دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

الهى ! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهى ! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهى ! یا من یعفو عن الکثیر و یعطى الکثیر بالقلیل از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.
الهى ! سالیانى مى‏پنداشتم که ما حافظ دین توایم استغفرک اللهم در این لیلة الرغائب هزار و سیصد و نود فهمیدم که دین تو حافظ ما است احمدک اللهم.
الهى ! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
الهى ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ‏ایم و تنها تو کاره اى.
الهى ! از پاى تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات و الارض انعمت فزد.
الهى ! شان این کلمه کوچک که به این علو و عظمت است پس یا على یا عظیم شان متکلم اینهمه کلمات شگفت لا تتناهى چون خواهد بود.
الهى ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهى ! چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
الهى ! چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت...
هی دل چگونه کالای است که شکسته آن را خریداری و فرموده ای پیش دل شکسته ام.
الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه بایدکرد
الهی همه از تو دوا خواهند حسن از تو درد خواهد.
الهی اگر تقسیم شود به من بیشتر از این که دادی نمی رسد فلک الحمد.
الهی ما را یارای دیدن خورشید نیست،دم از دیدن خورشید آفرین چون زنیم.
الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.
الهی از نماز و روزه ام توبه کردم به حق اهل نماز و روزه ات توبه این نا اهل را بپذیر.
الهی به فضلت سینه بی کینه ام دادی بجودت شرح صدرم عطا بفرما.
الهی اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارائی منی.
الهی دندان دادی نان دادی، جان دادی جانان بده.

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق .

طبقه بندی موضوعی

۹۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

۱۷
مرداد

روزی عمر سر راه امام علی (ع) قرار گرفت و برای اینکه ایشان را در پیش چشم مردم خراب کند . گفت: یا علی اگر حق میگویی امروز نهار چه میخورم....امام گفتند:شیر برنج
عمر گفت : از لج تو هم که شده من امروز شیر برنج نخواهم خورد.
عمر به خانه رفت ، دید نهار شیر برنج است.
به خانه مادر خود رفت دید نهار شیربرنج است...
خواست به صحرا برود که دید کاروانی از آنجا میگذرد.رفت تا با آن کاروان غذا بخورد که به او گفتند اگر میخواهی نهار را با ما باشی به مطبخ کمک کن.
عمر وقت نهار فهمید که غذا شیربرنج است . تا خواست به سمت خانه برود.... کاروانیان به او شک بردند که درون غذایشان سم نریخته باشد و گفتند اول تو باید از این غذا بخوری...
عمر خواست جلوگیری کند که یک کتک حسابی خورد و شیر برنج را هم خورد....
در راه برگشت امام را دید ....امام به وی گفت : آخر نهار را چه خوردید ...

عمر گفت : هرچه خورده باشم شیر برنج نخورده ام .....
امام گفت :چرا نهار هم شیر برنج خوردی و هم کتک
اگر به حرف من ایمان داشتی کتک را قبل از نهار نمی خوردی...

  • طاهره نظیفی
۱۷
مرداد

دعای عظیم صَنَمَی قریش دعایی است که در آن بطور خلاصه ظلمهایی که بر حضرت رسول اکرم  و اهل بیتش (صلوات الله علیهم اجمعین) انجام شده و نافرمانیهایی که از اوامر الهی شده است بیان میشود.

دعای صنمی قریش جوابی است برای آنهایی که میخواهند بدانند چرا عمر و ابوبکر مغضوب خدا و رسولش هستند و علاقمندند که حقایق را بدانند و فقط رضای خداوند متعال را مدنظر داشتند .

در کتاب بحارالأنوار جلد ۸۵، صفحه ۲۴۰ از مصباح کفعمی نقل شده است که: دعای صنمی قریش دعائی عظیم الشأن و بلند منزلت است و از اسرار مشلکه و بهترین اذکار است.شیخ بزرگوار تقیّ الدین ابراهیم عامِلی کفعمی در حاشیه کتاب شریف «المصباح» می فرماید:این دعائی است عظیم الشّأن و رفیع المنزلة که ابن عبّاس آن را از مولای ما امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت نموده است، و این دعاء از غوامض اسرار و کرائم اوراد امیرالمؤمنین(علیه السلام) است که آن حضرت در روز و شب و وقت سحر بدان مواظبت می فرمودند، و آن را در قنوت نماز می خواندند و می فرمودند: کسی که این دعا را بخواند همانند کسی است که در خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) در جنگ بدر، اُحد، و حُنَین یک میلیون تیر به سوی دشمن افکنده باشد.متن کامل دعای شریف صنمی قریش با ترجمه آن این است:

  • طاهره نظیفی
۱۶
مرداد


     
     

پیغمبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) :
«مَنْ قَالَ الحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمینَ أرْبَعَ مَرَّاتٍ قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلِّ سَلْ تُعْطَهُ»؛
(هرکه چهار مرتبه بگوید «الحمد لله رب العاالمین» خدا به او میگوید بخواه، تا به تو عطا شود!) -الدعاء للطبرانی ج1 ص491-

با این روایت در باب آداب دعا یک دری باز می­شود که ما بحثهای مفصلی در اینجا داریم؛ یک بحث در باب اینکه در باب دعا، چه صفاتی از صفاتِ الله‌تعالی را انسان مطرح کند؟
دیگر اینکه تکرار اذکار به همان تعداد مشخص و معین چه نقشی در اجابت دعا دارد؟
( حاج آقا مجتبی تهرانی ره )

  • طاهره نظیفی
۱۶
مرداد

عکس های خنده دار و دیدنی از نوزادان عینکی !  - Wwww.TakPix.Com

یه نفر یه غول چراغ جادو پیدا میکنه ، بهش میگه که میتونی یه آرزو بکنی !
میره سراغ  زنش میگه چه آرزویی بکنم ؟
زنش میگه آرزو کن بچه دار شیم !
میره سراغ مادرش !
مادرش که کوربوده میگه  آرزو کن بتونم ببینم !
از پدرش میپرسه !
پدرش میگه آرزو کن پولدار شیم !
حالا به نظرتون چه آرزویی میکنه ؟!!؟!؟!؟!

آرزو میکنه : مامانم بچمُ تو گهواره ِ طلا ببینه !!

  • طاهره نظیفی
۱۶
مرداد

این سوره مبارکه مردی را تقبیح می کند که نام یا کنیه اش ابولهب و اسمش عبدالعزی است. این فرد که از خویشان رسول صلی الله و علیه وآله بوده در قرآن مورد عتاب و سرزنش واقع شده، چون گمراه بوده است. این تأکیدی است که نژاد پرستی و قبیله پرستی و خویشی در اسلام جایی ندارد. اسلام کافر را طرد می کند، حتی اگر عموی پیامبر (صلی الله و علیه وآله) باشد.

سوره درباره ابولهب و زن او که قرآن او را هیزم کش می نامد، نازل شده است. اسم این زن ام جمیل، دختر صخر است.

او سخنان پیامبر صلی الله و علیه و آله را به کفار منتقل می کرد و در مردم تشویش و نگرانی ایجاد و سخن چینی می کرد.

بله ... درست متوجه شده اید ... موضوع سخن سوره مسد و توجه به موضوع سخن چینی می باشد.

امان از این سخن چینی که چه بلاهایی بر سر انسان و انسانیّت ما آدم ها نمی آورد!!

قرآن کریم در این رابطه سخن بسیار گفته است؛ آنجا که می فرماید:

«وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»؛ وای بر هر عیب جوی سخن چین. (سوره همزه، 1)

در مورد دیگر می فرماید: «هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَمیمٍ»؛ از کسانی که بسیار عیب جو و سخن چین هستند پیروی مکن. (قلم، 11)

و در آیه دیگر می فرماید: «عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِکَ زَنیمٍ»؛ سخن چین کینه توز و پرخور و خشن و بدنام است. (سوره قلم، 13)

قرآن مجید از سخن چین به عنوان زنیم یعنی کسی که اصل و نسب روشنی ندارد نام می برد و این دلیل بر عظمت این گناه است.

قرآن مجید به کسانی که با نمّامی و سخن چینی آتش کینه و عداوت را میان مردم برمی افروزند هشدار می دهد و آنان را به عذاب دوزخ تهدید می کند، چنان که در سوره مسد درباره یکی از همسران ابی لهب به نام امّ جمیل می فرماید: «وَامْرأتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ»؛ زن او: ابی لهب آن هیزم کش آتش افروز نیز اهل جهنم است. (سوره مسد، 4)

قرآن مجید از سخن چین به عنوان زنیم یعنی کسی که اصل و نسب روشنی ندارد نام می برد و این دلیل بر عظمت این گناه است

امّ جمیل ـ دختر حرب، خواهر أبوسفیان و عمه معاویه ـ یکی از زنان ابی لهب بود که از دشمنان سرسخت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم به شمار می رفت.

به هر حال، چون أبولهب خود آتش افروز بود، زن او نیز فتنه انگیز بود و در این راه کوشش بسیار می کرد و تا آن جا که قدرت و توان داشت از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و اصحاب ایشان اخباری کسب می کرد و آن را به مشرکان و بت پرستان گزارش می داد و به همین جهت خدای متعال این گونه از وی به بدی نام می برد و او را مستحق آتش می داند و به طور کلی سرنوشت هر کس که نمّامی کند آتش دوزخ است.
سوره مسد پس از آن نازل شد که رسول خدا صلی الله و علیه وآله همه خویشان و آشنایان خویش را بر اساس امر الهی «وَ اَنذِر عَشیرَتکَ الاَقرَبینَ» دعوت کرد و به آنان بشارت اسلام داد. آنان را دعوت کرد و به ایشان گفت: «اگر به شما خبر دهم دشمن، صبح تا شام با شماست، باور نمی کنید؟» گفتند بلی. پیامبر صلی الله و علیه وآله فرمود: «پس من به شما هشدار می دهم که در پیش روی شما عذاب شدیدی است.»

در آن هنگام ابولهب گفت: «مرگ بر تو، آیا برای همین همه ما را دعوت کردی؟» در این زمان این آیه نازل شد که «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ» در انتخاب کنیه، تحقیر ابولهب و نیز برقراری ارتباط میان او و آتش در نظر است.

در اصطلاح قرآن سخن چین و کسی که در میان مردم و شهروندان جامعه، مشکلات و اخبار را منتقل می کند، پیرو حمالة الحطب است. انسانی که سخنی را از مجلسی به مجلس دیگر می برد تا فتنه ایجاد کند، گویی وسایل آتش افروزی را با خود حمل می کند تا مردم را اغوا کند و میان ایشان آتشی ایجاد کند

انحراف ابولهب به طرد شدن او انجامید و دارایی او به حالش سودی نبخشید و هر آنچه از عزت کسب کرده بود و روابطی که با همه مردم برقرار کرده بود، نمی توانست مانع از شعله وری آتش بشود، چه در دنیا و چه در آخرت.

ام جمیل، زن ابولهب است که قرآن او را هیزم کش می نامد. این شعار تبلیغاتی جالبی است. هنگامی که رسول الله صلی الله و علیه وآله آن را به کار برد کنیه این زن شد، زنی که خود را سرور جامعه خویش می دید، اما رفتارش به کودکان شبیه است، پیامبر او را هیزم کش نامید و این مشخصه او شد.

این زن برای آزردن پیامبر (صلی الله و علیه وآله) و دیگر مسلمانان، با زحمت فراوان از بیابان خار جمع می‌ کرد و برای انتقال هیزم ‌ها به شهر، آنها را با لیف خرما می ‌بست و به گردن خود می ‌انداخت و آنها را در مسیر پیامبر (صلی الله و علیه وآله) می ‌ریخت تا پاهاى مبارک ایشان آزرده شود. او آنقدر به این کار خود ادامه داد که به زن هیزم‌ کش شهرت یافت.

واقعیت این است که در اصطلاح قرآن سخن چین و کسی که در میان مردم و شهروندان جامعه، مشکلات و اخبار را منتقل می کند، پیرو حمالة الحطب است. انسانی که سخنی را از مجلسی به مجلس دیگر می برد تا فتنه ایجاد کند، گویی وسایل آتش افروزی را با خود حمل می کند تا مردم را اغوا کند و میان ایشان آتشی ایجاد کند.

عالَمی را یک سخن ویران کند                      روبهان مرده را شیران کند

 

کلام را با روایاتی در باب مذمّت نمّامی و سخن چینی به پایان می برم:

رسول خدا صلی الله و علیه وآله فرمودند: آیا شما را به بدترین افرادتان آگاه نکنم؟ عرض کردند: بله ای رسول خدا. فرمود: بدترین افراد آنهایی هستند که به سخن چینی می روند و در میان دوستان جدایی می افکنند و در جستجوی عیب برای افراد صالح و پاکدامن اند. (کافی، ج2، ص369)

 

در بیانی دیگر حضرت فرمودند: سخن چین وارد بهشت نمی شود. (بحارالانوار، ج72، ص268)

به امید آنکه از این رذیله اخلاقی دوری بجوییم ...

  • طاهره نظیفی
۱۶
مرداد

واجبات نماز 11 چیز است: 1. نیت 2. قیام 3. تکبیرة الاحرام 4. رکوع 5. سجود 6. قرائت 7. ذکر 8. تشهد 9. سلام 10. ترتیب 11. موالات (یعنی پی در پی بودن اجزای نماز) و فرق رکن و غیر رکن در آن است که در رکن اگر انسان آن را عمداً یا سهواً به جا نیاورد نماز باطل می‌شود ولی غیر رکن اگر عمداً به جا نیاورد باطل است و اگرسهواً به جا نیاورد نماز او صحیح است.
سوال: اگر در صف نماز جماعت هنگام رفتن به سجده، مهر مفقود بشود وظیفه ما چیست؟

مراجع عظام تقلید در این‌باره می‌گویند: اگر در بین نماز (فرادا یا جماعت) چیزى که بر آن سجده مى‌کند گم شود (و یا مثلاً بچّه‌اى آن را بر دارد)و چیزى که سجده بر آن صحیح است نداشته باشد[1] ، دو حالت دارد: 
الف. چنانچه وقت وسعت دارد، باید نماز را رها کرده و بعد از تهیه آنچه سجده بر آن صحیح است دوباره نماز بخواند.[2]
ب . اگر وقت تنگ است،[3] باید به لباسش سجده کند[4] و اگر فراهم نباشد بر پشت دست،[5] و اگر آن هم نمى‌شود، به چیز معدنى[6] مانند انگشتر عقیق سجده نماید.[7] [8]

سوال : واجبات نماز چند تا هستند و رکن و غیررکن چه تفاوتی با هم دارند؟

 جواب: واجبات نماز 11 چیز است: 1. نیت 2. قیام 3. تکبیرة الاحرام 4. رکوع 5. سجود 6. قرائت 7. ذکر 8. تشهد 9. سلام 10. ترتیب 11. موالات (یعنی پی در پی بودن اجزای نماز) و فرق رکن و غیر رکن در آن است که در رکن اگر انسان آن را عمداً یا سهواً به جا نیاورد نماز باطل می‌شود ولی غیر رکن اگر عمداً به جا نیاورد باطل است و اگرسهواً به جا نیاورد نماز او صحیح است. (توضیح المسائل امام خمینی(ره), م 942)

سوال: آیا تلفظ و به زبان آوردن نیت واجب است؟

 جواب: خیر تلفظ به نیت واجب نیست همان که بدانید قصد انجام چه کاری را دارید که اگر از شما سوال شود می‌توانید پاسخ بدهید کافی است. (توضیح المسائل امام خمینی(ره), م943 و945 و استفتائات امام خمینی(ره), ج1, ص151،س82)

سوال: آیا می‌شود نیت نماز چهار رکعتی را به نیت نماز دو رکعتی بنا به دلایل شرعی تبدیل کرد؟

 جواب: در موارد خاصی که در کتب فقهی ذکر شده است مانعی ندارد مثل آنکه نیت نماز 4 رکعتی نموده است و بعد متوجه شد که و ظیفه او نماز شکسته است و یا نیت نماز شکسته نموده و در بین نماز متوجه شد که وظیفه او اتمام است که به نماز 4 رکعتی عدول می‌نماید و نیز برای رسیدن به نماز جماعت جایز است از نماز واجب عدول به نافله 2 رکعتی نماید و پس از سلام، نماز خود را به جماعت بخواند. (توضیح المسائل امام خمینی(ره), قطع جیبی ،ص150، م755و763)

چند استفتاء از آیة الله خامنه ای دام ظله:

سوال: آیا مى‌شود نماز مستحب را به نماز جماعت اقتدا کرد؟

جواب: صحیح نیست.

سوال: آیا جایز است کسى که نماز قضا دارد، نماز مستحب بخواند؟

جواب: مانعى ندارد.

سوال: تکرار اذکار چه طورى باعث بطلان نماز مى‌شود؟

جواب: تکرار اذکار نماز اگر به حدّ وسواس برسد، نماز را باطل مى‌کند.

سوال: شخصی نیت نماز شکسته می‌کند ولی در نماز قصد اقامت ده روز می‌کند حال حکم این نماز و نمازهای دیگر این شخص چیست؟

جواب: اگر مسافر به نیّت این که نماز را شکسته بخواند مشغول نماز شود و در بین نماز تصمیم بگیرد که ده روز یا بیشتر بماند باید نماز را چهار رکعتى تمام نماید.


پی نوشتها:
 [1]. آیة الله سیستانی: (چه در تنگی وقت و  چه در وسعت آن، سجده بر قیر و زفت مقدّم بر سجده بر غیر آنها است ولى اگر سجده بر آنها ممکن نباشد، باید بر لباسش یا هر چیز دیگر که در حال اختیار سجده بر او جایز نیست سجده نماید ولى احتیاط مستحبّ آن است که تا سجده بر لباسش ممکن است بر چیز دیگر سجده نکند).
[2]. آیة الله مکارم شیرازی دام ظله: (چنانچه وقت نماز باقى است، نماز را تمام کرده و بنا بر احتیاط دوباره مى‌خواند و اگر وقت تنگ است قضا ندارد).
[3]. یا اصلا چیزى که سجده بر آن صحیح است ندارد و یا اگر دارد به واسطۀ سرما یا گرماى زیاد و یا تقیه و مانند اینها نمى‌تواند بر آن سجده کند.
[4]. آیات عظام اراکى و نورى و شبیری: (اگر لباسش از پنبه یا کتان است، بر آن سجده کند و اگر از چیز دیگرى است بر پشت دست...)؛ آیة الله گلپایگانى: (اگر لباسش از پنبه یا کتان است، بر آن سجده کند و اگر از چیز دیگرى است بر پشت دست یا چیز معدنى مانند انگشتر عقیق سجده نماید و احتیاط لازم آن است که تا سجده بر پشت دست ممکن است به چیز معدنى سجده نکند)؛ آیة الله صافى: (باید به لباسش سجده کند و اگر بر آن هم نشود باید بر پشت دست .. [بقیه مثل آیة اللّٰه گلپایگانى])؛ آیة الله مکارم شیرازی: (اگر لباسش از پنبه یا کتان است، بر آن سجده کند و اگر از چیز دیگرى است بر همان یا بر فرش سجده نماید و اگر آن هم ممکن نیست بر فلزّات و اشیاء معدنى سجده کند و اگر مطلقاً چیزى پیدا نمى‌کند که بتوان بر آن سجده کرد، بر پشت دست خود سجده مى‌کند بنا بر این پشت دست آخرین چیزى است که مى‌توان بر آن سجده کرد).
[5]. آیات عظام خوئى و تبریزى: (بر پشت دست یا چیز دیگر که در حال اختیار سجده بر او جایز نیست سجده نماید ولى احتیاط مستحبّ آن است که تا سجده بر پشت دست ممکن است بر آن چیز سجده نکند).
[6]. آیة الله فاضل لنکرانی ره: (بنا بر احتیاط به چیز معدنى).

[7]. آیة الله بهجت ره: (بنا بر أظهر. و اگر آن هم نشد، تا نزدیک زمین خم مى‌شود و یا این که با اشارۀ سر، سجده مى‌نماید).
[8]. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج‌1، ص 587 - 589، م 1084 و 1087

  • طاهره نظیفی
۱۶
مرداد

متن ادبی شهید حجت‌الاسلام «محمد شیخ شعاعی» خطاب به دخترش، از جمله یادگارهای این شهید بزرگوار است.
نامه شهید غواص به دخترش +عکس

شهید شیخ شعاعی از جمله شهدای بزرگواری است که پس از 29 سال احراز هویت شد. خانواده این شهید عزیز ساکن قم هستند و پس از مراسم تشییع و وداع با پیکر مطهر شهید در قم در روز جمعه 16 مرداد، پیکر این شهر برای تدفین به کرمان منتقل می‌شود.


وی متولد 1334 در کرمان است و در سال 65 در عملیات کربلای چهار به شهادت رسیده است.

 

 

 

 

متن ادبی شهید شیخ شعاعی خطاب به والدین و فرزندش چنین است:


پیامی به همسر گرامی و والدین ارجمندم

به دخترم دروغ نگویید!

نگویید من به سفر رفته‌ام

نگویید از سفر باز خواهم گشت

نگویید زیباترین هدیه را برایش به ارمغان خواهم آورد

به دخترم واقعیت را بگویید،

بگویید بخاطر آزادی تو

هزاران خمپاره دشمن

سینۀ پدرت را نشانه رفته‌اند

بگویید خون پدرت بر تمام مرزهای غرب و جنوب کشورش

پریشان شده است

بگویید موشک‌های دشمن

انگشتان پدرت را در سومار

دست‌های پدرت را در میمک

پاهای پدرت را در موسیان

سینه پدرت را در شلمچه

چشمان پدرت را در هویزه

حنجرۀ پدرت را در ارتفاعات الله اکبر

خون پدرت را در رودخانۀ بهمنشیر

و قلب پدرت را در خونین شهر پرپر کرده‌اند

اما ایمان پدرت در تمام جبهه‌ها می‌جنگد

به دخترم واقعیت را بگویید!

بگذارید قلب کوچک دخترم ترک بردارد و

نفرت همیشگی از استعمار در آن بدواند

بگذارید دخترم بداند که چرا عکس پدرش را بزرگ کرده‌اند

چرا مادر دیگر نخواهد خندید

چرا گونه‌های مادر بزرگش همیشه خیس است

چرا عموهایش، محبتی بیش از پیش به او دارند

و چرا پدرش به خانه بر نمی‌گردد

بگذارید دخترم به‌جای عروسک بازی

نارنجک را بیاموزد

به‌جای ترانه، فریاد را بیاموزد

و به‌جای جغرافیای جهان،

تاریخ جهان خواران را بیاموزد

به دخترم دروغ نگویید

نمی‌خواهم آزادی دخترم، قربانی نیرنگ جهان‌خواران باشد

به دخترم واقعیت را بگویید

می‌خواهم دخترم دشمن را بشناسد

امپریالیسم را بشناسد

استعمار را بشناسد

به دخترم بگویید من شهید شدم

بگذارید دخترم تنها به دریای خون شهیدان هویزه بیندیشد

سلام مرا به دخترم برسانید

و این اشعار را که نوشتم

برایش نگهدارید که بزرگتر شد

خودش بخواند

شهیدان زنده‌اند الله اکبر

بخون غلطیده‌اند الله اکبر

 

 

فارس

  • طاهره نظیفی
۱۶
مرداد

 روزی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلّم و امیرمؤمنان علی علیه السلام در میان نخلستان نشسته بودند

که زنبور عسلی دور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شروع به چرخیدن کرد. 

پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «یا علی! می دانی این زنبور چه می گوید؟» 

حضرت علی علیه السلام فرمود: «خیر.» 

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: این زنبور ما را مهمان کرده و می گوید: یک مقدار عسل در فلان محل گذاشتم. امیرمؤمنان علیه السلام را بفرستید تا آن را از آن محل بیاورد. 

امیرمؤمنان علیه السلام بلند شد و عسل را از آن محل آورد. 

حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «ای زنبور! غذای شما که از شکوفه گل تلخ است،به چه علّتی آن شکوفه به عسل شیرین تبدیل می شود؟» 

زنبور گفت: «یا رسول اللّه ! شیرینی این عسل از برکت وجود
مقدّس شما و آل شماست. چون هر وقت از شکوفه استفاده می کنیم ، همان لحظه به ما الهام می شود که سه بار بر شما صلوات بفرستیم. 

وقتی که می گوییم: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» به برکت صلوات بر شما عسل ما شیرین می شود.»

 کنزالعمال،ج 1،


  • طاهره نظیفی
۱۶
مرداد

پیغام گیر حافظ :

رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور!

تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور!

بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام

زآن زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور !

 

پیغام گیر سعدی:

از آوای دل انگیز تو مستم

نباشم خانه و شرمنده هستم

به پیغام تو خواهم گفت پاسخ

فلک را گر فرصتی دادی به دستم

 

پیغام گیر فردوسی :

نمی‌باشم امروز اندر سرای

که رسم ادب را بیارم به جای

به پیغامت ای دوست گویم جواب

چو فردا بر آید بلند آفتاب

 

پیغام گیر خیام:

این چرخ فلک عمر مرا داد به باد

ممنون توام که کرده ای از من یاد

رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش

آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد!

 

 

پیغام گیر منوچهری :

از شرم به رنگ باده باشد رویم

در خانه نباشم که سلامی‌گویم

بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت

زان پیش که همچو برف گردد رویم!

 

پیغام گیر مولانا :


بهر سماع از خانه ام رفتم برون.. رقصان شوم!

شوری برانگیزم به پا.. خندان شوم شادان شوم !

برگو به من پیغام خود..هم نمره و هم نام خود

فردا تو را پاسخ دهم..جان تو را قربان شوم!

 

 

پیغام گیر بابا طاهر:

تلیفون کرده ای جانم فدایت!

الهی مو به قوربون صدایت!

چو از صحرا بیایم نازنینم

فرستم پاسخی از دل برایت !

 

پیغام گیر نیما :

چون صداهایی که می‌آید

شباهنگام از جنگل

از شغالی دور

گر شنیدی بوق

بر زبان آر آن سخن‌هایی که خواهی بشنوم

در فضایی عاری از تزویر

ندایت چون انعکاس صبح آزا کوه

پاسخی گیرد ز من از دره‌های یوش

 

پیغام گیر شاملو :

بر آبگینه ای از جیوه ء سکوت

سنگواره ای از دستان آدمیت

آتشی و چرخی که آفرید

تا کلید واژه ای از دور شنوا

در آن با من سخن بگو

که با همان جوابی گویم

تآنگاه که توانستن سرودی است

 

 

پیغام گیر سایه :

ای صدا و سخن توست سرآغاز جهان

دل سپردن به پیامت چاره ساز انسان

گر مرا فرصت گفتی و شنودی باشد

به حقیقت با تو همراز شوم بی نیاز کتمان

 

 

پیغام گیر فروغ :

نیستم.. نیستم..اما می‌آیم.. می‌آیم ..می‌آیم

با بوته‌ها که چیده ام از بیشه‌های آن سوی دیوار می‌آیم.. می‌آیم ..می‌آیم

و آستانه پر از عشق می‌شود

و من در آستانه به آنها که پیغام گذاشته اند

سلامی‌دوباره خواهم داد


منبع:

Narges sammangroups

  • طاهره نظیفی
۱۵
مرداد

زکات چشم

امام صادق (علیه السلام) درباره زکات چشم می‌فرمایند: بر هر جزئی از اجزای بدن تو دادن زکاتی در راه خدای بزرگ واجب است،
 بلکه هر تار مویی، بر هر نگاهی؛ پس زکات چشم نگریستن برای عبرت گرفتن است و چشم‌پوشی از نامحرم و شهوات…..

زکات گوش

امام صادق(علیه السلام) درباره زکات گوش می‌فرمایند: شنیدن علم و حکمت و قرآن است و حکمت‌های مفید دینی پند و اندرز نجات‌بخش،
 به همراه دوری گزیدن از آنچه بر ضد اینهاست یعنی دروغ و غیبت و نظایر آنها (مطالب واهی و سست‌کننده عقیده و زنگارافشان بر جزم ایمانی و عزم خدایی)

زکات زبان

امام صادق(علیه السلام) درباره زکات زبان می‌فرمایند: زکات زبان اندرز دادن به مسلمانان و بیدار کردن غافلان است و ذکر و تسبیح
 بسیار گفتن و جز اینها.

زکات دست

امام صادق(علیه السلام) درباره زکات دست می‌فرمایند: زکات دست بخشندگی و سخاوت است از آنچه خدا به تو انعام کرده است 
و به کار گرفتن آن در نوشتن علوم و رهنمودهایی که مسلمانان در طاعت خدای متعال از آن بهره‌مند شوند و همچنین از به کار نبردن
 آن در هر کار بد و هر اقدام شر.

زکات پا

امام صادق(علیه السلام) درباره زکات پا می‌فرمایند: زکات پا کوشش در انجام دادن حقوق خدای متعال است، یعنی رفتن
 به دیدن صالحان و حضور در مجالس ذکر و کوشش در اصلاح امور مردمان و صله رحم، جهاد و هر چه صلاح قلب و
 سلامت دین تو در آن باشد.

* منبع: اصول کافی؛ امالی شیخ صدوق.
  • طاهره نظیفی