شانس، قسمت یا انتخاب؟
جمعه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۰۹ ب.ظ
به نظر شما شانس چیست؟ آیا زندگی بر اساس شانس استوار است؟ بخت و اقبال چقدر در زندگی انسان نقش دارد؟ آیا انسان با عقل و تدبیرش انتخاب کند بهتر است یا شانسی زندگی کند؟
باید بدانیم که واقعیّتی بهعنوان شانس وجود ندارد و همهچیز در هستی نظم خودش را دارد و خداوند با اراده خودش نظم جهان را بهعهده گرفته است. او را آغاز آفرینش، آنچه برای یک زندگی متکامل و ایدهآل معنوی لازم است را به تمام انسانها داده که مهمترین آنها فطرت پاک و عقل سالم است. او به ما انسانها آزادی داده است تا با استفاده از عقلمان بیاندیشیم و انتخابهای زیبا و نیکو داشته باشیم. چون هر کس مسئول اعمال خود است و نمیتواند بگوید شانس این اتفاقات را جلوی من گذاشت.
چیزی بهنام شانس به این معنا که انسانی بدشانس و بداقبال و انسانی خوششانس باشد، وجود ندارد. عالم هستی بر اساس اراده حکیمانه الهی بر نظام اسباب و علت استوار است و رخدادهایی قانونمند وجود دارد که قوانین و قاعدههای آن توسط خالق بیهمتا برنامهریزی و پرداخته شده است و اینها همان قضا و قدر است.
قَدَر که از تقدیر میآید، به معنی اندازه دادن و مشخص کردن کارکرد و عملکرد و روند و فرآیند چیزی است (یعنی قانونمند کردن چیزی)؛ مانند رو به پیری و مرگ رفتن موجود زنده. یا زن شدن و زن بودن و مرد شدن و مرد بودن و یا مثلاً سیب شدن تخم سیب، یا مرغ شدن تخممرغ.
و قضا به معنی انتخاب کردن و در جریان انداختن یکی از دو چیز متفاوت و متضاد است؛ مثلاً از میان مرگ و زندگی، حالت زندگی برای ما انتخاب شده و ما فعلاً در جریان زندگی انداخته شدهایم. یا مثلاً انتخاب حالت محکومیت یا آزادی برای فرد دستگیر شده. وقتی کسی را محکوم میکنیم و در جریان کشیدن محکومیت خود میاندازیم، این کار قضا نامیده میشود. (به دستگاه قضایی هم به این خاطر قضا گفته شده است.)
فرق «مشیّت» و «قضا» و «قَدَر(تقدیر)» اینست که مشیّت و قضا قابل تغییر و دستکاری است؛ ولی تقدیر(قَدَر) را نمیتوان دستکاری کرد و تغییر داد. مثلاً ما میتوانیم در شب نور ایجاد کنیم، در روز تاریکی؛ در بیماری خود را مداوا کنیم و در سلامتی خود را مریض؛ در گرما، سرما تولید کنیم و در سرما، گرما؛ خانه را طوری بسازیم که زمینلرزه را خنثی کنیم؛ میتوانیم با انفاق، فقیر و ثروتمندی را تغییر بدهیم؛ میتوانیم ایمان بیاوریم و میتوانیم نیاوریم؛ با درست خوردن و به خود رسیدن میتوانیم طول عمر خود را دراز کنیم یا خودمان را بکشیم و عمر خود را کوتاه کنیم و یا میتوانیم دعا کنیم و بعضی وقایع را عوض کنیم.
امّا تقدیری مانند مرگ را ما نمیتوانیم تغییر بدهیم. یعنی ما نمیتوانیم نمیریم، یا قانون پیر شدن را تغییر بدهیم و از پیر شدن خود جلوگیری کنیم (ولی در چهارچوب قانونمندی مربوط به پیر شدن میتوانیم آن را تسریع یا کُند کنیم که در اینصورت این مقوله در چهارچوب مشیّت قرار میگیرد.)
تقدیر از نظر لغوی و در قرآن، مربوط به پدیدههای طبیعی است و به معنی قانونمند بودن است. سرنوشت به معنی نحوه زندگی و اداره زندگی و خوب یا بد بودن زندگی و مواردی از این قبیل، از نظر قرآن بهدست خود انسان است. نوع خاصّی از زندگی، پشاپیش برای انسان تعیین نشده است.
موضوعیّت معاد و حسابرسی در روز رستاخیز نیز در این است که انسان آزاد و انتخابگر است و نوع زندگی و افکار و روابط خود و در مجموع سرنوشت خود را خود تعیین میکند.
هرچه در دنیا از حوادث و وقایع مختلف متوجّه شما میشود، چیزی است که شما به دست خود آن را کسب کردهاید. بنابراین اگر در قرعهکشی بانک، چیزی به نام شما در نمیآید، علّتش کیفیّت قرعهکشی و قرار نگرفتن گویِ بهنام شما در خروجی گردونه است. اگر اتوبوسی تأخیر میکند، علّتش ترافیک خیابان یا معطّل کردن مسافران و یا مشکلات مربوط به راننده است. اگر دزدی کیف شما را بزند، معلول انتخاب دزد است که اوّلاً شما را برای این کار انتخاب کرده و ثانیاً بیاحتیاطی و محکمکاری نکردن خود شما است. به هر حال در عالم هستی هیچ پدیدهای بیعلّت نیست و هر حادثهای علّت خاصّ خودش را دارد و نقش قدرت پروردگار تنها در خلقت موادّ اصلی امور است، بلکه اصل وجود ما از خدا است و اصل پیدایش موجودات، از جانب خدا است؛ اما کیفیّت استفاده از آن به دست خود ما و برنامهریزیهای خود ما است و عقل و فکر و هوش و انتخاب و اراده و تصمیم، همه و همه اموری است که صددرصد در اختیار خود ما است و کسی که نبود آنها را در خودش انکار کند، راه وجدان و انصاف را به درستی نپیموده است.
اگر بخواهیم درصد شانس را در اتفاقات زندگی بدانیم، باید بگوییم نقش آن صفر درصد است و در مورد قضا و قَدَر الهی این است که موهبتها و برکات خود را در همه جهات بر ما نازل کرده است. حتّی در مورد انتخاب دین ما را تنها نگذاشته و پیامبرانی را در طول تاریخ برای ما فرستاده است. حال آنکه این ماییم که باید از این نعمات و امکانات و استعدادها در راه درست استفاده کنیم و با عقل و اختیار خود نیکیها را انتخاب کنیم. اگر کوتاهی یا مشکلی هست، از نحوه استفاده ما از نعمتها و استعدادهاست که زندگی را برای ما خوب یا بد میسازد.
ما معتقدیم که خداوند همیشه خیر و صلاح ما را میخواهد و تقدیر خوب برای ما رقم میزند و دوست دارد در آخر دنیا همه ما انسانهایی پاک و مؤمن و نمونه باشیم و به ما افتخار میکند. این ماییم که قدر خود را نمیدانیم و از عمر و زندگی استفاده خوبی نمیبریم. در آیات مختلفی از قرآن، خداوند متعال اشاره میفرمایند آنچه در زمین و آسمانهاست به اراده ما خلق شده و تمام امور به دست ماست. از آنجا که همه امور به دست خداست، اگر انسانی کارهای خوب انجام دهد، اگر جایی به کمک احتیاج داشته باشد، خدا دست او را میگیرد و به او کمک میکند. پس باز هم اعمال ما به ما بازپس میدهد. افکار، اندیشهها، گفتار و اعمال؛ زندگی ما را میسازد. اگر کسی احتیاط کند و مواظب باشد و راه را درست برود، خدا توسط فرشتگانش مراقب ماست و ما را در اتفاقها نجات میدهد. اما اگر به قوانین عمل نکنیم و حق دیگران را ضایع کنیم و به حقوق آنها اهمیّتی ندهیم، خود ما باعث مشکلات میشویم، نه خدا و شانس.
انسان با تمام آگاهیهایش، این توان را ندارد که صددرصد خود را به کمال برساند و اطّلاعاتش در بخشهای زیادی ناقص است. بنابراین باید به وحی پناه آورد و از آن طریق از خدای خود کمک بگیرد. بنابراین ما از طریق وحی و پیامبران از بسیاری از چیزهایی که عقلمان توان درک آنها را ندارد باخبر میشویم و برای بهتر کردن امور زندگی از آنها استفاده میکنیم تا به سعادت برسیم.
- ۹۲/۱۱/۱۱