تیمم بدل از غسل و بدل از وضو، با هم فرقى ندارند، ولى احتیاط مستحب است در تیمم بدل از غسل، بلکه در هر تیممى، بعد از مسح پیشانى، یک بار دیگر کف دستها را به زمین بزند و پشت دستها را، با کف دست دیگر مسح کند.
تیمم بدل از غسل و بدل از وضو، با هم فرقى ندارند، ولى احتیاط مستحب است در تیمم بدل از غسل، بلکه در هر تیممى، بعد از مسح پیشانى، یک بار دیگر کف دستها را به زمین بزند و پشت دستها را، با کف دست دیگر مسح کند.
حتما شما هم در مورد « آب نیسان » و خواص عجیب آن شنیدهاید.
اما اینکه «نیسان» چیست و چگونه میتوان «آب نیسان» تهیه کرد و زمان جمع آوری آب نیسان چه موقعی است و دقیقا چه سورهها و أذکاری را باید بر آن خواند؟ در ادامه مطلب بخوانید.
«وَ هُوَ الَّذی أرسَلَ الرّیَاحَ بُشرَاً بَینَ یَدَی رَحمَتِهِ وَ أنزَلنَا مِن السّماء مَاءً طَهُورَاً»(فرقان: 48)
او کسی است که بادها را بشارتگرانی پیش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبی پاک کنند نازل کردیم.
« نیسان » ماه هشتم از ماههای رومى است که از بیست و سوم فروردین شروع میشود و تا سى روز ادامه دارد (بنابراین قسمت عمده ماه نیسان، مقارن اردیبهشت ماه است و کمى از آن در آخر ماه فروردین قرار دارد).
از بعضى از روایات استفاده مىشود، بارانى که در این ماه از آسمان نازل مىگردد، خواص و آثار فراوانى دارد و اگر کسى مقدارى از آن را در ظرف پاکى جمع کند و سورهها و دعاهاى زیر را بر آن بخواند، هر کس از آن آب بخورد، از بیمارىهاى گوناگون جسمانى و اخلاقى رهایى مىیابد و به قدرى در این روایت آثار و برکات، براى آن ذکر شده است که انسان در شگفتى فرو مىرود.(1)
موقع بارش باران در این زمان، ظرفی را زیر آن گذاشته تا آب باران جمع شود.
سپس هر کدام از سورهها و دعاهای زیر را «هفتاد مرتبه» بر آن آب مىخوانید:
1 ـ سوره «حمد».
2 ـ آیة الکرسى.
3 ـ سوره «قل یا أیّها الکافرون».
4 ـ سوره «سبّح اسم ربّک الاعلى».
5 ـ سوره «قل أعوذ برب الفلق».
6 ـ سوره «قل أعوذ بربّ النّاس».
7 ـ سوره «قل هو اللّه أحد».
همچنین هر یک از ذکرهاى زیر را «هفتاد مرتبه» میخوانید:
1 ـ «لا إله إلاّ اللّه».
2 ـ «اللّه أکبر».
3 ـ «اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد».
4 ـ «سبحان اللّه و الحمدللّه و لا إله إلاّ اللّه و اللّه أکبر».(2)
مرحوم «علاّمه مجلسى» مىگوید:
آب باران به طور کلّى مبارک و نافع است، همانگونه که در حدیث معتبرى از امیرمؤمنان(علیهالسلام) نقل شده که فرمود: آبى را که از آسمان فرود مىآید بیاشامید که بدنها را پاک مىسازد و دردها را دفع مىکند. قرآن مجید مىفرماید: «(وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلى قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الاْقْدامَ)؛ و آبى از آسمان برایتان فرستاد، تا شما را با آن پاک کند؛ و پلیدى شیطان را از شما دور سازد؛ و دلهایتان را محکم، و گامها را با آن استوار دارد».(3)
«علاّمه مجلسى» در ادامه مىگوید:
در عمل مربوط به آب نیسان بهتر آن است که اگر به صورت دسته جمعى اذکار را مىخوانند، هر یک از افراد، مجموع آن سورهها و أذکار را هفتاد مرتبه بخوانند(یعنى مىتوانند آن را میان خود تقسیم نمایند و هر کدام سورهاى را هفتاد بار بخواند، ولى بهتر است هر یک از آنها، مجموع آن سورهها و أذکار را هفتاد مرتبه بخواند).(4)
پی نوشتها:
1. زادالمعاد،
صفحه 532-534 (با تلخیص فراوان). برای خواندن فوائد عجیب این آب، به
مفاتیح الجنان، فصل «اعمال ماههای رومی» مراجعه کنید.
2.زاد المعاد، صفحه 534.
3.سوره انفال، آیه 11.
4.زادالمعاد، صفحه 534 و 535 (با تلخیص).
روزی پیامبر (ص) در مسجد نشسته بودند. عرب
بادیه نشینی وارد شد و گفت: « ای رسول خدا (ص)! من گرسنه ام، لباس مناسبی
ندارم، پولی هم ندارم و مقروض نیز هستم، کمکم کنید. » پیامبر (ص) فرموند:«
اکنون چیزی ندارم. » سپس به بلال فرمودند:« این مرد را به خانه دخترم،
فاطمه (س) ببر و به دخترم بگو که پدرت او را فرستاده است.»
بلال آمد
و داستان را خدمت حضرت زهرا (س) عرضه داشت. حضرت نیز در خانه چیزی نداشتند
ولی، گردنبند خود را که هدیة دختر حمزة بن عبدالمطّلب بود باز کردند و به
بلال دادند و فرمودند:« این گردنبند را به پدرم بده تا مشکل را حل کنند.»
بلال بازگشت و امانتی را تحویل پیامبر (ص) داد.
رسول خدا (ص)
فرمودند:« هر کس این گردنبند را بخرد، بهشت را برای او تضمین می کنم.» عمار
یاسر آن را خرید و سائل را به خانه خود برد. به او لباس و غذا داد و دو
برابر میزان قرض به او پول داد. سپس عمار غلام خود را صدا زد و گفت:« این
گردنبند را به خانه رسول خدا (ص) می بری و می گویی که هدیه است. تو را نیز
به آن حضرت بخشیدم.»
غلام نزد پیامبر (ص) رفت. گردنبند را به ایشان
داد و جریان را برایشان شرح داد. پیامبر (ص) نیز غلام و گردن بند را به
حضرت فاطمه (س) بخشیدند.
غلام نزد حضرت زهرا (س) رفت. گردنبند را به
حضرت داد و جریان را برای ایشان بیان فرمود. حضرت فرموند:« من نیز تو را
در راه رضای خدا آزاد کردم.» غلام خندید.
حضرت راز خنده غلام را
سوال کردند. و غلام پاسخ داد: « ای دختر پیامبر (ص) برکت این گردن بند مرا
به شادی آورد، چون گرسنهای را سیر کرد، برهنهای را پوشاند، فقیری را غنی
نمود، پیادهای را سوار نمود، بندهای را آزاد کرد و عاقبت هم به سوی صاحب
خود بازگشت.»
منبع:asriran.com
حالت چشــــــــــــم
.
.
.
.
.
.
هنگام درس دادن استاد سر کلاس :
(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)
وقتی استاد خبر امتحان رو میده :
(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)
موقع امتحان:
(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)
وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:
(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)
وقتی که نمره ها رو میزنن :
(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏)
پرسش :
از دیدگاه قرآن توسل به شخص مرده یا زنده صحیح است؟
پاسخ :
«توسل»
از ماده «وسل» به معنای تقرّب جستن و یا چیزی که باعث تقرّب به دیگری از
روی علاقه و رغبت میشود؛ می باشد،[1] و توسل شامل شفاعت نیز میشود،
«شفاعت» از ماده «شفع» به معنای ضمیمه کردن چیزی به همانند او است.[2] و در
مفهوم قرآنی، شخص گناهکار به خاطر پارهای از جنبههای مثبت (مانند:
ایمان، عمل صالح و...) شباهتی با اولیاء الله پیدا میکند و آنها با
کمکهای خود، او را به سوی کمال سوق میدهند، و از پیشگاه خداوند تقاضای
عفو میکنند (ص: 52) به عبارت دیگر میتوان گفت: قرار گرفتن موجود قویتر و
برتر در کنار موجود ضعیفتر و کمک نمودن به او در راه پیمودن مراتب کمال
است.[3]
روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود .
علت ناراحتی اش را پرسید . شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم . سلام کردم.
جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت .
و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم .
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟ مرد با تعجب گفت :
خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است .
سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده
و از درد به خود می پیچد
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم .
آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود .
سقراط پرسید :
به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی ؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت .
و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم .
سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی .
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟
و آیا کسی که رفتارش نا درست است ، روانش بیمار نیست ؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود ؟
بیماری فکری و روان نامش غفلت است.
و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد .
و به او طبیب روح و داروی جان رساند .
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده .
” بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است . “
در قرآن کریم، یکی از علل عدم استجابت دعا چنین بیان شده است:
«وَ قالَ
رَبُّکُمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یسْتَکْبِرُونَ عَنْ
عِبادَتی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ،[غافر/60]، پروردگارتان
این دعوت را کرد که مرا بخوانید تا استجابت کنم بدرستى کسانى که از عبادت
من استکبار مىورزند به زودى با کمال ذلت داخل جهنم خواهند شد»، اما باید
به نکات این آیه دقت کرد تا روشن گردد.
خداوند متعال میفرماید، دعا
کنید، دعا یعنی چه؟ دعا یعنی طلب، پس اگر کسی در زبان چیزی را بخواهد ولی
واقعا از ته دل آن را نخواهد، در واقع دعا نکرده است.