دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

الهى ! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهى ! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهى ! یا من یعفو عن الکثیر و یعطى الکثیر بالقلیل از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.
الهى ! سالیانى مى‏پنداشتم که ما حافظ دین توایم استغفرک اللهم در این لیلة الرغائب هزار و سیصد و نود فهمیدم که دین تو حافظ ما است احمدک اللهم.
الهى ! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
الهى ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ‏ایم و تنها تو کاره اى.
الهى ! از پاى تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات و الارض انعمت فزد.
الهى ! شان این کلمه کوچک که به این علو و عظمت است پس یا على یا عظیم شان متکلم اینهمه کلمات شگفت لا تتناهى چون خواهد بود.
الهى ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهى ! چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
الهى ! چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت...
هی دل چگونه کالای است که شکسته آن را خریداری و فرموده ای پیش دل شکسته ام.
الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه بایدکرد
الهی همه از تو دوا خواهند حسن از تو درد خواهد.
الهی اگر تقسیم شود به من بیشتر از این که دادی نمی رسد فلک الحمد.
الهی ما را یارای دیدن خورشید نیست،دم از دیدن خورشید آفرین چون زنیم.
الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.
الهی از نماز و روزه ام توبه کردم به حق اهل نماز و روزه ات توبه این نا اهل را بپذیر.
الهی به فضلت سینه بی کینه ام دادی بجودت شرح صدرم عطا بفرما.
الهی اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارائی منی.
الهی دندان دادی نان دادی، جان دادی جانان بده.

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق .

طبقه بندی موضوعی

۸ مطلب با موضوع «دیدگاه» ثبت شده است

۲۴
آبان
چرا در قرآن «اطیعو الله و اطیعو الرسول» آمده است؟ مگر اطاعت از خدا با اطاعت از رسول فرق دارد؟



پاسخ :


در پاسخ باید ابتدا مقدمه‌ای بیاورم:
بزرگان علم کلام برای توحید مراتبی قائل شده‌اند و توحید در ربوبیت تشریعی را یکی از مهم‌ترین مراتب توحید شمرده‌اند. توضیح اینکه توحید در ربوبیت تشریعی؛ یعنی پس از آنکه معلوم شد آفریننده ما خداست و اختیار وجود و تدبیر زندگی هم استقلالاً به دست اوست، باید باور داشته باشیم که جز او کسی حق فرمان دادن و قانون وضع کردن برای ما انسان ها را ندارد. قانون به پشتوانة وضع امضا و اجازه او رسمیت پیدا می‌کند.[1] این مرتبه از توحید دارای چنان اهمیّتی است که اگر کسی بخواهد از موحدین و مسلمان‌ها شمرده شود، باید این مرتبه از توحید را دارا گردد.[2]
از نظر قرآن کسی موحّد است که هم واجب الوجود را منحصر به الله بداند و هم خالق را، هم «ربّ تکوینی» را، هم «ربّ تشریعی» را و هم «اله و معبود» را.[3]
مصداق روشنی که راجع به این مطلب وجود دارد، داستان ابلیس است که در قرآن مکرّر و با تأکید بیان شده است.
او معتقد به خالقیت الله بود؛ زیرا وقتی خداوند به او فرمود چرا به آدم سجده نکردی؟ گفت: خطاب به خدا می‌گوید: «خلقتنی من نار و خلقته من طین»[4] تو مرا از آتش و او (آدم) را از گِل آفریدی، من از او بهترم چرا برای او سجده کنم؟» همچنین اعتقاد به ربوبیت نیز دارد «... قال ربّ بما اَغوَیْتنی لَاُزَیِّننَّ لهم»[5] خدا را به عنوان ربّ یاد می‌کند. در جای دیگر آمده است: «ربّ فانظرنی الی یوم یبعثون»[6] از خدا می‌‌خواهد که تا روز قیامت عمرش را طولانی کند تا همة آدمیان را گمراه کند، بدین ترتیب معلوم می‌شود که او به روز قیامت هم معتقد بوده است. شیطان با وجود داشتن همه این اعتقادات سقوط کرد؛ زیرا در مقابل فرمان خدا (سجده بر آدم) سرپیچی کرد، یعنی او در اعتقاد به ربوبیت تشریعی مشکل داشت؛ در حالی که حق اطاعت بی‌چون و چرا مال خداست وقتی امر می‌کند باید اطاعت شود؛ در نتیجه ابلیس فقط به خاطر سرپیچی از اطاعت خداوند از جایگاه خود سقوط کرد.[7]
بنابر این در جهان هستی کسی که باید اطاعت شود فقط خدا است و اطاعت دیگران باید به اذن او باشد؛ زیرا مراتب مختلف توحید تنها در این صورت معنا پیدا می کند. حال سؤال این است: چرا آیة 59 نساء «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» فرمان داده است که از خدا اطاعت کنید و در کنار آن آمده است که از رسول اطاعت کنید، مگر اطاعت از رسول غیر از اطاعت از خداست؟
به طور کلی این‌ آیه یکی از مهم‌ترین مسائل اسلامی؛ یعنی مسأله رهبری را مطرح و مرجع واقعی مسلمین را در مسائل مختلف دینی و اجتماعی مشخص می کند؛ از این رو نخست به مردم با ایمان دستور می‌دهد که از خداوند اطاعت کنند. برای یک فرد با ایمان بدیهی است که همة اطاعت‌ها باید به اطاعت پروردگار منتهی شود و هر گونه رهبری باید از ذات پاک او سرچشمه گیرد.
و در مرحلة بعد، به پیروی از پیامبری فرمان می دهد که معصوم است و هرگز از روی هوی و هوس سخن نمی‌گوید، و سخن او سخن خداست و منصب رسالت را خدا به او داده است.[8]
خداوند در آیه‌ای دیگر درباره اطاعت از پیامبر می فرماید: «ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله» این آیه به روشنی می‌رساند که اطاعت از پیامبر شاخه‌ای از اطاعت خدا و در طول اطاعت از او است و هرگز به طور مستقل مورد اطاعت نیست و اگر خداوند به اطاعت از او فرمان نمی‌داد هرگز اطاعت وی واجب نبود. به همین جهت در آیه‌ای دیگر اطاعت از پیامبر را اطاعت از خدا تلقی می‌کند: «من یطع الرسول فقد یطع الله»[9]
حال با بیان مطالب گذشته هنوز جای این سؤال باقی است که اگر اطاعت از رسول همان اطاعت از خداست؛ پس چرا کلمه اطیعوا در آیه تکرار شده است؟
پاسخ این است که اطاعت از خدا به مقتضای خالقیت و حاکمیت ذات او است؛ ولی اطاعت از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ مولود فرمان پروردگار است به تعبیر دیگر اطاعت از خدا بالذات و به طور مستقل واجب است؛ اما اطاعت از پیامبر بالغیر و به دستور خدا است. شاید تکرار اطیعوا در آیه اشاره به همین موضوع؛ یعنی تفاوت دو اطاعت دارد.[10]
دیگری از این تکرار را از تفسیر المیزان علامه طباطبائی ـ مفسر بزرگ قرآن کریم ـ وجه دیگری برای تکرار اطیعوا ارائه کرده است:
ایشان می فرماید: شکی نیست در این که خداوند متعال (در آیه شریفه 59 سوره نساء) از اطاعت خود اطاعت در آنچه را که وحی کرده و از طریق رسولش به ما رسیده است، اراده کرده؛ امّا رسول دارای دو مقام است یکی مقام تشریع که آنچه را خدا به او وحی کرده است (غیر از قرآن)، برای مردم بیان می کند. به مقتضای این مقام اجمال و کلیات آنچه را در کتاب آمده است، برای مردم به طور مفصل و شفاف ارائه می‌کند، همان‌گونه که خدا فرموده است: «و انزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس ما نُزِّل الیهم»[11]
دوم مقام رأی و نظر؛ بدین معنا که: آنچه را درست می‌داند به آن حکم می کند این کار پیامبر (ص) مربوط به مقام حکومت و قضاوت حضرت می‌شود، چنانکه آیه شریفه به آن مقام اشاره کرده است: «لتحکم بین الناس بما اراک الله»[12]
پس اطاعت از رسول معنایی دارد و اطاعت از خدا معنای دیگری اگر چه در حقیقت اطاعت از رسول همان اطاعت از خداست؛ زیرا خداوند اطاعت رسول را الزامی کرده است، همانگونه که می‌فرماید:«ما أرسلنا من رسول الاّ لیطاع باذن الله»؛[13] بنابر این اطاعت از رسول در این دو مقاله، بر مردم واجب است. این معنا (تفاوت مورد اطاعت از خدا و رسول) که سبب شده است تا امر به اطاعت تکرار شود.[14]
پس تکرار واژه اطاعت اولا، بدان لحاظ است که، اطاعت از خداوند بالذات و به طور مستقل واجب است؛ ولی اطاعت از رسول بالغیر و به خاطر فرمان خداوند. ثانیا، خداوند از اطاعت خود، اطاعت در معارف اسلامی را، که از طریق وی به پیامبر و سپس به انسان ها رسیده است، اراده کرده است؛ در حالی که مراد از اطاعت پیامبر، اطاعت از وی در بیان و تفضیل احکام کلی و نظریات آن حضرت در باب حکومت و قضاوت است.


پی نوشتها:

[1] . مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، 1376ش، ج1-3، خداشناسی، ص 49.
[2] . همان.
[3] . همان، ص 54.
[4] . اعراف/ 12
[5] . حِجر/ 39
[6] . اعراف/ 14
[7] . همان، ص 60 ـ 62.
[8] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 3، ص 434..
[9] . سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، 1369، ج 2، ص 337.
[10] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج 3، ص 435.
[11] . نحل/ 44.
[12] . نساء/ 105.
[13] . نساء/ 64.
[14] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، چاپ جامعه مدرسین، ج 4، ص 388.

اندیشه قم
  • طاهره نظیفی
۲۲
آبان

 

روش مطالعه درس دین و زندگی پیش دانشگاهی 

موضوعات، سبک طرح دروس پیش‌دانشگاهی و نگارششان و حتی اهداف پیش‌روی مولف محترم کتاب کاملا با مباحث سال دوم و سوم متفاوت است و اگر بخواهیم با همان نگاه سال سوم خود به این کتاب بنگریم با مشکل مواجه خواهیم شد. دین و زندگی پیش‌دانشگاهی در نیم سال اول مبتنی بر مطالبی است که در وهله اول فهم آنها در اولویت قرار دارد و پس از تفهیم و درک آن مباحث است که به بررسی نکات عینی داخل کتاب می‌پردازیم.

ما شش درس پیش‌روی خود داریم که در چینشی منطقی از درس نخست تا درس آخر آن با یکدیگر مرتبط هستند، به‌طور مثال اگر ما نکات پیرامون ذات خداوند را در درس اول متوجه نشویم نمی‌توانیم توحید ذاتی در درس دوم را فرا بگیریم و به تبع آن در فهم توحید افعالی نیز با مشکل مواجه می‌شویم، اگر این مباحث مربوط به توحید نظری (ذاتی - افعالی - صفاتی) را یاد نگیریم. فهم مطالب درس سوم که نتیجه آنها می‌باشد مشکل می‌گردد و عدم تسلط بر توحید عبادی در درس سوم نقص یادگیری اخلاص در بندگی در درس چهار را در بر دارد و در آن هنگام است که توبه و بازگشت به این توحید عبادی برای ما در درس پنجم نامفهوم می‌گردد. همچنین عدم تسلط بر توحید افعالی و رابطه اختیار انسان با افعال خداوند سبب آن می‌گردد که مهمترین درس این کتاب، یعنی قضا و قدر الهی در درس ششم را از دست دهیم. لذا ضروری است که به نکات زیر در باب هر درس دقت فرمایید:

درس یکم: این درس به برهان امکان و وجوب و اثبات آن می‌پردازد. دسته‌بندی مباحث استدلالی در مقدمه، ارتباط مفاهیم با آیات ابتدای درس، روابط علی معلولی ذیل آیات و همچنین ارتباط میان آیات، اشعار و روایات بخش دوم (خداوند نور هستی) از مهمترین مباحث مطرح و ویژه این درس می‌باشند.

درس دوم: بعد از اثبات وجود خدا در درس نخست به عنوان منشا وجود هستی، در درس دوم به بررسی یگانگی خداوند در ذات، افعال و صفاتش می‌پردازیم. نکته قابل توجه در این قسمت آن است که نخست هر شاخه از توحید و شرک مرتبط با آن را مستقلا بررسی کنیم، هرکدام از تعاریف و توصیفات مربوط به آنها را تقسیم کنیم و بدانیم که ممکن است هرکدام از آن جملات ذیل هرکدام از شاخه‌های توحید یا شرک در صورت سوال طرح شود و مفهوم مرتبط با آن خواسته شود، نکته مهم دیگر ارتباط هر آیه یا ذکر و عبارت با توحید مرتبط با آن است. در ضمن مثال‌های توضیحی نیز بسیار مهم است مانند آنکه اعتقاد به خدای آب و خدای باد چه نوع شرکی است؟ پاسخ: شرک ذاتی.

درس سوم: این درس در حقیقت ادامه مباحث درس دوم و یا به بیانی بهتر ثمره و نتیجه آن است. نکته قابل توجه و بسیار مهم در مطالعه این درس آن است که نخست متن درس را مطالعه نمایید زمانی که تا مباحث دژ مستحکم توحید را خواندید به بررسی آیات ابتدای درس و مفاهیم کلی و جزئی هر قسمت در آن بپردازید، بعد از اتمام این قسمت، بخش پایانی درس یعنی علل عدم تحقق اعتقاد به توحید در زندگی مردم عصر حاضر را مطالعه می‌کنیم، در این مبحث رابطه بین نکات در هر بند بسیار مهم است و دقت خاصی در مطالعه نیاز دارد.

درس چهارم: در حقیقت همان ادامه درس سوم و بیان کامل‌تر آن است. مباحث این درس را می‌توانیم به دو دسته تقسیم کنیم. قسمت اول: تعریف اخلاص و ثمرات آن و قسمت دوم، راه‌های تقویت اخلاص. در قسمت اول: ابتدا مفهوم اخلاص را مطالعه نمایید سپس به بررسی آیات ابتدای درس بپردازید و پس از آن ثمرات اخلاص. شما برای فراگیری مباحث مرتبط با ثمرات اخلاص میتوانید آن را نیز به دو قسمت تقسیم نمایید: 1 - ثمرات اولیه 2 - ثمرات متعالی و سپس نکات مرتبط را به صورت خلاصه‌برداری بنویسید تا بهتر در حافظه شما ملکه گردد.

در قسمت دوم: ما با پنج عنوان مواجه‌ایم، در این بخش نکات ذیل هر تیتر را خوب مطالعه نمایید بالاخص ارتباط نکات هر بخش با یکدیگر و با عنوان آیات با تیتر که در طرح سوال بسیار مورد توجه قرار می‌گیرند.

درس پنجم: در واقع این درس راه درمان کوتاهی‌های معنوی و بازگشت به مسیر توحید عبادی را ترسیم می‌کند. مباحث هر بخش را به همان صورتی که در گذشته گفته بودم به صورت بخش بخش تقسیم نمایید تا بر متن درس تسلط خوبی پیدا نمایید.

توجه داشته باشید نکات پیرامون آیات توبه، پیرایش‌گری توبه روایات و آیه مرتبط با آن و همچنین مراحل توبه از نکات مهم و برجسته‌ای برخوردارند و دقت ویژه‌ای در مطالعه آنها مبذول فرمایید.

درس ششم: شاید به جرات بتوان گفت در میان دروس هر سه کتاب دوم و سوم و پیش از اهمیت خاصی برخوردار است، درسی که می‌توان آن را به دو بخش کلی تقسیم نمود 1- اختیار و اثبات آن 2- قضا و قدرالهی.

چ1 - بخش اول، اختیار: نخست متن درس را مطالعه فرمایید. دلایل وجدانی - درونی اثبات اختیار را با نکات مرتبط با هر سر تیتر فراگیرید، سپس به بررسی آیات مرتبط با اختیار بپردازید. سپس این بخش را با مطالعه فرایند آگاهی از اختیار به پایان رسانید.

2 - بخش دوم، قضا و قدرالهی: مطالب در این بخش به همراه مثال‌های مرتبط با آن برای فهم بیشتر دانش‌آموزان، از گستردگی خاصی برخوردار است که شاید یک مقدار پراکندگی مطالب را در بردارد، لذا توصیه می‌گردد عزیزان سعی نمایند این قسمت را به صورت خلاصه‌نویسی فرا گیرند و پس از آنکه مفهوم قضا و قدر برای شما ملکه شد مباحث پایانی درس اعم از علل و روابط عام با اراده خداوند و رابطه اختیار انسان با اراده خدا و ارتباط قضا و قدر و شناخت آن با پیشرفت دانش بشری بپردازید. در پایان، همانگونه که در گذشته عرض کرده‌ام در مطالعه دین و زندگی، تکرار مفاهیم نقش اصلی در فراگیری را ایفا می‌کند و تست زدن و مرور تستی مانند دروس اختصاصی اهمیت بالای ندارند مگر آنکه هدفمند باشند و خود نیز در خدمت مرور مجدد.

  • طاهره نظیفی
۱۵
آبان

چاه زمزم قدیمی ترین چاه جهان است و از نظر پزشکی ثابت شده است که آب زمزم کاملا از هر نوع ویروس.




 چاه زمزم قدیمی ترین چاه جهان است و از نظر پزشکی ثابت شده است که آب زمزم کاملا از هر نوع ویروس، باکتری و یا ریزموجودات دیگر خالی است و نیز ثابت شده است که این آب بیماری های صعب العلاج را درمان می کند. حتی دلایلی وجود دارد که نشان می دهد آب زمزم، انرژی بیشتری از آب عادی دارد و این مختصر صفحات از بیان داستانهای بسیاری دربارهء کسانی که علم پزشکی از درمانشان ناامید شده بود و هنگامی که به حج یا عمره آمدند و نیت های خود را خالص نمودند و از این آب به نیت شفا یافتن نوشیدند؛ خداوند متعال شفایشان بخشید. می توان گفت که سفر حج همه اش شفا است. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: (آب زمزم برای دردی که به خاطرش نوشیده می شود شفاست) [رواه ابن ماجة].


آنچه در تصویر می بینید عکسی واقعی از یک مروارید است و عکس کعبهء شریفه در آن است....




آنچه در تصویر می بینید عکسی واقعی از یک مروارید است و عکس کعبهء شریفه در آن است؛ تاریخ تشکیل این سنگ به سی ملیون سال قبل (یعنی پیش از وجود انسان بر روی زمین) بر میگردد. خداوند متعال میخواسته اشاره ای به این داشته باشد که بیت الحرام عملا اولین خانه ای است که برای مردم ساخته شده است. خداوند متعال می فرماید: (إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًى لِلْعَالَمِینَ). [آل عمرن: 96]

(یقینا نخستین خانه ای که (برای نیایش و عبادت) مردم نهاده شد، همان است که در مکه است؛ که پر برکت ووسیلهء هدایت برای جهانیان است)


دانشمندان می گویند که پیاده روی سریع از مهم ترین کارها در پیشگیری از بیماریهایی چون بیماری های قلبی.



 

 دانشمندان می گویند که پیاده روی سریع از مهم ترین کارها در پیشگیری از بیماریهایی چون بیماری های قلبی، کلسترول، دیابت، بالا رفتن فشار خون و چاقی است؛ که همهء اینها بیماریهای زمان حاضر هستند. اگر در سفر حج نیک بنگریم، آن را سرشار از فواید پزشکی، علاج و لذت های جسمی و روحی می یابیم و به همین سبب است که خداوند متعال می فرماید: (لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ) [الحج: 28] (تا منافعی که برای آنها دارد را ببینند)

فواید طبی حج به شمارش در نمی آید، چه رسد به منافع روحی آن؟!!



در آیه ای عظیم اشاره به کروی بودن زمین شده است و اینکه زمین مسطح نیست. خداوند به ابراهیم علیه السلام امر کرد که مردم.




در آیه ای عظیم اشاره به کروی بودن زمین شده است و اینکه زمین مسطح نیست. خداوند به ابراهیم علیه السلام امر کرد که مردم را بخواند تا ندایش را پاسخ دهند و به حج بیابیند، می فرماید:  وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا وَعَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ) [الحج: 27].

(در میان مردم برای حج بانگ زن، تا پیاده و سوار بر هر شترباریک اندام، که از هر راه دور می آیند، به سوی تو آیند)

اعجاز این آیه در آن بخش نمایان می شود که فرموده است: (یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ) (از هر راه ژرف به میآیند)  و کلمهء عمیق دلالت بر وجود اعماق مختلف در زمین دارد و این بدان معناست که زمین کروی است. سبحان الله.


- دانشمندان ان ال پی، تایید می کنند که کثرت دغدغه ها و مشکلاتی که انسان در زندگی در معرض آن قرار می گیرد.




دانشمندان ان ال پی، تایید می کنند که کثرت دغدغه ها و مشکلاتی که انسان در زندگی در معرض آن قرار می گیرد،  همان چیزی است که توان و نیروی انسان را فرسایش می دهد و بهترین راه برای بازگرداندن تعادل، آن است که این «بارهای منفی» انباشته شده را از طریق حوادثی که پشت سر میگذارد تخلیه کند. این عملیات تخلیه، ضروری است تا انسان بتواند زندگی بهتری داشته باشد و نیروهایش را به شکل بهتری به کار گیرد و حج، بهترین راه برای تحقق آن است. خداوند متعال می فرماید: (لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُومَاتٍ) [الحج: 28].

(تا منافع خود رامشاهده کنند و نام خداوند را در روزهایی معین ذکر کنند)

  • طاهره نظیفی
۱۰
مهر

حدیث ولایت

علمای اهل سنت با سندهای صحیح نقل کرده‌اند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

إنّ علیّا منّی وأنا منه وهو ولیّ کلّ مؤمن بعدی.

به راستی علی از من است و من از او هستم و او سرپرست همه مؤمنان، پس از من است.

حاکم نیشابوری پس از نقل این روایت گفته:

صحیح على شرط مسلم.

این روایت صحیح است و شرایط صحیح مسلم را دارد.

المستدرک ج 3 ص 110.

شمس الدین ذهبی نیز در تلخیص المستدرک این روایت را «صحیح» دانسته است.

محمد ناصر الدین البانی نیز در باره این روایت گفته:

صحّحه الحاکم الذهبی وهو کما قالا.

این روایت را حاکم و ذهبی تصحیح کرده‌اند. این روایت، صحیح است همان‌گونه است که حاکم و ذهبی گفته‌اند.

السلسلة الصحیحة، ج5، ص222.

دلالت کلمه ولی بر خلافت

برای فهم دقیق معنای کلمه «ولی» باید به سراغ کلمات خلفای اهل سنت در صدر اسلام برویم که آن‌ها از این معنا چه فهمیده است. ابن کثیر در البدایه والنهایه گفته است:

قال ابوبکر: قد وُلِّیتُ أمرکم ولست بخیرکم. إسناد صحیح.

 البدایة والنهایة ج 6 ص 333.

ابوبکر (در نخستین سخنرانی خود بعد از خلافت) گفت: من حاکم شما شدم؛ و حال آن که از شما بهتر نیستم.

مسلم در صحیح خود نقل کرده است که عمر بن خطاب گفت:

فلمّا توفّی رسول اللّه قال أبو بکر: أنا ولیّ رسول اللّه (ص)... ثُمَّ تُوُفِّیَ أَبُو بَکْر وَأَنَا وَلِیُّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَوَلِیُّ أَبِی بَکْر.

مسلم ج5 ص 152 ح 4468.

زمانی که رسول خدا وفات کرد ابوبکر گفت: من جانشین رسول خدا هستم.... بعد ابوبکر فوت کرد من جانشین رسول خدا و جانشین ابوبکر شدم.

روشن است که نمی‌توان معنای کلمه «ولی» را در این روایات به معنای «دوست»، «ناصر» و... گرفت؛ بلکه تنها می‌توان به معنای حاکم، خلیفه، سرپرست گرفت؛ زیرا اگر به معنای دوست باشد، این معنا استفاده می‌شود که ابوبکر و عمر گفته‌اند که تا رسول خدا زنده بود، ما با شما دوست نبودیم و الآن دوست شده‌ایم.

حدیث الخلافة

ابن أبی عاصم در کتاب السنۀ می‌نویسد که رسول خدا صلی الله علیه وآله خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:

وأنت خلیفتی فی کلّ مؤمن من بعدی

تو پس از من، جانشین من در میان همه مؤمنان هستی

البانی در باره سند این روایت گفته:

إسناده حسن.

سند این روایت «حسن» است

کتاب السنة لابن أبی عاصم، ص551.

حاکم نیشابوری این روایت را این چنین نقل کرد است که رسول خدا صلی الله علیه وآله خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:

إِنَّهُ لا یَنْبَغِی أَنْ أَذْهَبَ إِلا وَأَنْتَ خَلِیفَتِی.

شایسته نیست که من از میان مردم بروم؛ مگر این که شما جانشین من باشی.

المستدرک ج3 ص133.

البانی وهابی در باره سند این روایت می‌گوید:

صحّحه الحاکم والذهبی وهو کما قالا.

السلسلة الصحیحة ج 5 ص222.

این روایت را حاکم و ذهبی تصحیح کرده است و این روایت صحیح است، همان‌گونه حاکم و ذهبی گفته‌اند.

حدیث امامت

ابونعیم اصفهانی با سند معتبر در کتاب معرفۀ الصحابه نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

انْتَهَیْتُ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَى السِّدْرَةِ الْمُنْتَهَى، فَأُوحِیَ إِلَیَّ فِی عَلِیٍّ بِثَلاثٍ: «أَنَّهُ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ، وَسَیِّدُ الْمُسْلِمِینَ، وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ إِلَى جَنَّاتِ النَّعِیمِ».

معرفة الصحابة، ج 3 ص 1587،

هنگامی که در شب معراج به سدرة المنتهی رسیدم، خداوند به من در باره علی (ع) سه چیز وحی کرد:

به راستی که او پیشوای پرهیزگاران، سردار مسلمانان و جلودار روسفیدان به سوی بهشت سرشار از نعمت خداوند است.

این روایت معتبر است ؛ چنانچه حاکم نیشابوری گفته است:

صحیح الاسناد.

المستدرک ج3 ص138.

سند این روایت صحیح است

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایۀ علی بن أبی طالب علیه السلام.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 
  • طاهره نظیفی
۳۰
ارديبهشت
  • طاهره نظیفی
۲۸
ارديبهشت


این شماره حرم امام رضا که میتونید با امام رضا درد و دل کنید.

05112003334


  • طاهره نظیفی
۱۲
ارديبهشت

  • طاهره نظیفی
۱۳
آذر

نی نی شکلک

  • طاهره نظیفی