دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

الهى ! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهى ! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهى ! یا من یعفو عن الکثیر و یعطى الکثیر بالقلیل از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.
الهى ! سالیانى مى‏پنداشتم که ما حافظ دین توایم استغفرک اللهم در این لیلة الرغائب هزار و سیصد و نود فهمیدم که دین تو حافظ ما است احمدک اللهم.
الهى ! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
الهى ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ‏ایم و تنها تو کاره اى.
الهى ! از پاى تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات و الارض انعمت فزد.
الهى ! شان این کلمه کوچک که به این علو و عظمت است پس یا على یا عظیم شان متکلم اینهمه کلمات شگفت لا تتناهى چون خواهد بود.
الهى ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهى ! چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
الهى ! چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت...
هی دل چگونه کالای است که شکسته آن را خریداری و فرموده ای پیش دل شکسته ام.
الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه بایدکرد
الهی همه از تو دوا خواهند حسن از تو درد خواهد.
الهی اگر تقسیم شود به من بیشتر از این که دادی نمی رسد فلک الحمد.
الهی ما را یارای دیدن خورشید نیست،دم از دیدن خورشید آفرین چون زنیم.
الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.
الهی از نماز و روزه ام توبه کردم به حق اهل نماز و روزه ات توبه این نا اهل را بپذیر.
الهی به فضلت سینه بی کینه ام دادی بجودت شرح صدرم عطا بفرما.
الهی اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارائی منی.
الهی دندان دادی نان دادی، جان دادی جانان بده.

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق .

طبقه بندی موضوعی

۱۸۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

۰۵
ارديبهشت

حضرت ابراهیم(ع) پسر تارخ از نوادگان حضرت نوح(ع) و از پیامبران بزرگ الهی است. پیامبران هر سه دین توحیدی جهان، یعنی اسلام، مسیحیت و یهودیت، از فرزندان ابراهیم به شمار می‌آیند. ابراهیم بر طبق روایات، 3000 سال پس از آفرینش آدم یا 1263 سال پس از نوح، به دنیا آمد. محققان، سرزمین بابل یا شوش یا حران را زادگاه ابراهیم می‌دانند.Image

 

حضرت ابراهیم(ع) و نمرود

نمرود، پادشاه زمان حضرت ابراهیم(ع)، بر اساس پیشگویی کاهنان و ستاره شناسان که از به دنیا آمدن کودکی که تاج و تخت او را در هم می‌کوبد خبر داده بودند، دستور داده بود از زنان باردار مراقبت بسیار به عمل آید. از این رو مادر حضرت ابراهیم، "امیله" به هنگام درد زایمان رو به صحرا نهاد و فرزند خود، ابراهیم، را در غاری در بالای کوهی به دنیا آورد و تا سال‌ها او را در همان مکان مخفی نگه داشت.

 

حضرت ابراهیم(ع) و دعوت به توحید

حضرت ابرهیم(ع) که در استدلال و سخنوری از استعداد خوبی برخوردار بود به فرمان خدا دعوت به توحید را از عموی خویش آزر شروع کرد، در مرحله بعد به میان قوم خود رفت و پس از گذر از مرحله سخنرانی و مرز استدلال، برای درهم شکستن باورهای بی‌پایه‌ی بت‌پرستان، با تبر، بت‌های بتکده بت‌پرستان را درهم شکست. او با این کار، مورد خشم نمرود و مردم قرار گرفت و به فرمان نمرود در آتش افکنده شد ولی خدا خطاب به آتش فرمان داد:«یا نار کونی برداً و سلاماً علی ابراهیم»(ای‌آتش! بر ابرهیم سرد و آرام باش.) و ابراهیم بدون آنکه از آتش گزندی ببیند، از میان آن بیرون آمد. ابراهیم، به دستور نمرود، از سرزمین خود رانده شد و همراه همسرش، ساره، به مصر رفت و به دعوت توحیدی خود ادامه داد. پس از ازدواج با همسر دوم خود، هاجر مصری، به شام رفت، آنگاه برای دلجویی از ساره، هاجر و فرزندش، اسماعیل، را به مکه برد و خود به شام برگشت.

 

حضرت ابراهیم(ع) دوست خد

او از سوی خدا «خلیل الله»(دوست خدا) لقب یافت. در آستانه پیری به اتفاق فرزندش، اسماعیل، مأمور تعمیر و آبادانی خانه خدا شد و آنگاه به دنبال خوابی که دیده بود، اسماعیل را جهت ذبح به قربانگاه برد و از آزمایش الهی سربلند بیرون آمد. حضرت ابراهیم فرزندی هم از ساره داشت به نام اسحاق که پیامبران بنی اسرائیل از نسل اویند. مدت زندگانی حضرت ابراهیم را از 175 تا 200 سال نوشته اند. وی در مزرعه اش به نام «حبرون» مدفون است که امروزه آن را شهر الخلیل می‌نامند.

ولادت حضرت ابراهیم(ع)

ستاره‏شناس هیچ کارى جز به دستور او نمى‏کرد. شبى در ستاره‏ها نگریست.

به نمرود گفت: ... من چیز شگفتى مى‏بینم!.

نمرود گفت: چه مى‏بینى؟!.

گفت: کودکى به دنیا خواهد آمد که نابودى ما به دست اوست.

نمرود شگفت زده، پرسید: آیا تا کنون زنان به او آبستن شده‏اند؟.

گفت: نه.

نمرود دستور داد تا زنان را از مردان جدا کردند. هیچ زنى را نگذاشت جز این که او را در شهر دیگرى جاى داد، تا به او دسترسی نباشد. در پى قابله‏ها فرستاد. آن ها در کار خود چنان ماهر بودند که هر چه در رحم زن ها بود مى‏فهمیدند. قابله‏ها مادر ابراهیم را معاینه کردند. خداى عزّ و جلّ ابراهیم را به پشت مادرش چسبانید. قابله ها گفتند: ما در شکم او چیزى نمى‏یابیم.

بعد از مدّتی مادر ابراهیم، فرزندش را به دنیا آورد. او را شیر داد. در غارى پنهانش کرد. سنگى بر درب غار نهاد. روزها مادر ابراهیم به غار می رفت، او را شیر می داد و بر می گشت. روزی هم چون گذشته به دیدار او ‏رفت. این بار که خواست باز گردد، ابراهیم دامنش را گرفت.

مادر گفت: ... چه مى‏خواهى؟.

ابراهیم گفت: مادر جان! مرا با خودت ببر.

مادر ابراهیم گفت: پسرم بگذار تا در این باره مشورت کنم.

مادر ابراهیم نزد آزر عموی ابراهیم آمد. داستان ابراهیم را براى او گفت. آزر گفت: او را طوری نزد من آور تا کسى او را نشناسد. مادرش ابراهیم را آورد. او را بر سر راه نشانید. برادرانش بر او گذر کردند. ابراهیم به میان برادرانش رفت و به همراه آن ها داخل خانه شد. چون چشم آزر به او افتاد مهر او در دلش جاى گرفت.

روزی برادران ابراهیم بت مى‏ساختند. ابراهیم تیشه به دست گرفت. بتى بسیار زیبا ساخت. بتی که کسی تا آن زمان مانند آن را ندیده بود. آزر به مادر ابراهیم گفت: من امید دارم که به برکت این پسر خیرى به ما رسد. ناگهان ابراهیم تیشه به دست گرفت و بتى را که ساخته بود شکست.  

آزر از این کار ابراهیم بسیار دل گیر شد. به ابراهیم گفت: چه کردى؟!.

ابراهیم(ع) گفت: مگر این بت را براى چه مى‏خواستید؟!.  

آزر گفت: مى‏خواستیم آن را بپرستیم.

ابراهیم(ع) فرمود: آیا چیزى را که خود مى‏تراشید پرستش مى‏کنید ؟!.

آزر به مادر ابراهیم گفت: این همان کسى است که حکومت نمرود به دست او از میان می رود.


  • طاهره نظیفی
۰۵
ارديبهشت

موی سر زن زینت محسوب می شود زیرا در زیبایی و جذابیت چهره زن بسیار موثر است به همین سبب،قرآن پوشانده موی سر زن را واجب کرده است ولی برای پوشاندن موی سر مرد،حکم و حدودی تعیین نکرده است.چنانچه در جامعه شاهد هستیم،بیشمارند بانوانی که خود دارای موهای زیبا هستند ولی همسرانشان کم مو و یا از داشتن مو بی بهره اند و دذ عین حال زندگی پر نشاط و مطلوبی دارند،برعکس هیچ مردی حاضر نیست با زن بدون مو و یا حتی کم موازدواج کند،این مسئله زینت بودن موی سر خانم ها را اثبات می کند

لذا اگر چه در قرآن آیات مخصوص حجاب کلمه(شعر) به عنوان موی سر ذکر نشده است لکن ذکر(جلباب و خمر) که سر و سینه و گریبان زن را پوشش می دهد کفایت می کند به این که موی سر زن،زینت محسوب می شود(آن مقدار که در نماز کشف آن جایز نیست)

برگرفته از کتاب:حجاب هاله ای از عفاف

  • طاهره نظیفی
۰۵
ارديبهشت

آیت‌الله عبدالله جوادی‌آملی در پاسخ به سوالی آثار معنوی تلاوت قرآن و انس با کلام الهی را بیان کرد.
آیا خواندن قرآن بدون فهم آیات فایده دارد؟

متن سوال و پاسخ این مرجع تقلید به آن به شرح زیر است:

آیا تلاوت قرآن در صورتی که انسان معنای آیات را نفهمد اثر و فایده‌ای دارد؟

اگر اهمیت و فضیلت تلاوت قرآن برای ما روشن شود و بدانیم که قرآن تکلم و سخن گفتن خداوند با ما ‏است، و با طهارت باطن و اُنس با قرآن لذت تلاوت را بچشیم، هیچ گاه حاضر نمی‌شویم بین خود و قرآن ‏فاصله بیندازیم و هرگز از فیض عظیم آن، حداقل با تلاوت ۵۰ آیهٔ در شبانه‌روز، محروم نمی‌گردیم.‏ خدای سبحان رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) را مستقیماً تحت ولایت خود معرفی کرده، می‌فرماید: «إنّ ‏ولیّی الله الّذی نزّل الکتاب و هو یتولّی الصّالحین»(۱) این آیهٔ کریمه حاوی چند مطلب است:

اول آن ‏که می‌فرماید خدا ولی رسول الله است «ان ولیّی الله» دوم آن که همان خدایی ولی رسول الله است که ‏قرآن را نازل فرموده «الّذی نزل الکتاب» و سوم آن که خداوند متولّی صالحین است «و هو یتولّی الصالحین». ‏با توجه به این سه نکته می‌فهمیم راه این که خدا ولی انسان باشد، آن است که انسان، صالح بشود و تا ‏صالح نگردد تحت ولایت الله نخواهد بود و خدا هم تولی او را نخواهد پذیرفت و بهترین راه صلاح هم اُنس با ‏قرآن است.

این جمله که می‌فرماید ولی رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، خدایی است که قرآن را نازل کرده از ‏باب تعلیق حکم بر وصف می‌باشد که مشعر به علیّت است؛ یعنی اگر کسی به قرآن عمل کند صالح ‏می‌شود و اگر خداوند بخواهد ولی کسی بشود، از راه قرآن، ولایت و تدبیر او را اعمال می‌کند.‏ به همین دلیل می‌فرماید: «فاقرءوا ما تیسّر من القرآن»(۲) آن مقداری که برای شما میسّر است ‏قرآن تلاوت کنید و با این کتاب الهی مأنوس باشید.

حتّی اگر معنای بعضی از آیات و سور برای شما روشن ‏نشد، نگویید خواندن بدون ادراک چه اثری دارد. چون قرآن، کلام آدمی نیست که اگر کسی معنایش را نداند ‏خواندنش بی‌ثمر باشد؛ بلکه نوری الهی است که خواندن آن به تنهایی عبادت است گرچه به معنایش ‏آگاهی نداشته باشد.‏

پی نوشت:
‏(۱) سورهٔ اعراف، آیهٔ ۱۹۶.‏
‏(۲) سورهٔ مزّمل، آیهٔ ۲۰.‏ ‏(قرآن در قرآن، ص ۲۳۹، ۲۴۰.)‏

  • طاهره نظیفی
۰۵
ارديبهشت
  • طاهره نظیفی
۰۵
ارديبهشت
  • طاهره نظیفی
۰۵
ارديبهشت

پیامبر اکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: هر گاه زنی در حالی که آرایش کرده و معطر است از خانه‌اش خارج شود و همسرش از این عمل او خشنود باشد برای آن همسر برابر هر قدمی که آن زن برمی‌دارد خانه ای از آتش ساخته می‌شود.
پس بال‌های زنانتان را کوتاه کنید(و به آنان قدرت جولان ندهید). در بلندی بال‌هایشان پشیمانی است و کیفر آن آتش است و در کوتاهی بال‌های آنان خشنودی و سرور و بی حساب وارد بهشت شدن است.
وصیت مرا درباره زنانتان حفظ کنید تا از دشواری حساب (روز قیامت) نجات یابید و هر کس وصیت من را حفظ نکند نزد خدا چه حال بدی خواهد داشت!

متن حدیث:

و المراه اذا خرجت من باب دارها متزینه متعطره و الزوج راض، بنی لزوجها بکل قدم بیت فی النار فقصروا اجنحه نسائکم و لا تطوّلوها فان فی تطویل اجنحتها ندامه و جزاوها النار و فی قصر اجنحتها رضا و سرور و دخول الجنه بغیر حساب احفظوا وصیتی فی امر نسائکم حتی تنجوا من شده الحساب و من لم یحفظ وصیتی فما اسوا حاله بین یدی الله تعالی.

«جامع الاخبار، صفحه 158»
  • طاهره نظیفی
۰۴
ارديبهشت




امام رضا علیه السّلام به دعا براى صاحب الزّمان علیه السّلام دستور می داد. یکى از دعاهاى آن حضرت (ع)چنین بودحرم امام رضا ، مشهد :

پروردگارا!

بر محمّد و خاندانش درود فرست،

و از دوستت، خلیفه ات، حجّتت بر خلقت،

و آن زبانى که معرّف توست و گویاى حکمت تو،

و آن چشم بیناى تو در میان مخلوقاتت و گواه بر بندگانت ...

بزرگ مرد مجاهد کوشا، بنده پناهنده به تو، دفاع کن.

خداوندا!

او را از شرّ آن چه آفریدى و پدید آوردى و ایجاد نمودى،

و پروراندى و تصویر نمودى در امان دار،

و او را از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و چپ،

و از بالا و پایین، محافظت فرما،

آن گونه که هر که در حفاظت تو باشد ضایع نگردد.

به او، پیامبر، و وصىّ پیامبرت، و پدرانش،و پیشوایانت،

و ارکان دینت را - که درود تو بر تمامی آنان باد - حفظ نما.

او را در امانت خودت که هرگز ضایع نگردد و در همسایگیت که مورد تعرّض قرار نگیرد،

و در نگهدارى و حمایت خودت که مورد ظلم واقع نشود،  قرار ده.

  • طاهره نظیفی
۰۴
ارديبهشت

سن ازدواج و فاصله سنی مناسب میان زن و مرد یکی از عوامل مهمی است که رضایت از زندگی مشترک را تحت الشعاع قرار می دهد. متخصصین امر ازدواج معتقدند که اگر زوجین از نظر سنی با هم تناسب داشته باشد یعنی مرد با فاصله سنی مشخصی (بین 3 تا 7 سال) از زن بزرگتر باشد؛ از نظر عقلی،  فیزیکی، تجربی، جنسی، هیجانات روانی و رفتارهای اجتماعی ـ اخلاقی نیز به هم نزدیک شده و با هم هماهنگ تر می شوند.

همین امر موجب افزایش تفاهم و کاهش اختلافات و درگیری ها در زندگی زناشویی ‌شان می شود. با همه این تفاسیر آنچه امروزه در جامعه ما باب شده است و روز به روز در حال افزایش می باشد ازدواج هایی است که در آن سن دختر خانم از آقا پسر بیشتر است. افرادی که به چنین ازدواج هایی رو می آورند معمولاً بر این باورند که سن امری شناسنامه ای بوده و هیچ تاثیری بر زندگی مشترک و موفقیت یا عدم موفقیت در آن ندارد. از دید این افراد موفقیت در زندگی مشترک تنها و تنها با تفاهم و درک متقابل حاصل می شود و این امور هیچ ربطی به سن و سال ندارند. 

در حالی که گمان این افراد صددر صد اشتباه است. حتماً می پرسید چرا؟
همانگونه که قبلاً اشاره شد تناسب سنی دختر و پسر با یکدیگر یکی از عوامل ایجاد تفاهم و تناسب بیشتر میان آن دوست. هر چقدر این فاصله سنی بیشتر و بیشتر شود میزان تفاهم میان زن و مرد کمتر می شود. چه برسد به اینکه تفاوت سنی از طرف دختر خانم باشد یعنی سن دختر خانم از آقا پسر بیشتر باشد. البته در این امر نیز مثل اصول و امور دیگر استثناهایی وجود دارد. یعنی ممکن است در اطراف شما چنین ازدواجی اتفاق افتاده باشد و طرفین هم از زندگی شان راضی باشند ولی به صرف این چند مورد نمی تواند ریسک کرد. شاید شما نتوانید مانند آنها درست انتخاب کنید و خوشبخت شوند.

چرا پسر باید از دختر بزرگتر باشد؟ زیرا
- دختر خانم ها به طور میانگین 2 الی 3 سال زودتر از آقا پسرها به بلوغ جسمی و جنسی و رشد عقلی، فکری، عاطفی، اجتماعی، اقتصادی و... می رسند، به همین دلیل زودتر از آقا پسرها به پختگی های لازم برای زندگی مشترک دست می یابند.

- همانگونه که دخترها زودتر به بلوغ جنسی می رسند از آن طرف هم،‌ نیازهای جنسی شان زودتر از مردان فروکش می‌کند. معمولاً خانم ها در میانسالی دچار سردی در روابط زناشویی می شوند. حال اگر سن مرد از زن کمتر باشد دوران سردی زن دقیقاً مصادف می شود با دوران گرمی و هیجان مرد و همین امر ستون های زندگی مشترک شان را متلاشی می کند.

- خانم ها به علت زایمان، زودتر طراوت جسمی و شادابی خود را از دست می دهند. در نتیجه اختلاف سن مناسب باعث ایجاد توازن فیزیکی و موازنه در شکستگی صورت و اندام می ‌شود.

برخی از مشکلاتی که به دلیل بزرگ بودن زن از مرد در زندگی زناشویی حاصل می گردد
- نقش زن و شوهری جای خود را به نقش «والد و فرزندی» می دهد.

زمانی که زن از همسرش خیلی بزرگتر باشد چون بسیاری از امور را تجربه کرده است در دام پند و اندرز و بکن نکن دائمی می افتد. یعنی به جای نقش همسری، نقش مادری را در زندگی ایفا می کند. همین امر باعث ایجاد حس کودکی در مرد و سپس خشم و عصبانیت در وی می گردد.

-زن برای اینکه از ارتکاب مرد به اشتباهات مادی و غیر مادی جلوگیری نماید مدام وی را کنترل می کند. کنترل دائم مرد نیز باعث خشم و عصبانیت وی و ایجاد اختلاف در روابط زناشویی شان می شود.

-وقتی زن وارد دوره میانسالی می شود طبیعتاً دچار سردی در مسائل جنسی می شود.

- زن برای پایداری زندگی و رضایت همسرش باید اقدام به امور و کارهایی نماید که مربوط به سن واقعی اش نبوده و برای جوانترهاست. ادامه این روند و بازی پس از مدتی زن را خسته می کند.
-و ...

توجه: نکات هشدار دهنده ای که در بالا قید شد قابل تعمیم به همه افراد نیست. در این راستا میزان عقل و شعور طرفین، کم بودن فاصله سنی شان و ... تاثیرات بسیاری بر موفقیت یا عدم موفقیت در زندگی مشترک دارد.
منبع:تبیان
  • طاهره نظیفی
۰۴
ارديبهشت





  • تفاوت هایی چند میان زنان و مردان،دانستنی ها،مذهبیچنانچه حجم مغز یک انسان بر اساس وزنش تعیین شود، حجم مغز زنان نسبتاً بیشتر از مردان خواهد بود.
  • عمر یک مرد به‌طور متوسط 7 سال کمتر از زن است.
  • مقاومت جنس مؤنث در برابر عفونت‌ها، بیشتر از جنس مذکّر است.
  • مردان بیشتر از افعال خصومت‌آمیز استفاده می‌کنند و زنان بیشتر از کلمات حمایتی استفاده می‌کنند.
  • بعد از فرایند طلاق؛ زنان و بچه‌هایشان عمدتاً به گروه فقرا تعلق گرفته و این در حالی است که استاندارد زندگی مردان به میزان 42 درصد بالا می‌رود.
  • مردان بیشتر از زنان صحبت شخص مقابل را قطع می‌کنند. زنان به اندازة مردان حرف‌های هم‌جنسان خود را قطع می‌کنند، با این وجود به نُدرت سخنان مردان را قطع می‌کنند، در حالی که این امر برای مردان عادی است.
  • پیامدهای مرگ همسر برای مردان، در قیاس با زنان بیشتر است و میزان اختلالات روحی‌شان محسوس‌تر. محققان دلیل این امر را مربوط به فزونی تعداد دوستان زنان بیوه در قیاس با مردان بیوه می‌دانند.
  • زنان موفقیت‌های خود را منسوب به عوامل بیرونی چون شانس می‌کنند و مردان نقش توانمندی‌های شخصی را در این خصوص کارساز می‌دانند. زنان شکست خویش را به عوامل درونی منتسب می‌کنند، در حالی‌که مردان درست مثل زنان استدلال نمی‌کنند.
  • در ارتباط با توانایی‌های فضایی، دو جنس تنها در مقوله چرخش ذهنی با یکدیگر تفاوت داشته و در این ارتباط پسران برتر می‌باشند و این امر در رشته‌های مهندسی با اهمیّت بوده و لازم است که دختران در این راستا آموزش دیده و تقویت شوند.
  • تفاوت‌های جنسی در ارتباط با توانایی‌های ریاضی در دو جنس نیز به چشم می‌خورد و پسران تنها در حل مسائل قدری برتری دارند. بدین دلیل متأسفانه دختران در سطوح عالی تحصیل، از رشته‌های ریاضی استقبال نمی‌کنند.
  • دختران در سال‌های اول تحصیل از پسران موفق‌تر هستند.
  • بیش‌فعالی پسران چهار برابر دختران است و این مسئله سبب می‌شود که مشکلاتشان در مدرسه بسیار بیشتر از دختران خردسال هم‌سن خودشان باشد.
  • طاهره نظیفی
۰۴
ارديبهشت

کفعمی در مصباح، از هشام بن سایب کلبی و او از ابی صالح روایت می کند که:امام علی ، علی ابن ابیطالب

روزی جمعی از اصحاب پیغمبر بحث می نمودند در اطراف این موضوع که کدام حرف است در حروف که از همه بیشتر در کلام موجود است؟

معلوم شد حرف الف از همه بیشتر است و هیچ کس نمی نتواند کلامی بگوید که الف در آن نباشد.حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) حضور داشت. بدون تأمّل و فی البداهه خطبه ای فرمود. چنان که  عقل ها حیران ماند و نام این خطبه را مونقه گذاشتند؛ یعنی در حسن و نیکویی و بلاغت، شگفت آور است. فرمود:

  • طاهره نظیفی