دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

الهى ! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهى ! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهى ! یا من یعفو عن الکثیر و یعطى الکثیر بالقلیل از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.
الهى ! سالیانى مى‏پنداشتم که ما حافظ دین توایم استغفرک اللهم در این لیلة الرغائب هزار و سیصد و نود فهمیدم که دین تو حافظ ما است احمدک اللهم.
الهى ! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
الهى ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ‏ایم و تنها تو کاره اى.
الهى ! از پاى تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات و الارض انعمت فزد.
الهى ! شان این کلمه کوچک که به این علو و عظمت است پس یا على یا عظیم شان متکلم اینهمه کلمات شگفت لا تتناهى چون خواهد بود.
الهى ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهى ! چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
الهى ! چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت...
هی دل چگونه کالای است که شکسته آن را خریداری و فرموده ای پیش دل شکسته ام.
الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه بایدکرد
الهی همه از تو دوا خواهند حسن از تو درد خواهد.
الهی اگر تقسیم شود به من بیشتر از این که دادی نمی رسد فلک الحمد.
الهی ما را یارای دیدن خورشید نیست،دم از دیدن خورشید آفرین چون زنیم.
الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.
الهی از نماز و روزه ام توبه کردم به حق اهل نماز و روزه ات توبه این نا اهل را بپذیر.
الهی به فضلت سینه بی کینه ام دادی بجودت شرح صدرم عطا بفرما.
الهی اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارائی منی.
الهی دندان دادی نان دادی، جان دادی جانان بده.

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق .

طبقه بندی موضوعی

۱۰۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۷
اسفند


کارت پستال نوروز,کارت پستال نوروز 93

کارت پستال نوروز,کارت پستال نوروز 93

کارت پستال عید نوروز 93


کارت پستال نوروز,کارت پستال نوروز 93

 کارت پستال عید نوروز 93

کارت پستال نوروز,کارت پستال نوروز 93

 کارت پستال عید نوروز 93

کارت پستال نوروز,کارت پستال نوروز 93

کارت پستال عید نوروز 93

کارت پستال نوروز,کارت پستال نوروز 93

کارت پستال عید نوروز 93

کارت پستال نوروز,کارت پستال نوروز 93


  • طاهره نظیفی
۲۷
اسفند


کاریکاتور چهارشنبه سوری,مراسم چهارشنبه سوری

کاریکاتور چهارشنبه سوری, چهارشنبه سوری,

  مراسم چهارشنبه سوری,کاریکاتورهای چهارشنبه سوری

 

طنز چهارشنبه,عکسهای طنز

 

کاریکاتور چهارشنبه سوری, چهارشنبه سوری

کاریکاتور چهارشنبه سوری, چهارشنبه سوری, طنز چهارشنبه

  

 

کاریکاتور چهارشنبه سوری, چهارشنبه سوری, طنز چهارشنبه

 

کاریکاتور چهارشنبه سوری, چهارشنبه سوری

 

کاریکاتور چهارشنبه سوری,طنز چهارشنبه سوری


  • طاهره نظیفی
۲۷
اسفند


اسلام,عید نوروز

نوروز به عنوان یک جشن و عید باستانی تاریخی طولانی دارد و مورد تایید اسلام هم می باشد، چرا که ابعاد مثبت آن زیاد است و اساس آن توجه به خلقت و زایش جهان است.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، نوروز بیشتر به عنوان یک سنت باستانی ایرانی شناخته می شود، اما در اسلام هم مورد تایید قرار گرفته و روایت های زیادی در این باره وجود دارد که به یک مورد آن اشاره می کنیم.

  • طاهره نظیفی
۲۴
اسفند


www.Aboutorab.comدر بررسی ابعاد شخصیت حضرت فاطمه، ولیده الاسلام سلام الله علیها موضوع تولد ایشان یکی از جنبه های رازگونه و پیچیده ای می باشد که دارای برنامه ریزی طولانی الهی بوده است.

همان گونه که زندگی کوتاه دنیوی آن بانو هنوز سرشار از ناگفته های زیاد است و نامعلوم بودن مدفن شریف او سال هاست دل عاشقان را داغدار ساخته و قدرش همچون قبرش ناشناخته مانده، تولّد او نیز سِرِّ غامض و سر به مُهری است که فقط نکاتی از آن، از طریق سخنان فرزندان بزرگوارش به ما رسیده و برای شنیدن همین نکات هم، ظرف ذهن ما بسی کوچک و کم حجم است.


در بررسی شخصیت افراد برتر، تحلیل عوامل مزبور موجب می گردد به جوانب درونی آنها راهی پیدا کنیم. با در نظر گرفتن این نکته، هر چه این افراد در سطح بالاتری قرار گرفته باشند، این عوامل، با اهمّیت تر و پیچیده تر می گردد و وقتی مسئله مربوط به «دعائم  الدّین» (بزرگان دین، پایه ها و ستون های اصلی اسلام) می رسد ـ که مبحث عصمت برای آنها طرح می شود ـ موضوع حسّاسیت فوق العادّه تری می یابد و نیاز به سندهای محکم تری دارد.

در مسیر برنامه ریزی  شده الهی برای تولّد حضرت فاطمه سلام الله علیها، دو بخش قابل بررسی است:

بخش اوّل: اسرار پیش از تولّد تا زمان تولّد؛

بخش دوم: اسرار، کیفیت و نکات مربوط به هنگام تولّد.

بر اساس حکمت الهی، تولّد دختری که تکمیل کننده موضوع نبوّت و پایه گذار مسئله امامت است و به القاب امّ ابیها و اُمُومَـه الائمّه (همان) مزین شده، نیازمند مقدّماتی است که در صورت فراهم نشدن مقدّمات، کار به سرانجام نمی رسد و به هدف نائل نمی شود.

امّا در زمینه مقدّمات تولّد حضرت فاطمه سلام الله علیها در زمان حیات پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم اختصاصاً مواردی وجود دارد که بسیار قابل تأمّل است.

حضرت فاطمه سلام الله علیها از نسل فردی است که خداوند درباره او فرموده است:

 

خَلقت الاشیاء لاَجَلک وَ خَلقَتک لاجلی؛

همه چیزها را برای تو و تو را برای خودم آفریدم.

 

  • طاهره نظیفی
۲۴
اسفند



بی تو تنهایی سخت است ای عشق من،ای تمام هستی من.

بی تو بودن معنا ندارد. بی تو، چراغ زندگی ام خاموش است.

بی تو، گذران قافله عمر دلگیر است.

بی تو، زینب تنها می شود، حسین می میرد.

بی تو، بیت الاحزان مدینه تنها می شود.

بی تو، آسمان چگونه ببارد، زمین چگونه تاب بیاورد.

بی تو، مدینه سر بر بالین کدام دوست نهد. بی تو، ستارگان خاموشند.

بی تو، دیگر صدای ضجه و ناله نمی آید.

زهرا جان! ریحانه رسول! بی تو، خورشید غمگنانه غروب می کند.

ای بی همتا!... آسمان چگونه پهلویت را دید و نگریست،

و زمین چگونه صورتت را دید و در هم نشکست.

ای برترین بانو! عارفانه عروج کردی و چشم در چشم رسول دوختی.

عاشقانه پر کشیدی و در آغوش برترین بشر آرام گرفتی!........



  • طاهره نظیفی
۲۴
اسفند
    

أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة، استاد امام بخاری در کتاب « المُصَنَّف » خود می نویسد:

« آنگاه که بعد از رسول‏خدا- صلی الله علیه و آله- براى ابوبکر بیعت مى‏گرفتند، على- علیه السلام- وزبیر ...

براى مشورت در این امر نزد فاطمه- سلام الله علیها- دختر پیامبر - صلی الله علیه و آله- رفت وآمد مى‏کردند. عمر بن خطاب با خبر گردید وبه نزد فاطمه- سلام الله علیها- آمد وگفت: اى دختر رسول خدا - صلی الله علیه و آله- ؛ به خدا در نزد ما کسى از پدرت محبوبتر نیست وپس از او محبوبترین تویى، وبه خدا قسم این امر مرا مانع نمى‏شود که اگر آنان نزد تو جمع شوند، دستور دهم که خانه را با آنها به آتش کشند!!!

  • طاهره نظیفی
۲۳
اسفند


سوال :چرا حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بتول نامیده شدند؟
پاسخ : ابن منظور گوید: از احمد بن یحیى سوال شد که به چه مناسبت به حضرت فاطمه (رضوان الله علیها) دختر رسول خدا(صلى الله علیه و سلم) بتول گفته شده است؟
پاسخ داد: زیرا از جهت عفاف و فضیلت و دین و شخصیت و حسب از زنان زمان خود و زنان تمامى امت ممتاز و جدا است، و گفته شده به خاطر بریدن و بر کنارى آن حضرت از دنیا به سوى خداوند متعال... و نیز گفته شده: یعنى اینکه تمام اعضاء آن حضرت با زیبائى خود از دیگر اعضاء جدا است و البته به زیبائى و قشنگى بقیه اعضاء نیست.
ابن اعرابى گوید: «مبتّلة» در بین زنان، آن زن زیبائى است که هیچ یک از اعضایش نسبت به دیگر اعضاء کمبودى نداشته و طورى نباشد که چشمش زیبا ولى بینی اش نا زیبا و یا برعکس باشد بلکه تام و کامل باشد(1).
ابن اثیر گوید: «امراة بتول» یعنى زنى که از مردان بریده و تمایلى نسبت به آنان ندارد و به همین جهت مریم، مادر حضرت مسیح و فاطمه(علیهم السلام) به این نام نامیده شدند زیرا از دیگر زنان زمان خود از جهت فضیلت و دیانت و حَسَب بریده و ممتاز است. و گفته شده به خاطر آنکه از دنیا بریده و به خدا روى آورده است.(2)
طریحى گوید: بتول حضرت فاطمه زهراء(علیها السلام) دختر رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) و گفته شده علت این نامگذارى آنست که حضرت به خداى متعال روى آورده و از دیگر زنان بریده و یا از دیگر زنان زمان خودش از جهت فضیلت و شخصیت ممتاز و جدا است و نسبت به دیگر زنان امت در جهت فضیلت و حسب و دیانت ممتاز است.(3)
و از رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «از آن جهت فاطمه بتول نامیده شده که از عادت ماهانه دیگر زنان بر کنار است».(4)
در روایت دیگری از حضرت رسول(صلى الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمودند: «بدان جهت فاطمه را بتول نامیدند که از حیض و نفاس منقطع و بر کنار است».(5)
همچنین از حضرت على(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «از حضرت رسول(صلى الله علیه و آله و سلم) سوال شد که بتول چیست؟ حضرت پاسخ داد: بتول به آن زنى گفته مى شود که هیچ گاه خونى نبیند، یعنى حیض نشود».(6) .(7)
(1). لسان العرب، ماده بتل.
(2). النهایه، ماده بتل.
(3) ).مجمع البحرین، ماده بتل.
(4). احقاق الحق، ج 10، ص 25 به نقل از علامه کشفی حنفی در کتاب « المناقب المرتضویه»، ص 119.
(5). ینابیع الموده، ص 260.
(6). معانى الاخبار، ص 64
(7). گردآوری از کتاب: فاطمه زهرا (سلام اله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله)، سیّد حسن افتخار زاده، ص 227.
  • طاهره نظیفی
۲۳
اسفند


سوال :حضرت زهرا(علیها السلام)نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) از چه جایگاه و منزلتى بر خوردار بودند؟
پاسخ : حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) دختر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) کوثر فیض بخشى است که خداوند متعال به وجود او، شماتت دشمنان پیامبر را که آن حضرت را بى نسل و فرزند توصیف مى کردند، پاسخ داده و سوره کوثر را نازل فرموده است: «انّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ...».
سرور زنان عالم، نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) جایگاه والایى داشت، تا آن جا که در باره او فرمود:
«فاطمة بَضعةٌ مِنّى، فَمن اَغضبها فقد اَغْضَبنى»(1)؛ (فاطمه پاره تن من است، هر که او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است).
به خشم آوردن پیامبر(صلى الله علیه وآله)، آزار او را در پى دارد و هر که او را بیازارد، عذابى دردناک دارد.
خداوند فرموده است: «آنان که پیامبر خدا را آزار مى دهند، عذابى دردناک براى آنان است.»(2)
در روایتى دیگر است که آن حضرت، خشم و رضاى او را موجب خشم و رضاى خداوند دانسته و فرموده است: «اى فاطمه! خداوند به خاطر خشم تو خشم مى گیرد و با رضاى تو راضى مى شود.»(3)
این، مقام والایى براى حضرت زهرا(علیها السلام) است که خشم و رضاى او معیار خشم و رضاى خداوند به حساب آمده و این بر عصمت او دلالت مى کند. خداوند چون عادل است و حکیم، جز بر کافر و گنهکار غضب نمى کند و جز از مؤمن و مطیع، راضى نمى شود. حضرت فاطمه در سایه این کرامت، در زبان پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) سرور زنان جهان گشت و آن حضرت فرمود:
اى فاطمه! آیا نمى خواهى سرور زنان جهان و سرور زنان مؤمن و سرور زنان این امت باشى؟»(4)
با آن که حضرت زهرا(علیها السلام) معصوم است و گناه نمى کند، لیکن پیامبر نیست، چون میان عصمت و نبوت تلازمى نیست. حضرت مریم نیز به تصریح قرآن کریم معصوم بود «إِنَّ اللهَ اصْطَفاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفاکِ عَلى نِساءِ الْعالَمِینَ»(5)، اما پیامبر نبود. خبر دادن از پاکى مریم پس از برگزیدگى او، بر پاکى او از گناهان و مخالفت او با آیین شرک که در زمان او حاکم بود دلالت مى کند. اما این که پیامبر نبود، روشن است و نیازى به بیان نیست، پس دختر خاتم انبیا نیز سرور زنان جهان است و همچون مریم پاک، معصوم است و پیامبر نیست.(6)
(1). فتح البارى (شرح صحیح بخارى)، ج 7، ص 84؛ صحیح بخارى، ج 6، ص 491، (باب علامات النبوه) و ج 8 ، ص 110، (باب المغازى).
(2). سوره توبه، آیه 61.
(3). مستدرک حاکم، ج 3، ص 154؛ مجمع الزواید، ج 9، ص 203.
(4). همان، ص 156.
(5). سوره آل عمران، آیه 42.
(6). گردآوری از کتاب: سیماى عقاید شیعه، آیت الله جعفر سبحانی، مترجم: جواد محدّثی، نشر مشعر، چاپ: دارالحدیث، بهار 1386، ص 244. 
  • طاهره نظیفی
۲۳
اسفند


سوال :چه روایاتی در منابع اهل سنت درباره ی روش زندگی حضرت زهرا (س) وارد شده است؟
پاسخ : 1- ابن حجر، در الصواعق(1) چنین آورده است: احمد، و دیگران خبری نقل کرده اند که مضمون آن چنین است: رسول خدا (ص) هنگام بازگشت از سفر سوی فاطمه می آمد و مدتی طولانی نزد او می ماند. در یکی از دیدارها فاطمه (ع) خود را با دو النگوی نقره ای و گردنبند و گوشواره آراسته بود و پرده ای بر در خانۀ خود نصب کرده بود. پس رسول خدا آمد و بر او وارد گشت و سپس در حالی که آثار غضب در چهره اش نمایان بود ، رفت و بر منبر نشست. فاطمه دانست که رفتار خاص رسول خدا (ص) فقط بخاطر چیزهایی است که او تهیه کرده است. لذا آنها را سوی او فرستاد تا در راه خدا بکار ببندد.
آنگاه رسول خدا (ص) فرمود: "همانی کرد که می خواستم. پدرش فدایش باد _ و سه بار تکرار نمود و ادامه داد _ دنیا از آن محمد و آل محمد نیست. اگر دنیا به مقدار بال مگسی نزد خداوند ارزش داشت ، هیچ کافری از آن بهره نمی برد و لو به مقدار یک جرعه آب." و به دنبال آن برخاستند و سوی فاطمه (ع) رفتند.
ابن حجر نوشته است که احمد بن حنبل می افزاید:
رسول گرامی (ص) به ثوبان فرمان داد که آنها را به بعضی از اصحاب بدهند و برای فاطمه گردنبندی از پارچۀ یمانی و دو النگو از عاج خریداری شود و فرمود: اینها اهل بیت من هستند و نمی پسندم که طیبات خود را در زندگی دنیا بخورند.
2- ابو نعیم،(2) به نقل از زهرى مى نویسد: فاطمه دختر رسول خدا (ص) آنقدر آسیا کرد که دستش تاول زد و ورم کرد و جاى دسته ى آسیا بر آن ماند.
3- احمد بن حنبل،(3) از انس بن مالک نقل مى کند: روزى بلال براى نماز صبح دیر آمد، رسول اکرم(ص) از علت تأخیر سؤال کرد. او گفت: از کنار خانه فاطمه گذشتم، دیدم در حال آسیا کردن است و فرزندش مى گرید، به او گفتم: اگر اجازه بدهید من آسیا کنم تا شما بچه را آرام کنید یا شما آسیا کنید و من بچه را آرام کنم. او گفت: من به فرزندم مهربان ترم. این بود علت تأخیرم.
فرمود: بر دخترم دلسوزى و احسان کردى، خدا تو را رحمت کند.
4- همچنین در کنزالعمال(4). به نقل از جابر آمده است:
رسول خدا (ص) فاطمه را دید که عبائى از موى شتر در بر گرفته مشغول آسیا کردن است، پس گریست و فرمود: «اى فاطمه در برابر تلخى هاى دنیا صبور باش تا نعیم آخرت نصیب تو شود» و این آیه نازل شد: «و لسوف یعطیک ربک فترضى». («پروردگارت بزودى به تو چندان عطا کند که تو راضى شوى». ) صاحب کنزالعمال مى نویسد: « ابن مردویه و ابن نجار و دیلمى این حدیث را نقل کرده اند.»
سیوطى نیز در الدرالمنثور در تفسیر سوره ضحى این حدیث را آورده و مى نویسد: عسکرى در مواعظ آن را نقل کرده است.
5- نیز ابو داود،(5) از ابى الورد بن ثمامة نقل مى کند که على علیه السلام به ابن اعبد فرمود: آیا برایت از خودم و فاطمه سخن نگویم؟ (پس فرمود:) فاطمه نزد رسول خدا(ص) محبوبترین فرد خانواده بود. او نزد من بود که کثرت آسیا کردن بر دستهایش نشانه گذارده بود و از بس با مشک آب حمل کرد، جاى آن بر بدنش ماند، آنقدر خانه را جاروب کرد که لباسش غبارآلود شده بود و آنقدر آتش اجاق را روشن کرد که لباسش سیاه گردید، و از کار کردن در خانه به او آسیب رسیده بود.
1 . الصواعق المحرقه ، ص 109
2 . حلیة الاولیاء، ج 2، ص 41.
3 . مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 150.
4 . کنزالعمال، ج 6، ص 295
5 . صحیح ابى داود، ج 33، باب: التسبیح عندالنوم.
  • طاهره نظیفی
۲۳
اسفند

سوال :جریان وفات حضرت فاطمه (س) در منابع اهل سنت چگونه نقل شده است؟
پاسخ : احمد بن حنبل(1) از ام سلمى نقل مى کند که:
فاطمه بیمار بود، همان بیمارى که به مرگش انجامید، و من از او مراقبت مى کردم. روزى که حال او بهتر بود و على علیه السلام بخاطر کارهائى که داشت از خانه بیرون رفته بود، به من گفت: برایم آب بیاور.
آب را آوردم و او به بهترین وجه خود را شست.
آنگاه گفت: لباس تازه ام را بیاور.
لباس را آوردم و او پوشید و گفت: زیرانداز مرا وسط اتاق پهن کن.
آنچه را گفت، انجام دادم و او رو به قبله، دستهایش را زیر گونه اش قرار داد و به پهلو خوابید و گفت:
اجل من رسیده است و من خود را پاکیزه کرده ام، پس نباید مرا کسى برهنه کند.
(این را گفت) و از دنیا رفت. بدنبال آن على علیه السلام آمد و من جریان را به او گفتم.
محب طبرى(2) نیز این حدیث را به نقل از احمد درالمناقب و دولابى از ام سلمه روایت مى کند. ابن اثیر (3) نیز آن را از ام سلمى نقل مى کند.
همچنین(4) به نقل از مادر امام باقر علیه السلام روایت مى کند که: فاطمه علیهاالسلام به اسماء دختر عمیس فرمود: من از اینکه (فقط) پارچه اى روى جسد زن مى اندازند تا او را بپوشانند، بدم مى آید.
اسماء گفت: اى دختر رسول خدا، اجازه دهید آنچه را در سرزمین حبشه دیده ام نشانت دهم.
آنگاه چند چوب نرم آورد و آن را خم کرد و پارچه اى رویش انداخت. فاطمه علیهاالسلام فرمود:
چقدر خوب و زیباست. با آن، جنازه ى زن از مرد تشخیص داده نمى شود. پس هرگاه از دنیا رفتم، تو و على علیه السلام غسلم دهید و کس دیگرى نباشد. وقتى از دنیا رفت، عایشه آمد و خواست وارد شود. اسماء گفت: داخل مشو.
عایشه نزد ابى بکر گلایه کرد و گفت: این خثعمیه (یعنى اسماء) نمى گذارد من در غسل دادن فاطمه شرکت کنم و هودجى چون هودج عروس براى دختر رسول خدا درست کرده است!
پس ابوبکر آمد و کنار در، ایستاد و گفت:
اسماء! چرا همسران رسول خدا را از شرکت در غسل دادن دختر او مانع مى شوى و چرا چیزى مانند هودج عروس براى او ساخته اى؟ اسماء گفت: فاطمه خود از من خواست که نگذارم کسى بر او وارد شود. چیزى را هم که ساخته ام، نمونه اش را برایش ساخته بودم و او خواست چنین چیزى برایش بسازم.
ابوبکر گفت: همان کاری را که فاطمه دستور داده، بکن.
آنگاه ابوبکر بازگشت، و فاطمه(س) را على و اسماء غسل دادند.
محب طبرى نوشته است که این روایت را ابوعمر نقل کرده، دولابى نیز با اختصار آن را آورده و نوشته است:
فاطمه چون تابوت را دید تبسم کرد، او (پس از فوت رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم) جز در آن روز، تبسم نکرده بود!
1 . مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 461.
2 . ذخائرالعقبى، ص 53
3 . اسدالغابة، ج 5، ص 590.
4 . ذخائرالعقبى، ص 53 و سنن بیهقى، ج 4، ص 34.
  • طاهره نظیفی