دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

الهى ! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهى ! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهى ! یا من یعفو عن الکثیر و یعطى الکثیر بالقلیل از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.
الهى ! سالیانى مى‏پنداشتم که ما حافظ دین توایم استغفرک اللهم در این لیلة الرغائب هزار و سیصد و نود فهمیدم که دین تو حافظ ما است احمدک اللهم.
الهى ! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
الهى ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ‏ایم و تنها تو کاره اى.
الهى ! از پاى تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات و الارض انعمت فزد.
الهى ! شان این کلمه کوچک که به این علو و عظمت است پس یا على یا عظیم شان متکلم اینهمه کلمات شگفت لا تتناهى چون خواهد بود.
الهى ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهى ! چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
الهى ! چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت...
هی دل چگونه کالای است که شکسته آن را خریداری و فرموده ای پیش دل شکسته ام.
الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه بایدکرد
الهی همه از تو دوا خواهند حسن از تو درد خواهد.
الهی اگر تقسیم شود به من بیشتر از این که دادی نمی رسد فلک الحمد.
الهی ما را یارای دیدن خورشید نیست،دم از دیدن خورشید آفرین چون زنیم.
الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.
الهی از نماز و روزه ام توبه کردم به حق اهل نماز و روزه ات توبه این نا اهل را بپذیر.
الهی به فضلت سینه بی کینه ام دادی بجودت شرح صدرم عطا بفرما.
الهی اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارائی منی.
الهی دندان دادی نان دادی، جان دادی جانان بده.

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق .

طبقه بندی موضوعی
۱۹
آبان


 مختصری از زندگی  عایشه

عایشه  دختر خلیفه اول  ابوبکر و نوه عامر بن کعب  از خاندان قبیله تمیم است نام مادرش  ام رومان  دختر عامر بن عویمر است

عایشه قبل از هجرت به دنیا آمد و طبق برخی نقل ها پس از جنگ بدر به در خواست پدرش به خانه شوهر رفت  وی پس از رسول خدا از هواداران خلفاء اول و دوم و نیمه اول حکومت عثمان بود  پس از آن یعنی در نیمه دوم حکومت عثمان  به مخالفت با خلیفه قیام کرد  عایشه پس از کشته شدن عثمان  وقتی که دید شرایط تغییر کرده است  و مردم با امیر المومنین  علی ع  بیعت کرده اند به مخالفت با علی ع قیام کرد و فرماندهی جنگ جمل را به عهده گرفت  پس از شکست در جنگ جمل  علی ع با احترام او را به به مدینه باز گرداند و تا آخر عمر یعنی حدود سال 57-58 از مدینه خارج نشد

 در کتاب پیامبر مظلوم اثر محسن ابراهیم از فردی به نام دکتر سینا این سوال مطرح شده است و نویسنده جواب ارائه کرده است

سوال  : حضرت محمد ص وقتی عایشه شش سال داشت  با وی ازدواج کرد و وقتی به سن نه سالگی رسید با او هم بستر شد چطور یک شخص 54 ساله که خود را پیامبر خدا می خواند می تواند نسبت به دختر نه ساله احساسات جنسی داشته باشد ؟

جواب   :

1-  باید عرض کنم ازدواج پیامبر با عایشه به خاطر استحکام قدرت  مسلمانان بود در سالی  که  این ازدواج رخ داد معروف به عام الحزن است زیرا بزرگترین و قدرتمند ترین حامی رسول خدا یعنی ابوطالب و همسر  با وفایشان خدیجه  از دنیا رفت و به دنبال آن پیامبر و یاران او در مکه دیگر هیچ نوع امنیتی نداشتند از طرف دیگر پیامبر در نشر اسلام به طوایف اطراف هیچ توفیقی نداشتند همه این مسائل پیامبر را  در انبوهی از  غم و اندوه فرو برده بود   حال آیا عاقلانه است که در چنین  شرایطی رسول خدا معاشقه با دختر ابوبکر را در خیال خود بپروراند ؟

در چنین شرایطی دختر شش ساله چه مرحمی می تواند به آلام دردهای  کمر شکن رسول خدا باشد ؟

 2- ازدواج با دختران کم سن و سال در زمان  رسول خدا نه تنها مذموم نبوده بلکه مرسوم هم بوده است به عنوان نمونه حضرت زهرا ع سال دوم هجرت در سن نه سالگی در حالی  به عقد علی ع در آمدند که قبل از ایشان خواستگاری  افراد زیادی رد شده بود  ابوبکر و عمر در کهولت سن جزء خواستگاران آن حضرت بودند

3- ما معتقدیم عایشه هنگام عقد بیش از 7 سال داشته و ادعای شش یا هفت ساله بودن وی را هنگام عقد قبول نداریم

راوی سن عایشه صرفا خود عایشه است  و نقل های ایشان در مورد سن خود  در موقع  عقد متفاوت است در روایتی عایشه سن موقع عقد خود را شش و در روایتی دیگر هفت سال می گوید و در  صحاح آمده است که مدعی شده پس از رحلت خدیجه در سال دهم بعثت به عقد رسول خدا در آمدم و حدود یک سال و نیم  پس از هجرت به خانه پیامبر رفتم

حال اگر سن عایشه را هنگام عقد 6 ساله فرض کنیم حد اقل چهار سال پس از عقد رسول خدا وی را به خانه برده  چرا که رسول خدا سال یازده بعثت به مدینه هجرت کرد بنابراین  حداقل سن عایشه زمان زفاف ده سالگی  می شود و اگر 7 سالگی زمان عقد باشد  11 سالگی زمان عروسی می شود و اگر زمان زفاف را سال دوم هجرت بدانیم در این صورت سن عایشه در زمان عروسی 12 سالگی  می شود

استاد محمدرضا رییس کتابخانه فواد  معتقد است عایشه شب زفاف 18 ساله بوده است

استاد محمود العقاد معتقد است عایشه شب زفاف بیش از 12 سال و کمتر از 15 سال سن داشت است

چرا اصرار بر صغر سن عایشه

اهل سنت سعی دارند برای عایشه فضایلی را مطرح کنند و از جمله آنها باکره بودن وی در زمان عقد با رسول خدا است چرا که وی تنها زن باکره بوده است که پیامبر ازدواج کرده بود  آنان برای تاکید بیشتر به این امر سعی نموده اند کمترین سن را برای عایشه بیان کنند که دیگر امکان طرح شبهه وجود نداشت باشد

سن عایشه از نظر علمای شیعه

بنا به روایتی از امام صادق ع در بحارالانوار(ج22ص194) عایشه چهارمین همسر پیامبر است  در روایتی دیگر از طبری نقل می کند مبنی بر اینکه پیامبر عایشه را در مکه به عقد خود در آورد  (بحار الانوارج22ص191) و(بحار ج19ص23 )

در میان علمای شیعه کسانی که مدعی هستند  عایشه  زمان عقد  شش یا هفت ساله  بوده  جز  ارجاعات بر کتب اهل سنت که نوعا بر گشت به صحاح می کند مستندی  یافت نشد  علامه طباطبایی در تفسیر المیزان معتقدند پیامبر اکرم ص عایشه را پس از هجرت به عقد  خود در آورد در این صورت قطعا سن عایشه زمان عقد بیش از ده سال می شود (که در این صورت موقع عروسی عایشه حد اقل 14 ساله بودند )

(نقل از کتاب دفاع از پیامبر مظلوم  نوشته محسن ابراهیم  چاپ شریعت )


  • طاهره نظیفی
۱۹
آبان


افسران - سوی خدا نظر کنیم..

  • طاهره نظیفی
۱۶
آبان






 

حضرت داوود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! همنشین مرا در بهشت به من معرفی کن و نشان بده.

خداوند فرمود: متی (پدر حضرت یونس) همنشین تو در بهشت است. داوود اجازه خواست به دیدار متی برود، خداوند به او اجازه داد. او با فرزندش سلیمان به محل زندگی متی آمدند. خانه ای را دیدند که از برگ خرما ساخته شده بود.

پرسیدند: متی کجا است؟ گفتند: در بازار است.

هر دو به بازار آمدند و از محل او پرسیدند.

در جواب گفتند: او در بازار هیزم فروشان است. به سراغ او رفتند.

عده ای گفتند: ما هم منتظر او هستیم.

داوود و سلیمان به انتظار دیدار او نشستند و او در حالی که پشته ای از هیزم بر سر داشت آمد.

مردم به احترام او برخاستند و پشته را از سر او بر زمین نهادند.

متی پس از حمد خدا هیزم را در معرض فروش گذاشت و گفت:

چه کسی جنس حلالی را با پول حلال می خرد؟

یکی از حاضران هیزم را خرید. داوود و سلیمان به او سلام کردند. متی آن ها را به منزل خود دعوت کرد و با پول هیزم مقداری گندم خرید و به منزل آورد، سپس آن را با آسیاب آرد کرد و خمیر نمود، آن گاه آتش افروخت و مشغول پختن نان شد.

در آن حال با داوود و سلیمان به گفت و گو پرداخت تا نان پخته شد. مقداری نان در ظرف چوبی گذاشت و کمی نمک بر آن پاشید و ظرفی پر از آب هم در کنارش نهاد و دو زانو نشست و همگی مشغول خوردن آن شدند.

متی لقمه ای برداشت، وقتی خواست آن را در دهان بگذارد گفت: بسم الله و هنگامی که خواست ببلعد گفت: الحمدالله و این عمل را در لقمه های بعدی نیز تکرار کرد، آن گاه با نام خدا کمی آب میل کرد و هنگامی که خواست آب را بر زمین بگذارد، خدا را ستود و گفت: الهی! چه کسی را مانند من نعمت بخشیدی و درباره اش احسان نمودی؟ چشم بینا، گوش شنوا و تن سالم به من عنایت کردی و نیرو دادی تا توانستم نزد درختی که آن را نه کاشته ام و نه در حفظ آن کوشش نموده ام بروم و آن را وسیلة روزی من قرار دادی و کسی را فرستادی که آن را از من خرید و با پول آن، گندمی خریدم که آن را نکاشته بودم و آتش را مسخرم ساختی تا با آن نان بپزم و با میل و رغبت آن را بخورم تا در عبادت و اطاعت تو نیرومند باشم، خدایا! تو را سپاسگزارم.

پس از آن، متی گریست. در این موقع داوود به فرزندش سلیمان فرمود: فرزندم! بلند شو برویم، من هرگز بنده ای مانند این شخص ندیده بودم که نسبت به پروردگار سپاسگزارتر و حق شناس تر باشد.

  • طاهره نظیفی
۱۶
آبان








در ماده‌ ۱۰۷۵ قانون مدنی‌ ازدواج موقت در قوانین ایران به رسمیت شناخته‌ شده‌است. شرایط و ارکان اساسی نکاح منقطع (ازدواج موقت) عبارتند از شرایط صحت نکاح دائم به اضافه‌ تعیین مدت مشخص و تعیین مهر معین برای زن.
   در ماده‌ ۱۰۷۵ قانون مدنی‌ ازدواج موقت در قوانین ایران به رسمیت شناخته‌ شده‌است. شرایط و ارکان اساسی نکاح منقطع (ازدواج موقت) عبارتند از شرایط صحت نکاح دائم به اضافه‌ تعیین مدت مشخص و تعیین مهر معین برای زن. موانع ازدواج موقت نیز همان موانع نکاح دائم هستند. 

 در نکاح دائم عدم وجود مهر یا ذکر نشدن مهر جایز است‌ اما در نکاح منقطع‌ عدم وجود مهر موجب بطلان عقد می‌شود. قانون بر وجود و مشخص بودن مهریه‌ زن در ازدواج موقت تاکید فراوان کرده و مطابق مواد ۱۰۹۵ تا ۱۰۹۸ قانون مدنی ترتیباتی داده که مهریه‌ زن در ازدواج موقت به هر ترتیب به وی تسلیم شود. زن پس از جاری شدن عقد مالک مهر می‌شود و اتفاقاتی چون فوت زن در زمان ازدواج‌ عدم نزدیکی شوهر با وی تا اتمام مدت عقد و بخشیدن زمان عقد از طرف شوهر مهر را ساقط  نمی‌کند. 

  مشکلات نداشتن دفتر صیغه 
در صورت عدم نزدیکی در زمان ازدواج‌ شوهر موظف به پرداخت نصف مهر است، اما در صورت امتناع همسر از پرداخت مهر، درخواست الزام وی از دادگاه مشروط بر اثبات وجود نکاح منقطع خواهد بود. در مواردی که زوجین خود یا توسط عاقدین فاقد دفتر صیغه را جاری می‌کنند و مدرک کتبی معتبر بر آن نزد زوجه موجود نیست،‌این اثبات کاری دشوار است. 
 
  ضرورت رضایت پدر 
مطابق قانون در نکاح دختر باکره اعم از منقطع و دائم‌ اجازه‌ پدر یا جد پدری لازم است. در صورت امتناع غیرموجه پدر از دادن اجازه‌ عدم حضور پدر در محل و غیرممکن بودن استیذان‌ دختر می‌تواند با معرفی مرد مورد نظر و شرایط نکاح از دادگاه مدنی خاص درخواست اجازه‌  ازدواج کند. در حال حاضر بسیاری از دفاتر و عاقدان، به دستاویز فتاوی برخی مراجع تقلید، صیغه‌ ازدواج موقت دختر بالغ را بدون اجازه‌ پدر   نیز جاری می‌کنند. 
 
  سن ازدواج موقت 
در (مواد ۱۰۴۳ و ۱۰۴۴) قانون مدنی سن نکاح برای دختر نیز همانند ازدواج دائم ۱۳ سال است. 
 
  نداشتن حق نفقه 
 به تصریح ماده‌ ۱۱۱۳ قانون مدنی‌ «درعقد‌‌ انقطاع زن حق نفقه ندارد مگر اینکه شرط شده باشد یا آنکه عقد مبنی بر آن جاری شده باشد.» اما حتی در صورت شرط نفقه‌ ترک انفاق شوهر عمل مجرمانه نیست و زن تنها می‌تواند از دادگاه الزام شوهر به دادن نفقه را درخواست کند. 
 
  زوجین از هم ارث نمی برند 
مطابق ماده ۹۴۰ قانون مدنی «زوجین‌ که‌ زوجیت‌ آن‌ها دائمی بوده‌ و ممنوع‌ از ارث‌ نباشند از یکدیگر ارث‌ می‌برند.» لذا مفهوم ماده آن است که در نکاح منقطع‌ زوجین از هم ارث نمی‌برند. 
 
  عدم ثبت ازدواج موقت باعث تضییع حقوق فرزندان است 
فرزندان حاصل از ازدواج موقت‌‌ مشروط بر ثبت شدن قانونی و محضری ازدواج‌ حقوقی درست همانند فرزندان حاصل از ازدواج دائم دارند‌ یعنی فرزندان مشروع پدر شناخته می‌شوند‌ پدر موظف به دادن نفقه و نگهداری آنان است و از پدر ارث می‌برند. اما مسئله‌اینجاست که با توجه به عدم ثبت محضری ازدواج موقت در اکثر موارد، جاری شدن صیغه‌ آن توسط زوجین یا عاقدان گمنام و فاقد دفتر، اثبات نسب برای فرزند حاصل از ازدواج موقت بسیار مشکل و اکثرا غیرممکن خواهد بود. در حال حاضر به وفور شاهد بی‌شناسنامه ماندن‌این فرزندان یا تضییع حقوق آنان مانند ارث هستیم. 
 
  ازدواج موقت با زنی که شوهرش غائب است 
برای روشن شدن‌این مطلب به بیان نظر برخی مراجع عظام درباره ازدواج موقت با زنی که شوهرش غائب  است، می‌پردازیم. 
 
دفتر حضرت آیت ا... العظمی‌خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی): تا زمانی که در عقد شوهرش باشد، هر چند سال غائب باشد، ازدواج با‌ایشان جایز نیست؛ بله اگر بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد و شوهر راضى به طلاق نیست و ادامه‌این زندگى موجب عسر و حرج و مضیقه است و زن نمى‏‌تواند‌این شرایط را تحمل نماید، مى‏تواند به یکى از نمایندگان حاکم شرع که اجازه در‌این خصوص   دارد، مراجعه کند تا پس از احراز موضوع (با شرایط شرعى و قانونى)، صیغه طلاق را جارى نمایند  و پس از اجراى طلاق و سپرى شدن عدّه، مى‌توان با او ازدواج نمود. 
 
دفتر حضرت آیت ا... العظمی‌سیستانی (مدظله العالی): جایز نیست. 
دفتر حضرت آیت ا... العظمی‌مکارم شیرازی (مد ظله العالی): در صورتی که طلاق نگرفته باشد ازدواج کردن با او جایز نیست. 
 
  ازدواج موقت با زن کافر شوهر دار 
هر ملت و مذهبی برای ازدواج و زناشویی، عقد و نکاح خاص خود را دارد و اسلام عقد و نکاح همه ادیان و ملت‌ها اعم از مسیحی، یهودی، بودایی، هندو، بت پرست، مادیگرا (کمونیست) و … را محترم شمرده است و فرزندان حاصل از چنین ازدواج‌هایی را حلال زاده می‌داند. بنا براین اگر زن کافر و مرد کافر طبق آیین خود با هم ازدواج کرده باشند، اسلام‌این ازدواج آنان را معتبر دانسته و آنان را زن و شوهر می‌داند و از آن جا که ازدواج دائم و موقت با زن شوهردار از نظر اسلام حرام و باطل است، از نظر حکم اسلامی نمی‌توان با زن کافری که شوهر دارد ازدواج موقت کند، مگر آن که به هر دلیلی از شوهر خود طلاق بگیرد، بعد از سپری شدن عده طلاق می‌شود با او ازدواج موقت داشت. 
 
  تمدید صیغه موقت 
اگر کسی بخواهد عقد موقت همسرش را تمدید کند پیش از تمدید باید عقد قبلی تمام شده باشد یا مدت باقیمانده توسط شوهر بخشیده شده باشد. پس اگر مثلاً یک ماه عقد کرده باشند و بعد از مدتی بخواهند مدت را بیشتر کنند باید یک ماه از تاریخ آن گذشته باشد یا در صورتی که یک ماه نگذشته مدّت باقیمانده از طرف شوهر بخشیده شود  و اگر مدت تمام شده (و زن با کس دیگری عقد نکرده است)  پس جایز است بدون گذراندن دوران عدّه با همان شوهر سابق خود عقد موقت جدید داشته باشد. 
 
  جدا شدن زن و شوهر در ازدواج موقت 
در ازدواج موقتی که مدت آن طولانی است (مثلا عقد موقت ۹۰ ساله خوانده شده باشد) بدون طلاق نمی‌توان از یکدیگر جدا شد  بلکه باید نسبت به پرداخت مهریه قبل از طلاق اقدام کرد. 
اما در ازدواج موقتی که طولانی مدت نیست، در آن صورت با بخشیدن مهلت توسط مرد آن ازدواج فسخ خواهد شد  زیرا از نظر اسلام جدایی در ازدواج موقت به یکی از دو طریق زیر امکان‌پذیر است: 
 
الف- تمام شدن مدت ازدواج موقت که در هنگام عقد تعیین شده است. 
ب)- بخشیده شدن مدت باقی مانده از طرف مرد. 

بر‌این اساس اگر مرد مهر تعیین شده را پرداخت کرده باشد و عقد وی از جمله عقدهایی است که مدت آن طولانی نیست، می‌تواند با بخشیدن مدّت باقیمانده از همسر موقت خود جدا شود. اما اگر عقدی است که مدت آن طولانی است،‌این ازدواج دائم محسوب می‌شود و با بخشیدن مدّت باقیمانده از همسر خود جدا نمی‌شود بلکه برای جدا شدن نیاز به طلاق دارد. در ضمن اگر زن به شرط‌این که تا آخر عمر در کنار هم باشند حاضر به ازدواج موقت شده و مرد چنین شرطی را قبول کرده است باید به عهدو‌پیمان عمل کند و باید رضایت همسر خود را فراهم سازد و گرنه در پیشگاه خداوند به همسر خود مدیون است. 
http://khabarfarsi.com/ext/14133899

  • طاهره نظیفی
۱۶
آبان








 

محمد بن مسلم یکی از اصحاب امام باقر علیه السلام نقل می کند: روزى خدمت امام باقر علیه السلام بودم که یک جفت قمرى آمدند و روى دیوار نشسته طبق مرسوم خود بانگ می کردند، و امام باقر علیه السلام ساعتى به آنها پاسخ می‌گفت، سپس آماده پریدن گشتند، و چون روى دیوار دیگرى پریدند، قمرى نر یک ساعت بر قمرى ماده بانگ مى‌کرد، من عرض کردم: قربانت گردم، داستان این پرندگان چه بود؟
فرمود: اى پسر مسلم هر پرنده و چارپا و جاندارى را که خدا آفریده است نسبت به‌ما شنواتر و فرمان‌بردارتر از انسانست، این قمرى به‌ماده خود بدگمان شده و او سوگند یاد کرده بود که کاری نکرده است و گفته بود به داورى محمد بن على (علیه السلام)راضى هستى؟
پس هر دو به داورى من راضى گشته و من به‌قمرى نر گفتم: که نسبت به ماده خود ستم کرده ‏اى او تصدیقش کرد.
منبع: اصول کافى-ترجمه مصطفوى، ج‏۲، ۳۷۵
  • طاهره نظیفی
۱۶
آبان


روزى جبرئیل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا (ص) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض کرد: این دختر (زینب) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود.
به گزارش مشرق به نقل از عقیق، روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (س) ، حسین (ع) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد: خداوند به من خواهرى عطا کرده است .

پیامبر(ص) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت . حسین (ع) پرسید: براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟

پیامبر(ص ) فرمود: اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود.

تا اینکه روزى جبرئیل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا (ص) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض کرد: این دختر (زینب) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن (ع) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد.

پیامبر (ص) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (س) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا (س) از علت آن پرسید. پیامبر (ص) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بیان کرد.

حضرت زهرا (س ) پرسید: اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب (س) گریه کند چیست؟ پیامبر اکرم (ص ) فرمود: پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (ع ) گریه مى کند
  • طاهره نظیفی
۱۶
آبان

یا صاحب الزمان….

yamahdi_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

خوب شد ، نیستی نمی بینی

کاسه های نداری ما را …

nadari_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 

فقر و فحشا، فساد، بیکاری

fahsha_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

دختران فراری ما را …

farari-girl_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 

خوب شد، نیستی نمی بینی

که حیا از نگاه دنیا رفت

haya_www.shabhayetanhayi.ir

 

رزق و روزی خانه ها کم شد

قیمت نفت هر چه بالا رفت

oil_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 

 

خوب شد، نیستی نمی بینی

رهبر ما شکسته تر شده است

rahbare-shekaste_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 

أین عمار” روی لب دارد … کجاست پسرفاطمه …

ammar_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 

 

باز هم طلحه فتنه گر شده است …

fetneh_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 

 

مهدی جان بیا و خودت درست کن

السلام علیک یا صاحب الزمان

اللهم عجل لولیک الفرج

yamahdi_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

  • طاهره نظیفی
۱۶
آبان







  • طاهره نظیفی
۱۶
آبان

AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان

  • طاهره نظیفی
۱۶
آبان









  • طاهره نظیفی