یا غریب الغرباء
شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۵ ب.ظ
دلش دریای خون، چشمش به در بود
امیدش دیدن روی پسر بود
پدر می گشت قلبش پاره پاره
پسر می کرد بر حالش نظاره
پدر چون شمع سوزان آب می شد
پسر هم مثل او بیتاب می شد
پسر از پرده ی دل ناله سر داد
پدر هم جان در آغوش پسر داد
اى غریب ترین غریب ها؛
قلب تو رأفتى به توان بى نهایت است؛
پس طفل هاى بى پناه حاجت ما را دریاب
و شفاعتمان را بپذیر.
- ۹۴/۰۹/۲۱