استدلال:
استدلال، ترکیب قانونمند قضایای «معلوم» برای رسیدن به قضیهی جدید است و ساختار آن به این صورت است:
مقدمهی اول + مقدمهی دوم = نتیجه
(دانشهای پذیرفته شده قبلی) (دانش به دست آمدهی جدید)
اقسام استدلال:
1- تمثیل: سرایت دادن حکم یک موضوع به موضوع دیگر، بهدلیل «مشابهت» آن دو با یکدیگر است؛ مانند اینکه بگوییم: «چون آب و هوای کرهی مریخ مانند آب و هوای زمین است، پس کرهی مریخ هم، مانند زمین دارای حیات است.»
این نوع استدلال در محاوره، شعر و ادبیات و نیز در مقام آموزش بسیار موثر است.
2- استقرا: سیر ذهن از جزیی به کلی است که به یک حکم یا قضیهی کلی میرسیم. استقرا بر دو نوع است:
استقرای تام: که در آن «همه»ی موارد جزیی را میآزمایند و سپس حکم کلی صادر میکنند.
استقرای تام بیشتر در موضوعات کوچک کاربرد دارد.
استقرای ناقص: که در آن «برخی» موارد جزیی را میآزمایند و سپس نتیجه را به کل موارد سرایت میدهند.
این استدلال مبنای اعتماد به علوم تجربی است و در علوم تجربی و ریاضیات کاربرد زیادی دارد.
3- قیاس: تنها راه رسیدن به یقین است و استدلال از کلی به جزیی است و اگر مقدمات آن صادق باشد، نتیجهی به دست آمده حتماً صادق است.
قیاس دو جنبه دارد: 1. صورت و 2. ماده
«صورت» شکل و چارچوب اولیهی قیاس است و «ماده» مفادی است که در این چارچوب جای میگیرد.
اقسام قیاس:
1- قیاس اقترانی 2- قیاس استثنایی
قیاس اقترانی:
از دو مقدمه و یک نتیجه تشکیل میشود و مقدمهای که موضوع نتیجه در آن است، «صغرا» و مقدمهای که محمول نتیجه در آن است، «کبرا» نام دارد و لفظی که عیناً (هم از نظر ظاهر و هم از نظر معنا) در دو مقدمه تکرار میشود و در نتیجهی قیاس حذف میشود، «حد وسط» نام دارد.
اقسام قیاس اقترانی:
1- قیاس اقترانی حملی: که از دو مقدمهی حملی تشکیل میشود، مانند: «مثلث شکل هندسی است، هر شکل هندسی کمیتی دو بعدی است، پس مثلث کمیتی دو بعدی است.»
2- قیاس اقترانی شرطی:
الف) یا از دو مقدمهی شرطی تشکیل میشود
ب) یا از یک مقدمهی شرطی و یک مقدمهی حملی.
شکلهای مختلف قیاس اقترانی و شرایط انتاج و ضروب منتج هر شکل:
اشکال قیاس |
شرایط حد وسط |
شرایط انتاج |
تعداد ضروب منتج |
تعداد ضروب عقیم |
|
صغرا |
کبرا |
||||
شکل اول |
محمول |
موضوع |
موجبه بودن صغرا و کلی بودن کبرا |
4 |
12 |
شکل دوم |
محمول |
محمول |
کلی بودن کبرا و اختلاف دو مقدمه در کیف |
4 |
12 |
شکل سوم |
موضوع |
موضوع |
موجبه بودن صغرا و کلی بودن یکی از دو مقدمه |
6 |
10 |
شکل چهارم |
موضوع |
محمول |
به علت دور از ذهن بودن شرایط آن ذکر نمیشود. |
- |
- |
قیاس استثنایی:
اگر نتیجهی استدلال یا نقیض نتیجه در یکی از دو مقدمه آمده باشد، «قیاس استثنایی» نامیده میشود؛ مانند: «تعداد سیارات منظومهی شمسی یا زوج یا فرد است، ولی میدانیم تعداد این سیارات 9 عدد (فرد) است، پس تعداد سیارات زوج نیست.»
معمولاً قیاس استثنایی با کلمات «ولی» یا «اما» همراه است.
برخی ایرادات وارد بر منطق و پاسخ آنها:
سؤال اول: اگر منطق علمی است که مانع خطا میشود پس این همه اختلاف بین دانشمندان از کجاست؟
پاسخ: کار منطق نشان دادن «شکل و صورت» استدلال است و آن چه زمینهی اصلی اشتباه را فراهم میکند، «محتوا و مادهی قیاس» است و در همین ماده و محتواست که معمولاً فلاسفه با هم اختلاف دارند.
سؤال دوم: اگر منطق ابزار استدلالهای بشری است، پس چرا کاربرد آن نمیتوان به معلومات جدیدی دست یافت؟
پاسخ: آموختن منطق برای کم کردن خطاهاست و نه اینکه هر کس علم منطق را نداند، نمیتواند فکر کند. منطق صورت اندیشه را ارزیابی میکند و پیشرفت یک علم به مادهی آن است.
سؤال سوم: با اینکه قیاس مهمترین قاعدهی منطق است و شکل اول آن قویترین حالت است، ولی این شکل به ما کمکی نمیکند، زیرا اگر درستی هر دو مقدمه معلوم باشند، نتیجه در درون مقدمات هست و دیگر نتیجهگیری معنایی ندارد، ولی اگر دو مقدمه غلط یا مشکوک و مجهول باشند، نمیتوان نتیجهگیری کرد.
پاسخ: صرف معلوم بودن دو قضیه برای معلوم بودن نتیجه کافی نیست. نتیجه، آن هنگام معلوم میشود که دو قضیه به صورت دو مقدمه در ذهن «اقتران» پیدا میکنند و وظیفهی منطق این است که اقتران صحیح را از اقتران غلط باز نماید.
سؤال چهارم: با پیدایش منطق جدید، دوران منطق قدیم به سرآمده و بدون تعصب بایدهای خود را به پیشرفتهای علمی نوین بدهد.
پاسخ: با اینکه پیشرفتهای علمی انسانها، قابل تقدیر است ولی اینگونه نیست که هر نظر جدیدی درست و هر نظر قدیمی، نادرست باشد. آمدن منطق جدید، به معنای کنار رفتن منطق قدیم نیست و باید محدودهی هر کدام را مشخص کنیم و از هر کدام در محدودهی خود بهره ببریم. ملاک پذیرفتن یا رد کردن یک نظر، درست یا غلط بودن آن است، نه جدید یا قدیم بودن آن.
مادهی قیاس:
مادهی قیاس ممکن است از راههای مختلفی مانند حس، تجربه، حدس، برهان و … به دست آید.
صناعات خمس (صنعتهای پنجگانه):
برهان:
1- کاملترین نوع استدلال است.
2- هدف از برهان، کشف مجهول و رسیدن به یقین است.
3- نمونهی بسیار زیادی از استدلالهای برهانی را در ریاضیات میبینیم.
4- مادهی آن مطمئنترین و بهترین ماده است.
برهان دو نوع است: لمّی و انّی.
برهان «لمّی»: از علت به معلول میرسیم.
برهان «انّی»: از معلول به علت میرسیم.
جدل:
1- هدف از آن مغلوب کردن مخاطب و قانع کردن اوست.
2- از قضایای مشهور یا مسلم و مورد قبول مخاطب تشکیل میشود.
3- مخاطب را وادار به سکوت میکند.
خطابه:
1- هدف از آن، برانگیختن مخاطب به انجام کار یا اجتناب از کاری است.
2- محتوایی احساسی و غیرمنطقی دارد و خطابهای که با عقل و برهان عقلی توأم باشد، خوب و پسندیده است.
شعر: 1- استدلالی تخیلآمیز است.
2- از خیال آدمی سرچشمه میگیرد.
3- باعث تأثر روحی مطلوب در مخاطب میشود.
* توجه: شعر منطقی با شعر ادبی متفاوت است. در «شعر منطقی»، وزن و قافیه و … ضرورت ندارد، اگر عبارتی بهصورت نثر باشد ولی جنبهی تخیلی داشته باشد، شعر منطقی بهحساب میآید.
مغالطه (سفسطه):
1- شبه استدلال است.
2- ظاهری استدلال گونه و برهانی دارد اما در حقیقت برهان نیست.
روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود .
علت ناراحتی اش را پرسید . شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم . سلام کردم.
جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت .
و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم .
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟ مرد با تعجب گفت :
خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است .
سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده
و از درد به خود می پیچد
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم .
آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود .
سقراط پرسید :
به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی ؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت .
و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم .
سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی .
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟
و آیا کسی که رفتارش نا درست است ، روانش بیمار نیست ؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود ؟
بیماری فکری و روان نامش غفلت است.
و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد .
و به او طبیب روح و داروی جان رساند .
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده .
” بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است . “
بخش اول ـ فلسفه چیست
1ـ ریشهی لفظ فلسفه چیست و به چه معنا است؟
2ـ فیلوسوفوس به چه معنا است و اولین کسی که خود را فیلوسوفوس نامید که بود؟
3ـ افلاطون چه کسی را فیلوسوفوس نامید؟
4ـ ـ معنی اصلی و معنی رایج دو واژهی«فیلو سوفیا» و «فیلوسوفوس» را بنویسید.
5ـ سوفیستها چه کسانی بودند و چه عقایدی داشتند؟
6ـ ـ لفظ سوفیست به چه معناست و عقیدهی آنها را بیان کنید.
جدول احکام قضایا ی حملی منطق جدیدالتالیف سوم انسانی | ||||
تباین : متفاوت بودن هم موضوع و هم محمول مثال : الف ب است- ج د است 0 خاش شهرستان است - زاهدان مرکز استان است |
تماثل :موضوع یکسان ومحمول متفاوت مثال : الف ب است- الف ج است 0 فلسفه جذاب است - فلسفه شیرین است 0 |
تشابه مو ضوع متفاوت محمول یکسان مثال : الف ب است ج ب است 0منطق شیرین است - فلسفه شیرین است 0 |
||
اصل قضیه |
تقابل تضاد |
تقابل تناقض |
||
موجبه کلی |
سالبه کلی هرالف ب است0هیچ الف ب نیست |
سالبه جزئی هر الف ب است0 بعضی الف ب نیست 0 |
||
موجبه جزئی |
تضاد ندارد بعضی الف ب است0 ..........0 |
سالبه کلی بعضی الف ب است0 هیچ الف ب نیست |
||
سالبه کلی |
موجبه کلی هیچ الف ب نیست هرالف ب است |
موجبه جزئی هیچ الف ب نیست0 بعضی الف ب است |
||
سالبه جزئی |
تضاد ندارد بعضی الف ب نیست0 ..............0 |
موجبه کلی بعضی الف ب نیست0 هر الف ب است 0 |
||
اصل قضیه |
تقابل تداخل |
تقابل تداخل تحت تضاد |
||
موجبه کلی
|
موجبه جزئی هرالف ب است بعضی الف ب است |
تداخل تحت تضاد ندارد هر الف ب است0 ................ 0 |
||
موجبه جزئی |
موجبه کلی بعضی الف ب است0 هر الف ب است 0 |
سالبه جزئی بعضی الف ب است0 بعضی الف ب نیست |
||
سالبه کلی
|
سالبه جزئی هیچ الف ب نیست بعضی الف ب نیست 0 |
تداخل تحت تضاد ندارد هیچ الف ب نیست 0 ............. 0 |
||
سالبه جزئی |
سالبه کلی بعضی الف ب نیست0 هیچ الف ب نیست 0 |
موجبه جزئی بعضی الف ب نیست0 بعضی الف ب است 0 |
||
اصل قضیه |
عکس مستوی |
عکس نقیض |
||
موجبه کلی
|
موجبه جزئی هرالف ب است0بعضی ب الف است |
سالبه کلی هر الف ب است0 هیچ غیرب الف نیست 0 |
||
موجبه جزئی
|
موجبه جزئی بعضی الف ب است0بعضی ب الف است 0 |
عکس نقیض لازم الصدق ندارد بعضی الف ب است0 .............. 0 |
||
سالبه کلی
|
سالبه کلی هیچ الف ب نیست هیچ ب الف نیست |
موجبه جزئی هیچ الف ب نیست 0بعضی غیرب الف است0 |
||
سالبه جزئی
|
عکس مستوی لازم الصدق ندارد بعضی الف ب نیست 0 .......... 0 |
موجبه جزئی بعضی الف ب نیست بعضی غیرب الف است |