام حسین علیه السلام شرفیاب شده و عرض کرد:من مردی گناه کارم و توتنایی ترک گناه را هم ندارم،مرا نصیحت کنید(چاره کار من چیست؟)
حضرت فرمودند : پنج کار انجام بده آن وقت هر چه می خواهی گناه کن.
اول:روزی خداوند را نخور و هر چه می خواهی معصیت کن.
دوم:از قلمرو حکومت خداوند بیرون برو و هر چه می خواهی معصیت کن.
سوم:به دنبال مکانی باش که خداوند تبارک و تعالی تو را نبیند و هر چه قدر که می خواهی گناه کن.
چهارم:زمانی که عزرائیل برای گرفتن جان تو آمد او را از خود بران(و اجازه نده جانت را بگیرد) و هر چه می خواهی گناه کن.
پنجم:وقتی ک مالک جهنم تو را بسمت آتش می برد وارد آتش نشو و هر چه قدر که می خواهی گناه کن.
جوان پس از تامل و تفکر به این نتیجه رسید که توبه کند و توبه هم کرد.

بحار الانوار جلد ۷۸ ص ۱۲۶
  • طاهره نظیفی
۲۲
آذر

نیکی به والدین یا بدی نسبت به آنان، از اعمالی است که در دنیا و آخرت آثار مثبت و منفی بر آن مترتب است که دانستن آن، انسان ها را بهتر آگاه می کند تا در برخورد با آن ها بیشتر مراقب اعمال خود باشند.

سرویس علمی و فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، آثار دنیوی و اخروی نیکی به والدین و بی حرمتی به آنان در آیینه آیات و روایات را منتشر می کند.

آثار دنیوی نیکی به والدین

مرگ آسان

امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: کسی که دوست دارد خداوند سکرات مرگ را بر او آسان کند، صله رحم کند و به پدر و مادرش نیکی کند.[1]

طول عمر

«و الله یزید فی العمر.»[2] امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: نیکی به پدر و مادر، عمر را زیاد می کند.

دچار فقر نمی شود

«.. . ولم یصبه فی حیاته فقراً ابداً.»[3] در زندگی فقر به سراغ او نمی آید.

برگشت کردن نیکی به پدر و مادر به خود انسان

در دستورات اسلامی به ما سفارش کردند که به پدر و مادر خود احسان کنید تا فرزندان شما نسبت به شما نیکی کنند، چون این کار یک آموزش عملی است که فرزندانمان از ما می آموزند، لذا امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: به پدرتان احترام کنید که فرزندانتان به شما نیکی کنند.[4]

آثار اخروی نیکی به پدر و مادر

رضای الهی

وقتی که انسان به پدر و مادر خود احترام می کند و آن ها را از خود راضی می کند، نتیجه اش آن است که خدا هم از او راضی می شود، لذا پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «رضای خداوند در رضای والدین است.»[5]

در سایه عرش الهی

امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ با خداوند مناجات می کرد، یک نفر را دید که زیر سایه عرش الهی است، از خداوند سؤال کرد این چه کسی است که زیر سایه عرش تو قرار گرفته است؟. خداوند فرمود: این کسی است که به پدر و مادرش نیکی کرده است.»[6]

به جهنّم نمی رود و جایگاهش بهشت است

عن رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ: «لن یدخل النار البارّ بوالدیه.»[7]

یک نفر به حضرت عیسی

(ع) گفت: ای معلّم خیر، مرا به عملی راهنمایی کن که به بهشت بروم، فرمود: تقوای الهی را در آشکار و نهان داشته باش و به پدر و مادرت نیکی کن.[8]

در بهشت نزدیک انبیاء

پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «بین انبیاء و نیکی کننده به پدر و مادر یک درجه فاصله است.»[9]

آثار اخروی بی حرمتی به والدین

عدم غفران الهی

 خداوند کسی را که مورد غضب پدر و مادر واقع شده است هر چند هم، طاعت الهی را انجام دهد، نمی بخشد و می گوید: هرکاری می خواهی بکن که من تو را نمی بخشم.[10]

مورد نظر خدا قرار نمی گیرد

پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «چهار گروه هستند که خداوند در روز قیامت به آن ها نگاه نمی کند: 1) عاق والدین 2) کسانی که منّت سر دیگران می گذارند 3)تکذیب کننده قدر 4) شارب خمر.»[11]

عدم ورود به بهشت

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: عاق والدین، وارد بهشت نمی شود. «لا یدخل الجنه العاق لوالدیه.»[12]

موسی به خدا عرض کرد: «پروردگارا! فلان دوست شهیدم کجاست؟. خداوند فرمود: در جهنّم است! موسی ـ علیه السّلام ـ عرض کرد: خدایا! مگر خودت وعده نداده ای که شهدا را به بهشت ببری؟. خداوند فرمود: بله، ولی این شخص اصرار بر عقوق والدین داشت و من هیچ عملی را از عاق والدین قبول نمی کنم.»[13]

عدم استشمام بوی بهشت

نه تنها عاق والدین وارد بهشت نمی شود، بلکه از فاصله دوری از بهشت عبور داده می شود، امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: از عاق والدین پرهیز کنید، زیرا بوی بهشت از مسیری هزار ساله استشمام می شود، ولی عاق والدین آن را استشمام نمی کند.»[14]

عدم قبول نماز

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «اگر کسی به پدر و مادرش نگاه ظالمانه کند، خداوند نمازش را قبول نمی کند.»[15]

ملعون

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «ملعون است ملعون است کسی که پدر و مادرش را بزند، ملعون است ملعون است کسی که عاق والدین می شود.»[16]

آثار دنیوی بی حرمتی به والدین

کوتاهی عمر

در داستان خضر و موسی در آن جا که آن نوجوان را می کشد، علّت کشتن نوجوان را این گونه بیان می کند: وَأَمَّا الْغُلامُ فَکانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَینِ فَخَشِینَا أَنْ یرْهِقَهُمَا طُغْیانًا وَکفْرًا[17] و امّا آن نوجوان، پدر و مادرش با ایمان بودند، ما نخواستم او والدینش را به طغیان و کفر وا دارد».

از این آیه معلوم می شود جایی که فرزند به خاطر آن که در آینده پدر و مادر خویش را آزار می دهد و در برابر آن ها طغیان و کفران می کند و یا آن ها را از راه الهی به در می برد، مستحقّ مرگ می باشد، چگونه است حال فرزندی که هم اکنون مشغول به این گناه است؟. آن ها در پیشگاه خدا چه وضعی دارند؟. در روایات اسلامی پیوند نزدیکی میان کوتاهی عمر و ترک صله رحم (به خصوص آزار پدر و مادر) ذکر شده است.[18]

محروم از توفیق الهی:

امام رضا ـ علیه السّلام ـ فرمود: «خداوند عقوق والدین را حرام کرده، زیرا عاق والدین باعث می شود که توفیق اطاعت الهی از او صلب شود.»[19]

تعجیل در عقوبت:

«قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ ثلاثه من الذنوب تعجل عقوبتها و لا تؤخر الی الاخره عقوق الوالدین.. .» سه دسته از گناهان هستند که خداوند در عقوبت آن ها تعجیل می کند و آن ها را به آخرت وا نمی گذارد: عقوق والدین...[20]

پی نوشت ها:



[1] بحارالانوار، ج71، ص 66.

[2] همان، ص 85.

[3] همان، ص 66.

[4] همان، ص 65.

[5] میزان الحکمه، ج10، ص709.

[6] بحارالانوار، ج71، ص65.

[7] مستدرک الوسائل، ج15، ص175. هرگز نیکی کننده به پدر و مادر، وارد آتش نخواهد شد.

[8] همان.

[9] همان، ص176.

[10] میزان الحکمه، ج10، ص716.

[11] بحارالانوار، ج71، ص71.

[12] همان، ص74.

[13] مستدرک الوسائل، ج15، ص195.

[14] بحارالانوار، ج71، ص62.

[15] همان، ص61.

[16] همان، ص85.

[17] کهف: 18: 80.

[18] تفسیر نمونه، 1371، ج12، ص519.

[19] میزان الحکمه، ج1

  • طاهره نظیفی