دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

الهى ! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهى ! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهى ! یا من یعفو عن الکثیر و یعطى الکثیر بالقلیل از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.
الهى ! سالیانى مى‏پنداشتم که ما حافظ دین توایم استغفرک اللهم در این لیلة الرغائب هزار و سیصد و نود فهمیدم که دین تو حافظ ما است احمدک اللهم.
الهى ! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
الهى ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ‏ایم و تنها تو کاره اى.
الهى ! از پاى تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات و الارض انعمت فزد.
الهى ! شان این کلمه کوچک که به این علو و عظمت است پس یا على یا عظیم شان متکلم اینهمه کلمات شگفت لا تتناهى چون خواهد بود.
الهى ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهى ! چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
الهى ! چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت...
هی دل چگونه کالای است که شکسته آن را خریداری و فرموده ای پیش دل شکسته ام.
الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه بایدکرد
الهی همه از تو دوا خواهند حسن از تو درد خواهد.
الهی اگر تقسیم شود به من بیشتر از این که دادی نمی رسد فلک الحمد.
الهی ما را یارای دیدن خورشید نیست،دم از دیدن خورشید آفرین چون زنیم.
الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.
الهی از نماز و روزه ام توبه کردم به حق اهل نماز و روزه ات توبه این نا اهل را بپذیر.
الهی به فضلت سینه بی کینه ام دادی بجودت شرح صدرم عطا بفرما.
الهی اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارائی منی.
الهی دندان دادی نان دادی، جان دادی جانان بده.

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق .

طبقه بندی موضوعی

۹۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

۰۶
مرداد


افسران - آفرین به سعدی!!!!!!
  • طاهره نظیفی
۰۶
مرداد


افسران - عجب!....
  • طاهره نظیفی
۰۶
مرداد

کوچولو بچرخ میچرخم، دور علــی میچرخم ❤●۰˙

افسران - کوچولو بچرخ میچرخم، دور علــی میچرخم ❤●۰˙
asemooni237


کوچولو بچرخ میچرخم
دور علـی میچرخم ✿✿

قبله ی من همینه
امام اولینه ✿✿

کوچولو بشین می شینم
عشق علـی دینم ✿✿

دشمنی با دشمناش
حک شده روی سینم ✿✿

کوچولو پاشو پامیشم
فـدای مـولا میشم ✿✿

نوکـر عاشقـای
حضرت زهـرا میشم ✿✿

کوچولو بایست می ایستم
با علـی، تنها نیستم ✿✿

دست علـی یارمه
خودش نگه دارمه✿✿

  • طاهره نظیفی
۰۴
مرداد




یکی از معجزات علمی و عملی پیامبر اعظم(ص) که به تصریح قرآن کریم در سایه عبودیت آن حضرت رخ داده، «معراج» است که در اولین آیه سورة اسرا و آیات هشتم تا هجدهم سورة نجم می‌توان اشاراتی را دربارة آن مشاهده کرد. آغاز ماجرا در سورة اسرا چنین آمده است:
پاک و منزه است خدایی که بنده‌اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجد الاقصی برد که گرداگردش را پربرکت ساختیم، تا نشانه‌های خود را به او نشان دهیم. او شنوا و بیناست.
البته آن‌گونه که از روایات برمی‌آید معراج ضمن دو مرحله انجام شده است در مرحله اول همان‌گونه که در آیه فوق مشاهده کردیم ایشان را شبانه از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی سیر می‌دهند و پس از آن تا آسمان هفتم و تا جایی صعود می‌کنند که احدی جز خداوند متعال حضور نداشته است و تمام این ماجرا در بیداری بوده و بنابر نظر اکثر علمای شیعه با همین بدن جسمانی اتفاق افتاده و نه در خواب یا با روح زیرا معراج صرفاً روحانی فضیلت چندانی را برای ایشان اثبات نمی‌کند و چنان عظمتی را که مورد تأکید و روایات است بر نمی‌تابد.

مرحله دوم معراج در سورة نجم چنین توصیف شده است:
سپس [پیامبر(ص) در شب معراج] نزدیک و نزدیک‌تر شد، تا آنکه فاصله او [با مقام قرب خاص خدا] به اندازه طول دو کمان یا کمتر بود. در اینجا، خداوند آنچه را وحی کردنی بود، به بنده‌اش وحی کرد. آنچه را دید، انکار نکرد. آیا با او دربارة آنچه دید، مجادله و ستیز می‌کنید؟ و بار دیگر نیز او را نزدیک سدرةالمنتهی که بهشت جاویدان در آنجاست، دیده است. در آن هنگام که چیزی (شکوه و نور خیره‌کننده‌ای) سدرةالمنتهی را پوشانده بود. چشم او هرگز منحرف نشدو طغیان نکرد. (آنچه را دید، واقعیت بود) او در شب معراج، برخی نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دید.
هر چند روایات دربارة معراج آنقدر متعدد است که به حد تواتر رسیده و مورد قبول همگان می‌باشد لیکن راجع به زمان، مکان و تعداد دفعات وقوع آن میان محدثان، مورخان و مفسران اختلاف نظر وجود دارد:
ـ زمان اولین معراج را بهتر است نه ماه یا دوسال پیش از ولادت حضرت زهرا(س) بدانیم زیرا حضرت محمد(ص) روزی در جواب یکی از همسران خود که از شدت محبت به فرزندشان گله کرده بود، تشکیل نطفه ایشان را در آسمان و شب معراج خوانده‌اند.3
ـ مکان آن نیز خانه حضرت خدیجه(س) خانة ام‌هانی خواهر حضرت علی(ع)، شعب ابی‌طالب، و مسجدالحرام در کنار کعبه گفته شده است.
ـ آن‌گونه که از ظاهر روایات برمی‌آید، احتمالاً معراج بیش از دو مرتبه و طی دفعات متعدد اتفاق افتاده که یکی از آنها بسیار شاخص و معروف شده که گفته شده این معراج در شب هفدهم ماه رمضان سال دهم بعثت اتفاق افتاده است.4

معراج در یک نگاه
روشنایی روز از صحنه گیتی رخت بر بسته و تاریکی شب، همه جا را فرا گرفته بود. مردم از کار و تلاش روزانه، دست کشیده و در خانه خود آرمیده بودند. پیامبر اسلام نیز می‌خواست پس از ادای فریضه، برای رفع خستگی در بستر آرام بگیرد. ناگهان صدای آشنای جبرئیل امین را شنید: «ای محمد! برخیز! با ما همسفر شو؛ زیرا سفری دور و دراز در پیش داریم».

جبرئیل امین، مرکب فضاپیمایی به نام «براق» را پیش آورد. محمد(ص) این سفر با شکوه و بی‌سابقه را از خانه‌ ام‌هانی یا مسجدالحرام آغاز کرد، ولی با همان مرکب به سوی بیت‌المقدس روانه شد و در مدت بسیار کوتاهی در آن محل فرود آمد. در مسجدالاقصی (بیت‌المقدس) با حضور ارواح پیامبران بزرگ مانند ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) نماز گزارد. امام جماعت نیز پیامبر اکرم(ص) بود. سپس از مسجدالاقصی، «بیت‌اللحم» ـ زادگاه حضرت مسیح(ع) ـ و خانه‌های پیامبران دیدن کرد. پیامبر در برخی جایگاه‌ها به شکرانه چنین سفری و تحیت محل‌های متبرکه، دو رکعت نماز شکر به جای آورد.

آن‌گاه مرحله دوم سفر خود را که حرکت به سوی آسمان‌های هفت‌گانه بود، آغاز کرد. پیامبر همه آسمان‌ها را یکی پس از دیگری پیمود و ساختار جهان بالا و ستارگان را دید. ولی در هر آسمان به صحنه‌های تازه‌ای برمی‌خورد و با ارواح پیامبران و فرشتگان سخن می‌گفت. او در بعضی‌ آسمان‌ها با دوزخ و دوزخیان و در بعضی آسمان‌های دیگر با بهشت و بهشتیان برخورد کرد و از مراکز رحمت و عذاب پروردگار بازدید به عمل آورد. ایشان، درجه‌های بهشتیان و اشباح دوزخیان را از نزدیک مشاهده کرد.

سرانجام به «سدرة المنتهی» در آسمان هفتم و «جنةالمأوی» (بهشت برین) رسید و در آنجا، آثار شکوه پروردگار هستی را دید. وی چنان اوج گرفت و به جایی رسید که جز خدا، هیچ موجودی به آنجا راه نداشت. حتی جبرئیل از حرکت باز ایستاد و گفت: «به یقین، اگر به اندازه سرانگشتی بالاتر آیم، خواهم سوخت».5

آنگاه حضرت محمد(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنایی، به اوج شهود باطنی و قرب الی الله و مقام «قاب قوسین أو أدنی» رسید. خداوند در این سفر، دستورها و سفارش‌های بسیار مهمی به پیامبر فرمود. بدین صورت، معراج که از بیت‌الحرام ـ و به گفته بعضی، از خانه ام‌هانی، دختر عموی آن حضرت و خواهر امیرالمؤمنین علی(ع) ـ آغاز گشته بود، در سدرةالمنتهی پایان پذیرفت. سپس به پیامبر دستور داده شد از همان راهی که عروج کرده است، باز گردد.
پیامبر هنگام بازگشت، در بیت‌المقدس فرود آمد و از آنجا راه مکه را در پیش گرفت. ایشان در میانه راه به کاروان بازرگانی قریش برخورد کرد، در حالی که آنان شتری را گم کرده بودند و در پی آن می‌گشتند. پیامبر از آبی که در میان ظرف آنان بود، قدری نوشید و باقی مانده آن را به زمین ریخت و بنابر روایتی، روی آن، سرپوش گذارد. حضرت محمد(ص) پیش از طلوع فجر در خانه «ام هانی» از مرکب فضاپیمای خود فرود آمد.6

مشاهدات زمینی رسول خدا(ص)
با توجه به آنکه معراج در نوبت‌های متعددی انجام شده و در هر کدام از این سفرها پیامبر(ص) مشاهدات متفاوتی داشته‌اند، لذا در هر فرصتی که پیش می‌آمده به فراخور شرایط صحنه‌ای از آن ماجراها را برای اصحاب و اطرافیان خویش ترسیم و تصویر می‌کرده‌اند.

حضرت محمد(ص) در خانه ام هانی، برای نخستین بار، راز سفر خود را با دختر عمویش، ام‌هانی در میان گذاشت. سپس هنگامی که روز آغاز گشت، قریش و مردم مکه را از این جریان باخبر ساخت. داستان معراج و فضانوردی شگفت‌انگیز پیامبر در آن مدت کوتاه که به نظر قریش، امری ناممکن بود، همه جا پخش شد. سران قریش بیش از پیش بر محمد(ص) خشم گرفتند و بنابر عادت همیشگی خود، به تکذیب او برخاستند. از ایشان خواستند که وضع ظاهری ساختمان بیت‌المقدس را بیان کند. آنان گفتند: کسانی در مکه هستند که بیت‌المقدس را دیده‌اند. اگر راست می‌گویی، آنجا را تشریح کن تا ما تو را در این خبر شگفت‌انگیز، تصدیق کنیم.

پیامبر بزرگوار اسلام، وضع ظاهری ساختمان بیت‌المقدس را برای آنان بازگو کرد. افزون بر آن، حوادثی را که در میانه راه مکه و بیت‌المقدس و هنگام بازگشت از معراج رخ داده بود، بیان کرد. ایشان گفت: «در میان راه، به کاروان فلان قبیله برخوردم که شتری از آنها گم شده بود. در میان اثاثیه آنان، ظرف آبی بود که من از آن نوشیدم. سپس آن را پوشاندم. در جای دیگر به گروهی برخوردم که شتری از آنها رمیده و دست آن شکسته بود.» قریش گفتند: از کاروان قریش خبر ده. پیامبر فرمود: «آنان را در «تنعیم» (در ابتدای حرم) دیدم که شتری خاکستری رنگ در پیشاپیش آنان حرکت می‌کرد. آنان کجاوه‌ای روی شتر گذارده بودند و اکنون به شهر مکه وارد می‌شوند».
قریش از این خبرهای قطعی، سخت ناراحت شدند و گفتند: اکنون صدق و کذب گفتار او برای ما آشکار می‌شود. همه انتظار می‌کشیدند که کاروان چه زمانی وارد شهر می‌شود. ناگهان پیشگامان کاروان وارد شهر شدند. اهل کاروان، شرح قضیه را همانگونه که رسول اکرم(ص) بازگفته بود، تصدیق کردند.7

معراج از زبان پیامبر اعظم(ص)
پیامبر(ص) فرمود:
من در مکه بودم که جبرییل نزد من آمد و گفت: «ای محمد! برخیز». برخاستم و کنار در رفتم. ناگاه جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را در آنجا دیدم. جبرئیل، مرکبی به نام «براق» نزد من آورد و به من گفت: «سوار شو». بر براق سوار شدم و از مکه بیرون رفتم. به بیت‌المقدس رسیدم. هنگامی که به بیت‌المقدس رسیدم، فرشتگان از آسمان نزد من به زمین فرود آمدند و مرا به داشتن مقام و منزلت ارجمند در پیشگاه خداوند مژده دادند. آنگاه در بیت‌المقدس نماز خواندم.8

در روایت دیگر آمده است که پیامبر اعظم(ص) فرمود:
ابراهیم خلیل(ع) به همراه گروهی از پیامبران پیش من آمدند و مرا بشارت دادند. سپس موسی و عیسی(ع) آمدند. پس از آن، جبرییل دستم را گرفت و مرا بالای صخره (سنگی در بیت‌المقدس) برد و بر روی آن نشاند. ناگاه ماجرای معراج را پیش خود دیدم که مانند آن را در شکوه و جلال، هرگز ندیده بودم. از آنجا به آسمان دنیا (آسمان اول) صعود کردم. آنان به من سلام می‌کردند.
سپس جبرئیل مرا به آسمان ششم برد. در آنجا، انبوه آفریدگان و کروبیان (مجردات و فرشتگان و ارواح) را دیدم. سپس همراه جبرئیل به آسمان هفتم صعود کردم. در آنجا با آفریدگان خدا و فرشتگان بسیار دیدار کردم.9

حدیث معراج
از جمله روایات مشهوری که به ماجرای معراج می‌پردازد روایت اخلاقی مفصلی است که سخنان خداوند متعال را خطاب به حبیب خود محمد مصطفی(ص) در بر می‌گیرد. در واقع پیام‌های خداوند و سوغات رسول او(ص) از این سفر برای مسلمانان و پیروان ایشان در همه اعصار و دوران‌ها بوده و با توجه به اهمیتی که داشته شرح‌های متعددی بر آن نوشته شده است.10
در این روایت مفصل از برترین کردار، شایستگان محبت خداوند، پارساترین مردمان، ویژگی دنیازدگان، ویژگی اهل آخرت، پاداش زاهدان،‌ پرهیزکاری زینت مؤمن، ارزش سکوت، اهمیت رزق حلال،‌ جایگاه و اثر روزه و ویژگی عابدان و مسائلی از این دست سخن به میان آمده است.

مشاهدات پیامبر اعظم(ص) در آسمان
ضمن روایت فوق و دیگر روایاتی که به نقل ماجرای معراج می‌پردازند، گزارش‌هایی از مشاهدات حضرت محمد(ص) از آسمان‌ها، اهل بهشت و اهل جهنم و ملائکه آمده که به نحوی هر کدام سعی در تکمیل روایات بالا با ارائه شواهد و نمونه‌هایی از آثار اعمال دارند.11

همراهان رسول اکرم(ص) در معراج
در بعضی از احادیثی که از ائمه معصومین(ع) دربارة معراج آمده، از رسول خدا(ص) نقل کرده‌اند که فرمود:
من وقتی همة مراحل را طی کرده و از آسمان‌ها گذشتم و به بیت‌المعمور و نزدیک سدرةالمنتهی رسیدم، بعضی از اصحابم مرا همراهی می‌کردند. آنها که لباس نو در بر داشتند وارد شدند و آنها که نداشتند ماندند. عده‌ای را به همراه خود بردم و عده‌ای به همراهم آمدند.12
که ظاهراً اشاره به معصومین(ع) و آن دسته از مؤمنانی است که به دنبال ایشان آن مقام را طی کردند و در آینده در ضمن نماز که ره آورد این معراج است، خواهند کرد.11

موعود(ع) در معراج
اصلی‌ترین مشاهده پیامبر اعظم(ص) در شب معراج را باید شهود انوار مقدسه ائمه(ع) بدانیم که اصحاب متعددی روایت ذیل یا مشابه آن را از آن حضرت نقل کرده‌اند و همان‌طور که خواهیم دید در میان دوازده امام(ع)، حضرت مهدی(ع) جایگاهی ویژه و ممتاز دارند. ضمن این روایات نقل شده است که رسول خدا(ص) فرمود:
همانا خدای عزوجل در آن شب که به گردشی شبانه برده شدم (معراج) به من وحی فرمود: ای محمد چه کسی را در زمین میان امتت به جای خود گذاشتی؟ ـ در حالی که خدا خود بدان آگاه‌تر بود ـ عرض کردم: پروردگارا، برادرم را فرمود: ای محمد، علی ابن ابی‌طالب را؟ عرض کردم: بلی ای خدای من، فرمود: ای محمد من ابتدا از مقام ربوبیت نظری بر زمین افکندم و تو را از آن اختیار کردم. هیچ گاه یادی از من نمی‌شود مگر اینکه تو نیز با من یاد کرده شوی. من خود محمودم و تو محمد؛ سپس نظری دیگر بر زمین افکندم و از آن علی بن ابی‌طالب را برگزیدم و او را وصی تو قرار دادم، پس تو سرور پیامبران و علی از نام‌های من است و «علی» (مشتق آن) نام اوست. ای محمد، من، علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان را از یک نور آفریدم؛ سپس ولایت ایشان را بر فرشتگان عرضه داشتم، هر که آن را پذیرفت از مقربین گردید و هر که آن را رد نمود به کافران پیوست. ای محمد، اگر بنده‌ای از بندگانم مرا چندان پرستش کند تا رشته حیاتش از هم بگسلد و پس از آن در حالی که منکر ولایت آنان است با من روبه‌رو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افکند سپس فرمود: ای محمد، آیا مایلی آنان را ببینی؟ عرض کردم: بلی. فرمود: قدمی پیش گذار.‌ من قدمی جلو نهادم. ناگاه دیدم علی بن ابی‌طالب و حسن و حسین و علی‌بن الحسین و محمد بن علی و جعفربن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی آنجا بودند و حجت قائم همانند ستاره‌ای درخشان در میان آنان بود، پس عرض کردم: پروردگار من اینان چه کسانی‌اند؟ فرمود: اینان امامان هستند و این یک نیز قائم است که حلال‌کننده حلال من و حرام‌دارنده حرام من است، و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت. ای محمد، او را دوست بدار که من او را دوست می‌دارم و هر کس را که او را دوست بدارد نیز دوست می‌دارم.14


پى‏نوشتها:
1. سورة اسرا (17)، آیة 1.
2. سورة نجم (53)، آیات 18ـ8.
3. برای مطالعه تفصیل این روایت و ارقام مختلفی که برای سال بعثت برشمرده‌اند ر.ک: مرتضی عاملی، سید جعفر، سیرت جاودانه، ترجمة دکتر محمد سپهری، ج1، صص291ـ293.
4. ر.ک: سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج1، ص384.
5. مجلسی، بحارالانوار، ج18، ص382، به نقل از: سیمای معراج پیامبر، ص22.
6. آیت‌الله‌زاده نایینی، مهدی،‌ معراج به روایت فیض کاشانی، صص 10 و 50
7.سبحانی، همان، ج1، صص379ـ381.
8. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج13،‌ص5 و 19.
9. طبرسی، مجمع‌البیان، ج6، ص395؛ به نقل از: سیمای معراج پیامبر، صص32 و 33.
10. از جمله این آثار می‌توان به کتاب‌هایی نظیر: راهیان کوی دوست نوشته آیت‌الله مصباح یزدی و حدیث معراج، نوشته آقای سید محمدرضا غیاثی کرمانی اشاره کرد.
11. برخی از این گزارش‌ها را در کتاب محمد(ص) میهمان قدسیان نوشته آقای حسنعلی محمودی می‌توانید مطالعه کنید که عناوین آنها از این قرار است: بهشت برین و عرش، شکایت شخصی از جد چهلم خود، حرام‌خواری، فرشته دعاکنننده برای مؤمنان، دو فرشته دیگر، غیبت‌کنندگان، خورندگان مال یتیم و رباخواران و زنان گناه‌کار.
12. مجلسی، همان، ج18، ص327.
13. توضیح این مطلب دیگر ابعاد عرفانی مربوط به معراج را می‌توانید در جلد نهم تفسیر موضوعی قرآن کریم با عنوان سیره رسول اکرم(ص) در قرآن مرور نمایید.
14. برای نمونه ر.ک: نعمانی، الغیبة، ص133.


منبع: ماهنامه موعود ، شماره 66
  • طاهره نظیفی
۰۴
مرداد




قرآن
سوره‎ های قرآن به چه ترتیبی در کتاب قر......

  • طاهره نظیفی
۰۴
مرداد


حدیث غیبت
پیغمبر(ص) فرمود: مردی روز قیامت مى ‏آید نگاه به.....

پیغمبر(ص) فرمود: مردی روز قیامت مى ‏آید نگاه به نامه ‏ى عملش‏ می کند اثرى از کارهاى نیک خود را در آن نامه نمى‏ بیند سپس عرض می کند کجاست کارهاى شایسته‏ ى من که در دنیا انجام دادم پاسخ داده مى‏ شود تو غیبت مردم را کردى بجاى غیبت‏ هایت ثواب‏هاى تو در نامه عمل کسانى که غیبت آنها را کردى نوشته شد.


خداى تعالى در مذمت آن می فرماید: «وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ؛1 و باید غیبت نکند بعضى از شما بعض دیگر را آیا دوست می دارد یکى از شما که گوشت برادرش را بخورد در صورتى که مردارى باشد پس آن را ناخوش دارید .»سپس خداى تعالى مبالغه و پافشارى فرموده در جلوگیرى از غیبت و قرار داده غیبت را همانند مردارى که از گوشت آدمها است.

و پیغمبر(ص) فرمود: مردی روز قیامت مى‏ آید نگاه به نامه‏ ى عملش‏ می کند اثرى از کارهاى نیک خود را در آن نامه نمى‏ بیند سپس عرض می کند کجاست کارهاى شایسته‏ ى من که در دنیا انجام دادم پاسخ داده مى‏ شود تو غیبت مردم را کردى بجاى غیبت‏ هایت ثواب‏هاى تو در نامه عمل کسانى که غیبت آنها را کردى نوشته شد.

و خداوند بموسى بن عمران وحى فرستاد که هر کس بمیرد ولى از غیبت‏هائى که کرده توبه نماید او آخرین فردیست که وارد بهشت شود و آن کس که بمیرد و اصرار به غیبت کردن داشته باشد پس او اول کسى است که وارد جهنم گردد و روایت شده که همانا کسى که او را غیبت کنند نصف گناهانش را مى‏ آمرزم.

و نیز روایت شده که روز قیامت نامه‏ ى عمل مرد را بدستش می دهند پس در آن ثوابهائى مى‏ بیند که نمى‏ شناسد باو گفته مى‏ شود این ثوابها در مقابل غیبت‏هائیست که مردم از تو کرده‏ اند.
و یکى از بزرگان گفته است اگر بنا باشد من غیبت کسى را بکنم غیبت فرزندم را مى‏ کنم زیرا که او به ثوابهاى من از دیگران سزاوارتر است.

به حسن بصرى گفتند که همانا مردى ترا غیبت کرد حسن بصرى ارمغانى براى او فرستاد او گفت من ارتباطى با حسن بصرى ندارم حسن گفت درست است که ارتباطى نداریم ولى شنیدم که تو ثوابهاى خودت را براى من ارمغان فرستادى منهم دوست داشتم که تلافى کنم. و اگر در پیش کسى غیبت مؤمنى را بکنند و او برادر مؤمنش را یارى نکند مسلم نسبت بخدا و رسولش خیانت کرده.

و حضرت فرمود: هر گاه از تو به برادر مؤمنت نفعى نمیرسد پس زیانى به او مرسان هر گاه او را شادمان نمى‏ کنى غمگین و افسرده خاطرش مکن هر گاه او را ستایش نمى ‏کنى نکوهش هم مکن.

و نیز فرمود بغض و حسد نورزید بعضى از شما بعض دیگر را غیبت نکند بندگان خدا با یک دیگر برادر باشید.


و نیز فرمود: زینهار از غیبت بپرهیزید زیرا که غیبت بدتر از زناست.

زیرا که مرد زنا می کند و بعد توبه مى ‏نماید خداوند هم توبه‏ اش را قبول مى‏ کند ولى صاحب غیبت آمرزیده نمی شود مگر اینکه آن کسى را که غیبت او را کرده از او راضى شود و حضرت رسول فرمود: در شب معراج بر گروهى گذشتم که رویشان را با ناخنها می کندند از جبرئیل پرسیدم که اینان چکاره ‏اند؟ گفت: ایشان کسانى هستند که غیبت مردم را می کردند.
  • طاهره نظیفی
۰۴
مرداد


افسران - هفتصد درود خداوند
mohajer2
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

روزی پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله با امیرالمؤمنین فرمود:
یا علی ! می خواهی تو را به چیزی مژده بدهم ؟
علی علیه السلام عرض کردم : بلی ، پدر و مادرم به قربانت !
تو همیشه مژده دهنده هر چیزی بودی .
فرمود: جبرئیل ، نزد من آمد و از امر عجیبی مرا خبر داد.
علی علیه السلام پرسید: امر عجیب چه بود ؟
فرمود: جبرئیل خبر داد که هر کس از دوستان من ، بر من و خاندانم صلوات بفرستد ،
درهای آسمان به روی وی گشوده می شود و فرشتگان هفتاد صلوات به او می فرستند
و اگر گناهکار است گناهانش می ریزد همچنان که برگ درختان می ریزد
و خداوند متعال به او خطاب می کند: ((لبیک یا عبدی و سعدیک )) .
سپس به فرشتگان می فرماید:
((ملائکان من ! شما به او هفتاد صلوات فرستادید، اما من بر او هفتصد صلوات می فرستم .))

بحار : ج 94، ص 56.
.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
  • طاهره نظیفی
۰۲
مرداد


افسران - رهبرم سید علی
  • طاهره نظیفی
۰۲
مرداد


افسران - نگاه ناپاک

  • طاهره نظیفی
۰۲
مرداد


به هم دیگر رحم کنید تا خداى متعال به شما رحم کند

 

خداوند مهربان در آیات متعدد در سوره هاى قرآن خویشتن را با صفت رحم و شفقت و مهربانى یاد کرده و خود را به بندگانش با این اوصاف جمیله معرفى نموده است. (المعجم المفهرس ماده رحم از باب نمونه: سوره اعراف (7)، آیه 156 و آیه 151 و سوره یوسف (12)، آیه 64 و آیه 92)


و هنگامى که مسلمانان حقیقى و پیروان واقعى آئین مقدس اسلام را در کتاب آسمانى خود توصیف و تمجید مى کند، درباره آن مى فرماید: مومنین به همدیگر رئوف (فتح (48)، آیه 29، و سوره حدید (57)، آیه 27 و بلد (90)، آیه 17) و مهربان و به یکدیگر دلسوز و غمخوار هستند .

مرحوم علامه مجلسى(ره) در کتاب بحارالانوار بابى راجع به این موضوع و مطلبی به نام "التراحم و التعاطف و التودد" منعقد نموده است.(بحار، ج 74، ص 390)


خود را بنده خدا بدانیم
به هم رحم کنید تا خداى متعال به شما رحم کند. کسانى که دستشان باز است، دست تعدّى به سمت منافع و مصالح دیگران دراز نکنند. کسانى که زرنگى و هوش و امکانات و قدرت و مسئولیت و توانایی هاى گوناگون فردى و اجتماعى دارند، از این توانایی ها در راه تعدّى به دیگران استفاده نکنند.

خود را بنده خدا بدانیم؛ در مقابل بقیه بندگان خدا، خود را موظّف به همراهى، احسان، نیکى و رعایت انصاف بدانیم؛ آن‏ گاه باران رحمت و فضل خدا بر سر ما خواهد بارید؛ ما را شستشو خواهد داد و برکات خود را بر ما نازل خواهد کرد.

البته این وظیفه همه است؛ ولى کسانى که در جامعه تمکّن و قدرت و مقام و ثروت و نفوذ کلمه‏اى در میان مردم دارند، بیش از دیگران در مقابل این بار سنگین - بار خودسازى و محدود کردن قواى خود از تجاوز به دیگران - مسئولند.(بیانات آیت الله خامنه ای)

 

موفقیت در پرتو دلسوزی
ما اگر صفحات تاریخ پیشینیان و گذشتگان را ورق بزنیم و حالات آنان را تجزیه و تحلیل نموده و کاملا بررسى کنیم ، خواهیم دید که اکثریت موفقیت و کامیابى آنان در پیشرفت اهداف مقدسه و عامل نفوذ افکار پاک تربیتى آن بزرگواران در روحیه مردم جهان از همین راه بوده است و به وسیله شفقت و مهربانى، پله هاى تعالى و ترقى را پیموده اند و به درجه نهائى رسیده اند.


چنانچه از فضیل بن عثمان منقول است که گفت: از حضرت صادق (علیه السلام ) شنیدم فرمود: هر که واجد نرم خوئى و ملایمت بوده و با مردم خوش رفتارى نماید، هر هدفى که داشته باشد، مى تواند فراهم کرده و به دست آورد. کافى، ج 2، ص 120)

چنانچه خداوند متعال درباره خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: اگر تندخوى و بى رحم و سنگدل بودى، از اطراف و پیرامونت متفرق و پراکنده مى شدند. (آل عمران (3)، آیه 159)

علامت تقوا
صفت مزبور را رهبران دینى نشانه تقوا و پرهیزگارى معرفى نموده اند چنانچه حضرت باقر (علیه السلام ) از پدر بزرگوارش امیرالمومنین على (علیه السلام ) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: براى متقین و پرهیزگاران و دینداران علائم و آثارى است که به وسیله آنها معلوم و شناخته مى شوند. و حضرت پس از شمردن چند نشانه یکى را هم دلسوزى و غمخوارى ضعفا و ناتوانان و بیچارگان نام برد. (بحار، ج 70، ص 282، حدیث 2) 

 قیامت از دیدگاه قرآن,حسابرسی در قیامت

خداوند از میان بندگانش به رحم کنندگان رحم می کند

 

 اعمال سنگدلان توقیف مى شود
از بعضى اخبار معلوم مى شود کسانى که با مخلوقات و بندگان خدا رئوف و مهربان نیستند و در مواقع گرفتارى و مصائب از وضع رقت بار و اسف انگیز آنان ناراحت نمى شوند و به داد و فریادشان نمى رسند، خداوند عبادات و اعمالشان را قبول ننموده و نمى پذیرد و به فرشتگان و حافظین اعمال دستور مى دهد که اعمالشان را به طرف خودشان برگردانید.


چنانچه در خبر معاذ از پیامبر خدا به این مطلب تصریح شده است و در آخر آن خبر است که: فرشتگان و حافظین اعمال کارهاى نیک و شایسته انسان را با طمطراق و شأن و شوکت مخصوص به آسمان ششم مى رسانند و دربان و نگهبان آسمان مزبور دستور مى دهد توقف کنید زیرا من مأمور رحمت و شفقتم . پس از رسیدگى و ارزیابى، امر مى کند آن را به صورت صاحبش بزنید تا چشمانش کور و نابینا گردد زیرا صاحب آن رحم ندارد و اگر بنده و عبد پروردگار به چیز دنیوى و یا اخروى دچار و گرفتار مى گشت دلش براى او نسوخته بلکه او را سرزنش و مسخره مى کرد و من موظف و مکلفم که نگذارم عمل او از من بالاتر برود. (انوار نعمانیه ، ج 2، ص 210 و بحار، ج 70، ص 247، حدیث 20)


و از این جهت است که نرم خویى و خوش رفتارى را بهترین و با فضیلت ترین اعمال و کردار بشر معرفى نموده اند و سخت گیرى و درشتى و تندخویى را معادل شرک و کفر ذکر کرده اند.


خدا در قیامت به این افراد رحم می ‌کند
از پیامبر خدا (صلی الله و علیه وآله) نقل شده که فرمودند: "هر کس به مسلمانان رحم نکند، خداوند به وی رحم نمی کند." (نهج الفصاحه، ص745 ، ح2885 )


همان حضرت (صلی الله و علیه وآله) فرمودند: "جز این نیست خداوند از میان بندگانش به رحم کنندگان رحم می کند." (همان)


از پیامبر خدا (صلی الله و علیه وآله) نقل شده که فرمودند: "مَثل مومنین در رحم آوردن به یکدیگر و دوستی کردن و پیوستن به همدیگر مانند یک جسدند چون عضوی از آن به درد آید سایر اعضاء در بیدار ماندن و تب داری با آن همدردی می کنند." (نهج الفصاحه، ص745)

از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: "رساترین چیزی که رحمت حق به وسیله آن کشیده می شود آن است که برای همه مردم مهربانی را در دل داشته باشی." (سفینه البحار)


و در بعضی از روایات امیرالمومنین (علیه السلام) از پیامبر خدا (صلی الله و علیه وآله) نقل کرده اند که آن بزرگوار فرمودند: "خداوند به مخلوقات و بندگان خویش شفیق و مهربان است و کسانی که دلشان برای آنان می سوزد مورد توجه خدا قرار گرفته و ایشان را دوست می دارد." (بحار الانوار)

در آثار رحم کردن در اخبار و روایات وارد شده است: "به آنکه نرم خوئی و خوش رفتاری با بندگان خدا داده شده است، خیر و سعادت و خوشبختی هر دو جهان به او عطا شده است و هر که از این خوی نیکو و خصلت پسندیده محروم شده از خیر نیکبختی هر دو گیتی بی نصیب و بی بهره گردیده است." (همان)

منابع:
بحارالانوار
سفینه البحار
میزان الحکمه
گفتار علوى ، مجموعه سخنرانى هاى سید مهدى علوى
بیانات آیت الله خامنه ای

تبیان




  • طاهره نظیفی