دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

الهى ! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهى ! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهى ! یا من یعفو عن الکثیر و یعطى الکثیر بالقلیل از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.
الهى ! سالیانى مى‏پنداشتم که ما حافظ دین توایم استغفرک اللهم در این لیلة الرغائب هزار و سیصد و نود فهمیدم که دین تو حافظ ما است احمدک اللهم.
الهى ! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
الهى ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ‏ایم و تنها تو کاره اى.
الهى ! از پاى تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات و الارض انعمت فزد.
الهى ! شان این کلمه کوچک که به این علو و عظمت است پس یا على یا عظیم شان متکلم اینهمه کلمات شگفت لا تتناهى چون خواهد بود.
الهى ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهى ! چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
الهى ! چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت...
هی دل چگونه کالای است که شکسته آن را خریداری و فرموده ای پیش دل شکسته ام.
الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه بایدکرد
الهی همه از تو دوا خواهند حسن از تو درد خواهد.
الهی اگر تقسیم شود به من بیشتر از این که دادی نمی رسد فلک الحمد.
الهی ما را یارای دیدن خورشید نیست،دم از دیدن خورشید آفرین چون زنیم.
الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.
الهی از نماز و روزه ام توبه کردم به حق اهل نماز و روزه ات توبه این نا اهل را بپذیر.
الهی به فضلت سینه بی کینه ام دادی بجودت شرح صدرم عطا بفرما.
الهی اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارائی منی.
الهی دندان دادی نان دادی، جان دادی جانان بده.

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق .

طبقه بندی موضوعی


اگر رفت و آمد از روى قبور همین عنوان جسارت به قبور مومنین را پیدا کند با همان ریختن خاشاک در قبرستان فرقى ندارد...

الف -  از نظر شرع و مسائل شرعى خداوند متعال همان گونه که براى مسلمین و مومنین در مقایسه با دیگران ارزش و احترام قائل است ، قبرستان و قبور مسلمانان و مومنین نیز داراى احترام و ارزش است . فقهاء و علماء بزرگ شیعه بر این عقیده اند که بى احترامى نسبت به قبور مومنین ، اهانت به قبرستان مومنین ، ریختن خاشاک و زباله و چیزهائى که موجب هتک حرمت قبور مومنین در قبرستان است ممنوع و حرام است . این بى احترامى چه نسبت به همه و کل قبرستان و یا نسبت به یک قبر، تفاوتى ندارد و گناه است

ب- اگر رفت و آمد از روى قبور همین عنوان جسارت به قبور مومنین را پیدا کند با همان ریختن خاشاک در قبرستان فرقى ندارد. پس از این جهت که ملاک در جواز و عدم جواز، اهانت و جسارت و عدم اهانت و جسارت است بازگشت آن بستگى به قصد انسان دارد؛ اگر به قصد اهانت روى قبر بنشیند، راه برود و یا پا بگذارد حرام و گناهکار محسوب است ، ولى اگر قصد اهانت نیست ؛ مثلا از کثرت جمعیت ضرورت ایجاب مى کند، یا قبور درهم و برهم است که اگر بخواهیم روى قبور پا گذاشته نشود با پیچ و خم هاى زیادى روبرو هستیم ، در این صورت ایراد و اشکالى ندارد.

ج _ در ارتباط با اصل موضوع (پا گذاشتن روى قبور) مرحوم صدوق (ره ) در من لایحضر و مرحوم مجلسى در بحار به نقل از حضرت موسى بن جعفر (ع ) آورده اند:


… و قال ابوالحسن موسى بن جعفر (ع ): اذا دخلت المقابر فطا القبور، فمن کان مومنا استروح الى ذلک و من کان منافقا وجد المه

حضرت موسى بن جعفر (ع ) فرمود: وقتى به قبرستان داخل مى شوید و روى قبر اموات مى روید، اگر صاحب قبر مومن باشد این پا گذاشتن روى آن موجب آسایش و راحتى او از گرفتارى خواهد شد، و اگر صاحب قبر منافق باشد، پا گذاشتن موجب عذاب و غم و اندوه بیشترى براى او مى شود.

معناى حدیث این نیست که باید روى قبور، به این دلیل که براى آنها اثر دارد پا گذاشت بلکه حدیث در مقام بیان این نکته است که اگر از روى بى توجهى روى قبور رفتیم گناهى نداریم ، گرچه صاحب قبر اگر مومن است بهره مند خواهد شد.

نکته دیگرى که در این بحث مورد توجه است این که فرمودند: در صورتى که صاحب قبر مومن است ، چنین و اگر منافق است چنان ؛ یعنى فقط از مومن و منافق نام برده شده و در مورد قبور کفار سخنى به میان نیاورده اند؟

پاسخ این پرسش در یک جمله و آن این است که : دفن اجساد کفار و مشرکین در قبرستان مومنین جایز نیست .
  • طاهره نظیفی

نظرات  (۱)

خیلی خوب بودبود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی