دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

الهى ! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهى ! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهى ! یا من یعفو عن الکثیر و یعطى الکثیر بالقلیل از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.
الهى ! سالیانى مى‏پنداشتم که ما حافظ دین توایم استغفرک اللهم در این لیلة الرغائب هزار و سیصد و نود فهمیدم که دین تو حافظ ما است احمدک اللهم.
الهى ! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
الهى ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ‏ایم و تنها تو کاره اى.
الهى ! از پاى تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات و الارض انعمت فزد.
الهى ! شان این کلمه کوچک که به این علو و عظمت است پس یا على یا عظیم شان متکلم اینهمه کلمات شگفت لا تتناهى چون خواهد بود.
الهى ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهى ! چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
الهى ! چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت...
هی دل چگونه کالای است که شکسته آن را خریداری و فرموده ای پیش دل شکسته ام.
الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه بایدکرد
الهی همه از تو دوا خواهند حسن از تو درد خواهد.
الهی اگر تقسیم شود به من بیشتر از این که دادی نمی رسد فلک الحمد.
الهی ما را یارای دیدن خورشید نیست،دم از دیدن خورشید آفرین چون زنیم.
الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.
الهی از نماز و روزه ام توبه کردم به حق اهل نماز و روزه ات توبه این نا اهل را بپذیر.
الهی به فضلت سینه بی کینه ام دادی بجودت شرح صدرم عطا بفرما.
الهی اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارائی منی.
الهی دندان دادی نان دادی، جان دادی جانان بده.

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق .

طبقه بندی موضوعی

نقد کتاب جدید التالیف منطق سوم دبیرستان

پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۱۸ ب.ظ

نوشتار حاضر مشتمل بر سه بخش می باشد؛ در بخش اول به معیارهای نگارش کتاب های آموزشی پرداخته شده است و در بخش دوم با توجه به آن معیارها کتاب آموزشی جدیدالتألیف منطق مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و در بخش سوم نیز راهکارهای پیشنهادی برای کاهش افت تحصیلی در دروس فلسفه و منطق ارائه گردیده است.

بخش اول: معیارهای نگارش

نگارش کتاب های آموزشی باید بر اساس معیارهایی انجام شود؛ این معیارها در دودسته طبقه بندی می شوند؛

الف- معیارهای صوری

1-خط و فونت کتاب مناسب باشد                                          6-از عناوین مناسب استفاده شود

2- فاصله خط ها یک دست باشد                                           7-دارای زیر نویس لازم برای مطالب باشد

3-جنس کاغذ مناسب باشد                                                   8-مطالب رفرنس لازم داشته باشد

4-صفحه آرایی کتاب مناسب باشد                                          9-دارای فرصت های کاربردی باشد

5-از نمودار، تصاویر و جداول استفاده شود                               10-نگارش کتاب با زبان ساده و روان باشد


ب- معیارهای محتوایی

1-محتوا با فلسفه آموزش و پرورش سازگار باشد                                    11-محتوا مبتنی بر محتوای کتاب سال قبل و زمینه ساز محتوای سال بعد باشد

2-محتوا با اصول روان شناسی تربیتی سازگار باشد                      12-هریک از دروس مبتنی بر درس قبل و زمینه ساز درس بعد باشد

3-محتوا با اهداف کلی کتاب سازگار باشد                                13-محتوا با یادگیری فراگیران سازگار باشد

4-محتوا با نیازهای جامعه سازگار باشد                                                14-محتوا دارای فعالیت های یادگیری باشد

5-محتوا با اصول آن علم سازگار باشد                                     15-محتوا دارای تکالیف و تمارین مناسب باشد

6-محتوا با نیازهای فراگیران سازگار باشد                                 16-محتوا سازماندهی مناسب داشته باشد

7-محتوا با شرایط سنی فراگیران سازگار باشد                            17-توازن و تعادل میان مطالب باشد

8-محتوا با معیارهای آموزش سازگار باشد                                18-دارای بخش هایی برای مطالعه جهت توسعه دانش باشد

9-محتوا با معیارهای سنجش سازگار باشد                                19-حجم مطالب متناسب با ساعات آموزش باشد

10-طراحی کتاب متناسب با روش های فعال تدریس باشد             20-به کارایی و اثربخشی محتوا توجه شود

 

بخش دوم: نقد کتاب آموزشی منطق جدید التألیف سال سوم دبیرستان

نقد به معنای ارزیابی انتقادی یک اثر می باشد؛ در ارزیابی انتقادی یک اثرضمن توجه به نکات مثبت، محاسن و امتیازات آن اثر، باید به نکات منفی، معایب و محدودیت های آن نیز توجه نمود تا با رفع معایب و تقویت محاسن آن اثر، آن را اصلاح نمود. در این بخش نوشتار با توجه به معیارهای نگارش کتاب آموزشی به نقد کتاب منطق می پردازیم؛این نقادی در دو حوزه انجام می گیرد؛     

الف- نقد صوری

باتوجه به معیارهای صوری کتاب آموزشی در نقد کتاب منطق نکاتی قابل ذکر می باشد؛

1-خط و فونت کتاب مناسب می باشد                                                

2-فاصله خط ها مناسب می باشد                                                      

3-جنس کاغذ مناسب می باشد                                                         

4-صفحه آرایی کتاب مناسب می باشد                                                

5-از نمودار کم استفاده شده است: مناسب است در همه دروس برای جمع بندی مباحث درس ازنمودار استفاده شود.ازتصاویر استفاده نشده  

است.جداول درس هشتم(جداول احکام قضایا) ناقص طرح شده است.

6-دربرخی دروس از عناوین مناسب استفاده نشده است؛ به نظر می رسد برای آن دروس عناوین زیر مناسب تر باشد؛ درس سوم: طبقه بندی مفاهیم، درس ششم: قضیه و اقسام آن، درس هشتم: استدلال مباشر، درس دهم: قیاس اقترانی، درس یازدهم: ارزش منطق، درس دوازدهم: صنعت های پنجگانه منطقی               

7-از زیرنویس در توضیح مطالب به ندرت استفاده شده است. در حالی که برای برخی مطالب زیرنویس لازم است؛ از جمله ص27وجه تسمیه

اقسام تعریف، ص28مفاهیم تعریف ناپذیر، ص28شرح الاسم، ص61معادله درجه دوم، ص66 وجه تسمیه قیاس اقترانی، ص76منطق جدید، ص83

صنعت های پنچ گانه منطقی و ص87 معنای لغوی مغالطه و...

8-برای هیچ کدام از مطالب رفرنس ارائه نشده است؛ درحالی که برخی مطالب نیاز به رفرنس می باشد ازجمله ص 11 و ص27 درباره شرایط تعریف و اقسام آن از دیدگاه ارسطو و ص6 تقسیم بندی علم به تصور و تصدیق از دیدگاه فارابی

9-در بیشتر دروس از فرصت های کاربردی تحت عناوین «بررسی»، «تأمل»، «نمونه یابی»، «مسابقه» بهره برده شده و با این وجود بهتراست در همه دروس از این فرصت کاربردی استفاده شود.

10-زبان نگارش کتاب ساده تر و روان تر شده است اما باز جا دارد برای بیان برخی اصطلاحات از زبان ساده تری استفاده شود.

ب- نقد محتوایی

با توجه به معیارهای محتوایی کتاب آموزشی در نقد کتاب منطق نکاتی قابل ذکر می باشد؛

1- فلسفه آموزش منطق مهارت آموزی در راهبری آگاهانه فرآیند تفکر است به گونه ای که ذهن خود را در هنگام تفکر از خطا در امان نگه داریم. آموزش منطق باید در دوجهت صورت گیرد؛ یکی آموزش قواعد کلی منطقی تفکر(معرفت منطقی) و دیگری آموزش کاربرد قواعد منطقی در موارد عینی تفکر(مهارت منطقی). محتوای کتاب بیشتر مشتمل بر معرفت منطقی می باشد و البته در فعالیت های یادگیری به مهارت آموزی منطق نیز توجه شده است که این امر از جنبه های مثبت کتاب می باشد اما جا داشت به جنبه مهارتی و کاربردی منطق بیشتر توجه می شد.

2-یکی از حوزه های روان شناسی تربیتی، روان شناسی یادگیری می باشد؛ یادگیری یک فرآیند روانی می باشدکه روان شناسان تربیتی اصول و روش هایی برای پرورش آن ارائه نموده اند. آموزش منطق نیز یادگیری یک نوع مهارت می باشد که باید بر اساس آن اصول انجام گیرد. مهم ترین اصول مشارکت فعال فراگیران در امر یادگیری می باشد و این امر انگیزه بیشتری برای دانش آموزان در امر یادگیری به وجود خواهد آورد و امکان خلاقیت بیشتری برای آنها فراهم خواهد آورد. بخشی از محتوای کتاب از جمله فعالیت های یادگیری تحت عناوین بررسی، تأمل، ذکر نمونه در این جهت تأثیرگذار می باشند؛ و مشارکت فعال فراگیران را می طلبند. متن دروس نیز باید در این جهت تقویت گردند.

3-هدف اصلی کتاب رسیدن به سطح بالایی از مهارت تفکر دانسته شده است و توصیه شده که برنامه ریزی درسی در راستای این هدف تنظیم شود. تقویت مهارت در تفکر منطقی کاربردی کردن آموزش منطق می باشد و لازمه کاربردی کردن آموزش منطق کارا و اثربخش بودن متون درسی می باشد. کارایی و اثر بخشی منطق در گرو آن است که ضمن یادگیری قواعد منطقی مهارت به کارگیری آن قواعد نیز افزایش یابد. برای کارا و اثربخش بودن کتاب آموزشی باید مواردی رعایت شود؛ از جمله اجتناب از به کاربردن اصطلاحات دشوار و مغلق گویی و زبان پیچیده، بنیان نهادن آموزش منطق بر مغالطات، ذکر نمونه های عینی و روزآمد در متن گفتگوهای روزمره، آوردن مثال های ساده و ملموس. رعایت این موارد در یک کتاب آموزشی منطق یادگیری را کاربردی کرده و باعث ایجاد انگیزه و علاقه دانش آموزان نسبت به درس منطق شده و در نهایت خاطره ای خوش از منطق آموزی در ذهن و ضمیر آنها به جای می گذارد.

جا داشت در محتوای کتاب به بحث مغالطات بیشتر توجه می شد و از نمونه های ملموس و مثال های عینی و روزآمد بیشتر استفاده می شد و مباحث کتاب کاربردی تر طراحی می شد تا با نیازهای فراگیران تناسب بیشتری پیدا می کرد.

4-محتوای کتاب آموزشی باید با معیارهای آموزش سازگار باشد.آموزش نیز باید مبتنی بر طراحی آموزشی باشد. در طراحی آموزشی اهداف آموزش شامل اهداف کلی، جزئی و رفتاری و اهداف رفتاری در حیطه شناختی، عاطفی و مهارتی مشخص می شود؛ یک کتاب آموزشی باید همه اهداف و حیطه ها را در بر داشته باشد. در کتاب منطق به اهداف رفتاری و حیطه های عاطفی و مهارتی به اندازه کافی پرداخته نشده است و بیشتر به حیطه شناختی توجه شده است.

5-طرح فعالیت یادگیری و تمرین باید با معیارهای سنجش سازگار باشد. ارزشیابی و سنجش باید شامل انواع پرسش اعم از انشایی، کوتاه پاسخ، صحیح و غلط، چند گزینه ای و جورکردنی باشد.در تمرین های کتاب منطق بیشتر به پرسش های انشایی توجه شده و از انواع پرسش های دیگر استفاده نشده است و این امر نقص کتاب محسوب می شود.

6-محتوای کتاب آموزشی می بایست با توانایی دانش آموزان انطباق داشته باشد.اما با توجه به اینکه کتاب منطق برای سال سوم انسانی نوشته شده است و این گونه دانش آموزان متأسفانه به طور معمول از توانایی بالایی خصوصا در زمینه مباحث انتزاعی برخوردار نیستند، بخش هایی از کتاب که به منطق ریاضی و اثبات براهین به صورت ریاضی پرداخته شده است از حد توانایی آنها فراتر است. پیشنهاد می شود به جای پرداختن به اینگونه مباحث انتزاعی بیشتر به مباحث کاربردی منطق توجه شود.

7-محتوای کتاب آموزشی باید با روش های تدریس فعال نیز تناسب داشته باشد. در کتاب منطق در برخی دروس از روش استقرایی و تمثیلی استفاده شده است و این امر می تواند در راستای تدریس فعال قرار گیرد. همچنین فعالیت یادگیری در محتوای دروس می تواند زمینه سار بهره گیری از تدریس فعال باشد اما باز هم جا دارد که دروس به گونه ای تنظیم شود که زمینه ساز استفاده از همه روش های تدریس فعال فراهم گردد تا آموزش درس هر چه بیشتر در فضایی فعال و با مشارکت فراگیران اتفاق افتد.

8- محتوای کتاب به منظور توسعه وتعمیق دانش دارای بخش هایی تحت عنوان «برای مطالعه» باشد تا برای دانش آموزان کنجکاو که علاقه مند به توسعه دانش خود در آن زمینه اند قابل استفاده باشد. در پیش گفتار کتاب در یک بند اشاره به این بخش ها تحت عنوان «بیشتر بدانیم» نموده است اما در محتوای کتاب چنین مبحثی مشاهده نمی شود.

9-محتوای کتاب از نظر سازماندهی، توازن و تعادل و تناسب با ساعات آموزشی به طور نسبی خوب است. اما بهتر است در این جهات نیز در آن تجدید نظری اعمال گردد.

10- هدف کلی درس اول ارائه تصویری کلی از چیستی علم منطق است؛ منطق یک امر ذاتی و فطری دانسته شده است که هیچ کس آن را ابداع نکرده است، بلکه امری خدادادی است و ارسطو تنها آن را کشف و تدوین نموده است. سپس علم منطق را چنین تعریف نموده است: «دانشی که طرز کار ذهن را در عمل تفکر تشریح می کند» بر اساس این تعریف منطق یک علم توصیفی خواهد بود و در این صورت با علوم توصیفی دیگر مانند روان شناسی ادراک که آن هم «طرز کار ذهن را در عمل ادراک تشریح می کند» تمایزی نخواهد داشت. تشریح طرز کار ذهن در عمل تفکر در واقع وظیفه اصلی منطق نیست بلکه وظیفه روان شناسی ادراک می باشد که یک علم تجربی است در حالی که علم منطق از علوم عقلی می باشد. وظیفه اصلی علم منطق این است که با توجه به طرز کار ذهن در عمل تفکر، قواعد تفکر را کشف کند؛ بنابراین در تعریف منطق می توان گفت: «منطق دانشی است که قواعد تفکر صحیح را کشف می کند تا انسان با آگاهی از آن و به کار بستن آن از خطای در تفکر مصون بماند»

11-در این درس همچنین مناسب بود در بیان چیستی علم منطق به مواردی مانند: معنای لغوی، معنای اصطلاحی، زادگاه، مدون، موضوع، روش، قلمرو و غایت، انواع و ابعاد منطق اشاره می شد تا تصویری جامع تر از منطق ارائه گردد.

12- در آغاز درس دوم ازچیستی تفکرسخن رفته است اما در ادامه تعریفی از تفکر ارائه نشده است. مناسب بود ضمن تعریف تفکر به معنای عام و اشاره به انواع آن (تفکر خیالی، تفکر خلاق، تفکر انتقادی، تفکر آیه ای و تفکر منطقی) تعریفی از تفکر منطقی ارائه می شد و سپس تفکر در حوزه تصورات و تصدیقات معرفی می شد.

13-از انواع تفکر در حوزه تصورات (تجرید، تعمیم، ترکیب، تجزیه، طبقه بندی، تقسیم و تعریف) تنها به بحث تعریف پرداخته شده است و از انواع تعریف (لفظی، اسمی، حقیقی) نیز تنها تعریف حقیقی مورد بحث قرار گرفته است و پنج درس به آن اختصاص یافته است. در حالی که تعریف حقیقی دشوارترین و انتزاعی ترین نوع تفکر در حوزه تصورات است و در عین حال بی کاربردترین و بی حاصل ترین نوع آن نیز هست. تفهیم مطالب انتزاعی این بخش برای دانش آموزان دشواربوده و دانش آموزان نیز فایده این گونه مباحث را احساس نمی کنند و برای یادگیری آن علاقه نشان نمی دهند. چه خوب بود از انواع تفکر در حوزه تصورات موارد کاربردی تر آن مانند طبقه بندی و تقسیم مفاهیم و از انواع تعریف، تعاریف لفظی و اسمی که موردنیاز و کاربرد بیشتری بود در این بخش مطرح می شد.

14- در بحث تعریف مناسب بود ابتدا تقسیم بندی مفاهیم به ماهوی و غیرماهوی و انواع مفاهیم غیرماهوی (جزئی، اعتباری، منطقی، فلسفی، نسبی، تجربی) در بحثی مستقل مطرح می شد و سپس بیان می شد حکم هریک از آنها از نظر تعریف پذیری یا تعریف ناپذیری و چگونگی تعریف هر یک از آنها با توجه به ویژگی هریک بیان می شد.

15-در بحث قواعد تعریف، یکی از قواعد «به کار گرفتن مفاهیم درونی» دانسته شده است؛ در حالی که این شرط تنها در مورد تعریف به حد تام مصداق دارد و شامل انواع تعاریف دیگر از جمله تعریف به رسم نمی شود؛ بنابراین این شرط عام نیست در حالی که شرایط تعریف باید عام و شامل انواع تعاریف باشد و رعایت آن در انواع تعاریف لازم باشد. این شرط را می توان این گونه اصلاح کرد «به کار گرفتن مفاهیم درونی تا حد امکان» برای اینکه بتوان تعریف دقیقی ارائه نمود.

16-در بحث شرایط تعریف از دیدگاه ارسطو، شرط اول «جامع و مانع افراد بودن تعریف» و شرط چهارم «مساوی بودن معرِّف با معرَّف» معنا و مفهوم واحد دارند و در واقع هر دو یک شرط محسوب می شوند. بنابراین باید شرط چهارم حذف و به جای آن شرط «دوری نبودن تعریف» ذکر شود تا شرایط تعریف کامل گردد.

17-در فعالیت های کلاسی و تمرین ها در بخش تعریف از انواع مفاهیم اعم از ماهوی و غیر ماهوی و خصوصا مفاهیم کاربردی تر در زندگی استفاده شود تا فایده عملی نیز برای دانش آموزان داشته باشد و برای یادگیری آنها انگیزه بیشتری داشته باشند.

18-در بحث کلی و جزئی، تعریف جزئی و کلی ارائه شده است اما ملاک ها و قراین تشخیص جزئی از کلی ذکر نشده است. مناسب بود این ملاک ها ذکر می شد تا برای دانش آموز تشخیص جزئی و کلی آسان تر می شد.

19-در نسبت های چهارگانه نیز ذکر ارائه ملاک تشخیص آنها از یکدیگر لازم بود؛ از جمله بیان قضایای بین دو مفهوم کلی ملاک مناسبی بود که خوب بود به آن اشاره می شد.

20-در پایان درس چهارم تحت عنوان «تذکر یک نکته» ضمن طرح دشواری پیدا کردن فصل اشاره شده است که می توان عرض خاص را به جای فصل قرار داد؛ در حالی که این امر اشکال منطقی دارد؛ زیرا هریک از عرض خاص و فصل تعریف خاص خود را دارند و جایگزینی آنها با هم منطقی نمی باشد.

21-در درس پنجم در بحث اقسام تعریف تنها اقسام تعریف حقیقی بیان شده است که اختصاص به مفاهیم ماهوی دارد؛ در حالی که در تمرین ها علاوه بر مفاهیم ماهوی مفاهیم اعتباری نیز آورده شده است و خواسته شده است که برای آنها نیز یکی از چهارنوع تعریف حقیقی ذکر شود. در صورتی که این گونه مفاهیم دارای تعاریف اعتباری می باشند و چهار نوع تعریف حقیقی شامل آنها نمی شود. مناسب بود در این درس اقسام دیگر تعریف (تعریف لفظی، اسمی و اعتباری) نیز معرفی می شد. البته در ضمن نکات قابل توجه به «شرح اسم» اشاره شده است اما آن را تعریف ندانسته است؛ در حالی که شرح اسم نیز در منطق یک نوع تعریف محسوب می شود.

22-در درس ششم مباحثی که درباره تعریف و اهمیت ماده و صورت در استدلال بیان شده، مناسب بود در درس نهم که اختصاص به مبحث استدلال دارد آورده می شد و به جای آن به اهمیت قضیه پرداخته می شد و سپس جایگاه قضیه در استدلال مشخص می شد.

23-در بحث قضیه برای دسته بندی جملات ترسیم نمودار زیر مناسب می باشد؛

                        جملات بی معنی

اقسام جملات                                 جملات انشایی       تمایلات و خواسته های ما را مطرح می کند

                        جملات با معنی

                                                  جملات خبری        از واقعیتی خبر می دهند که احتمال صدق و کذب دارد

                                                       (قضیه)

24-در بحث قضایای شرطی درباره ساختار قضیه شرطی منفصل دو نوع الگو ارائه شده است؛ یکی «الف ب است یا ج د است» و دیگری «الف، ب یا ج است» که الگوی اول عام و مبتنی بر مبانی منطق جدید و دومی خاص و مبتنی بر منطق ارسطویی است.

25-مسابقه ص 45 کتاب بهتر است در پایان بحث احکام قضایا آورده شود تا دانش آموز برای پاسخ به آن از دانستنی های خود درباره احکام قضایا استفاده نماید و انجام آن نیز به عنوان یک فعالیت اختیاری محسوب شود.

26-مباحث درس هشتم بهتر است تحت عنوان «استدلال مباشر» ارائه گردد و توضیحی در ابتدای درس درباره این نوع استدلال داده شود و سپس به احکام قضایا پرداخته شود تا کاربرد و فایده دانستن احکام قضایا مشخص شود و دانش آموزان برای یادگیری این مباحث انگیزه بیشتری پیدا کنند.

27-در مبحث جدول های احکام قضایا مناسب بود درباره شرایط صدق و کذب تقابل تداخل و تقابل تحت تضاد نیز همانند تقابل تضاد و تقابل تناقض توضیح داده می شد.

28- در مبحث احکام قضایا در متن درس بر حالت های منتج (صدق و کذب آن معلوم است) تأکید شود و در فعالیت های درسی ذکر نمونه مثال هایی برای حالت های منتج خواسته شود و حالت های غیر منتج (صدق و کذب آن نامعلوم است) و ذکر مثال های آن در صورت لزوم در پایان درس و به عنوان یک فعالیت اختیاری آورده شود. زیرا فقط همان حالت های منتج است که فایده منطقی دارد و در استدلال مباشر مورد استنتاج قرار می گیرد. در این صورت مباحث این درس شفافیت بیشتری پیدا کرده و فهم آن برای دانش آموز آسان تر خواهد بود.

29-جدول های ذکر نمونه برای حالت های مختلف احکام قضایا در درس هشتم ناقص می باشد و برای ذکر مثال برای همه حالت های ممکن جای کافی منظور نشده است.

30-در صفحه 61 مثالی ریاضی تحت عنوان «معادله درجه دوم» آورده شده است که عنوان درست آن «اتحاد مربع دو جمله ای» می باشد. ضمن اینکه طرح این مثال نیز در اینجا ضرورتی نداشت و بیان صورت نمادی قیاس کافی است تا جنبه صوری قیاس مشخص شود.

31-در درس دهم در مبحث اقسام قیاس تنها به نام قیاس استثنایی اشاره شده است و هیچ توضیحی درباره آن داده نشده است. با توجه به اینکه این نوع قیاس کاربرد و فایده بیشتری دارد و فرآیند منطقی آن برای ذهن ملموس تر و قابل فهم تر می باشد مناسب است یک درس مستقل به قیاس استثنایی اختصاص یابد و در آن درس اقسام آن با ذکر نمونه و مثال بیان شود.

32-در صفحه 65 مبحث قیاس اقترانی شرطی نتیجه قیاس قسمت الف باید با عبارت «اگر انسانی مسلمان باشد به قول خود پایبند است» اصلاح شود.

33-در صفحه 69 سطر سوم عبارت کتاب باید با عبارت «پس فقط 14 ضرب از مجموعه 48 ضرب سه شکل قیاس نتیجه قطعی دارند» اصلاح گردد.

34-در درس دهم بحث منتج بودن اشکال قیاس که در قالب براهین ریاضی و به صورت کاملا انتزاعی و ذهنی طرح شده است از سطح علمی دانش آموزان علوم انسانی فراتر می باشد.  این گونه مباحث اگر چه در رشته ریاضیات از اهمیت برخوردار است اما طرح آنها برای دانش آموزان دبیرستان آن هم رشته علوم انسانی که معمولا از توانایی ذهنی بالایی برخوردار نیستند ضرورتی ندارد و علاوه بر آن این گونه مباحث جنبه کاربردی نیز برای آنها ندارد. پیشنهاد می شود این بحث به طور کلی از کتاب حذف و به جای آن بیشتر به جنبه های کاربردی مباحث منطق پرداخته شود که فایده عملی در زندگی آنها نیز داشته باشد.

35-درس دهم نیاز به اصلاحاتی در چگونگی طرح مباحث می باشد. پیشنهاد می شود این درس تحت عنوان قیاس اقترانی ارائه شود و مباحثی مانند تعریف و ساختار قیاس اقترانی، شکل های چهارگانه قیاس اقترانی و تعریف و ساختار آنها، شرایط انتاج شکل های قیاس و درپایان نیز قانون استنتاج آورده شود. تمرین هایی نیز در چارچوب همین مباحث طرح شود.

36-در درس یازدهم به برخی ایرادات و اشکالات وارد بر منطق اشاره شده و به آنها پاسخ داده شده است؛ طرح این گونه مباحث در کتاب آموزشی هیچ جایگاهی ندارد و ضرورتی نداشت که یک درس مستقل به آن اختصاص یابد. مباحثی که در این درس درباره ارزش قیاس آمده باید در جایگاه خود در درس قیاس مطرح شود و مباحثی نیز که درباره اهمیت منطق می باشد خوب بود در جای خود همان درس اول طرح می شد. تمرین های این درس نیز هیچ مناسبتی با درس ندارد؛ بنابراین پیشنهاد می شود که این درس به طور کلی حذف شود و به جای آن یک درس دیگر در کنار درس سیزدهم به بحث مغالطه اختصاص یابد.

37-درس دوازدهم بهتر است تحت عنوان «صنعت های پنج گانه منطقی» طرح شود. و در مقدمه آن موارد قیاس معرفی شده و ملاک تقسیم بندی قیاس از جهات ماده بیان شود و سپس صنعت های پنج گانه (برهان، جدل، خطابه، شعر، مغالطه) معرفی شوند.  

38-درس سیزدهم تحت عنوان مغالطه طرح شده است؛ اما تنها در یک صفحه به یک تعریف اجمالی و ذکر نمونه تمرین درباره مغالطه اکتفا شده است و بقیه درس را تمرین هایی در دوبخش تشکیل می دهد. تمرین بخش اول در زمینه اثبات قضایا است که هیچ تناسبی به این درس ندارد و مباحث صرفا انتزاعی و ذهنی است وکاربردی به طور کلی برای دانش آموز ندارد. پیشنهاد می شود این بخش تمرین ها حذف شود. در تمرین بخش دوم نیز استدلال هایی آوزده شده است که تمام آنها جز یک مورد استدلال مغالطی می باشد و خواسته شده دلیل مغالطه بودن آنها ذکر شود. در حالی که در درس هیچ گونه توضیحی درباره انواع مغالطه داده نشده است که دانش آموز بتواند بر اساس آن وجه مغالطه را در آن استدلال ها کشف کند. این درس در بین دروس کتاب ضعیف ترین و ناقص ترین درس ارزیابی می شود که باید به طور کلی اصلاح گردد.

39-یکی از اهداف اصلی تدوین منطق توسط ارسطو مقابله با مغالطاتی است که انسان ها در بحث و گفتگوی خود دچار آن می شوند و این بخش از منطق کاربردی ترین بخش آن محسوب می شود؛ بنابراین جا دارد حداقل دو درس مستقل به بحث مغالطات پرداخته شود و در ضمن این دو درس انوا ع مغالطات در زندگی روزمره معرفی شده و نمونه هایی از آن ذکر شده و تمرین هایی نیز در همین چارچوب طرح شود. این گونه مباحث منطقی است که می تواند کاربرد و فایده عمل منطق در زندگی را نشان دهد و جاذبه و انگیزه برای دانش آموزان نسبت به منطق ایجاد کند.

40-کتاب شناسی پایان کتاب نیز ناقص است و باید کامل گردد. تمام کتاب هایی که برای معلمان و دانش آموزان در حوزه منطق قابل استفاده می باشد شناسایی شده و در این بخش معرفی شود.

 

بخش سوم: راهکارهای پیشنهادی برای کاهش افت تحصیلی در دروس فلسفه و منطق

1- بها دادن به تفکر به عنوان موضوع منطق و فلسفه                                26- تشویق معلمان فعال و موفق

2-آموزش فلسفه و منطق از دوران کودکی                                             27- برگزاری دوره های طراحی آموزشی و سنجش

3-ارائه فلسفه و منطق برای همه رشته ها                                              28-ساده سازی مفاهیم و ارائه مثال های مناسب

4-زمینه سازی ایجاد ذهنیتی مثبت به این دروس                                                 29-تصحیح اوراق امتحانی توسط معلمان متخصص این رشته

5-فرهنگ سازی از طریق شبکه های صدا و سیما                                                30-ایجاد رابطه صمیمانه با دانش آموزان

6-سرمایه گذاری در امر آموزش فلسفه و منطق                                      31-اختصاص نمرات واقعی به دانش آموزان

7-اهمیت دادن به گروه های آموزشی فلسفه و منطق                                32-تألیف کتاب های جدید با رویکرد آموزشی

8-تهیه نرم افزارهای آموزشی در زمینه آموزش فلسفه                               33- مباحث کتاب به صورت کاربردی طراحی شود

9-ارزش یابی درس بامعیارهای اصولی سنجش                                       34-آوردن بخش هایی برای مطالعه برای توسعه دانش

10-استفاده از تکنولوژی آموزشی در امر آموزش                                                35-استفاده از نمودار، تصاویر و جداول مناسب

11-در دسترس قرار دادن مجلات آموزشی و پژوهشی                             36-فلسفه به معنای اندیشیدن هدف این ماده درسی قرار گیرد

12-بها دادن به رشته های علوم انسانی                                                 37-طراحی کتاب متناسب با روش های فعال تدریس

13-بها دادن به محصولات فکری معلمان و دانش آموزان                          38-آوردن فعالیت های کلاسی در دروس

14-برگزاری دوره های ضمن خدمت برای معلمان این دروس                    39-به بعد مهارتی منطق و فلسفه نیز توجه شود

15-دروس فلسفه و منطق به عنوان دو ماده درسی مستقل ارائه گردد             40-به نقش فلسفه در زندگی روزمره توجه شود

16-رعایت استانداردهای آموزشی در ارائه این دروس                              41-کتاب به زبان ساده و روان نگارش شود

17-معلمان متخصص و مجرب در تدریس به کار گرفته شود                      42-حجم مطالب متناسب با ساعات درسی باشد

18- استفاده از شیوه های نوین تدریس                                                            43-بیان ضرورت فلسفه و منطق برای دانش آموزان

19-تألیف کتاب راهنمای معلم برای معلمان                                           44- ضرورت پیش مطالعه دروس

20-مشاوره تربیتی دانش آموزان مشکل دار                                           45-به دانش آموز تحقیق داده شود

21-استفاده از وسایل کمک آموزشی                                                    46-شرکت دانش آموزان در همایش های فلسفی

22- مشارکت دانش اموزان در تدریس                                                 47-تشویق و تنبیه دانش آموزان

23-ارزشیابی مستمر در طول آموزش                                                  48-معرفی کتاب های آسان به دانش آموزان

24-تدریس کاربردی دروس فلسفه و منطق                                            49-توجه به کارآیی و اثربخشی در تدریس

25-ایجاد رشته های دبیری فلسفه و منطق                                             50-انجام مسابقات علمی دانش آموزی و معلمی

 

  • طاهره نظیفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی