
پیامبر ص فرمود:
ذکر خداوند عز و جل عبادت است و ذکر من عبادت است و ذکر علی(ع) عبادت است و ذکر امامان (ع) از فرزندان او عبادت است.
بحار الأنوار ج۳۶، ص۳۷۰٫


عبدالله بن حسین معرف به علی اصغر (به عربی: عبدالله بن حسین علی الأصغر) نام کوچکترین فرزند حسین بن علی (امام سوم شیعیان) است که مادرش رباب بنت امرئ القیس میباشد علی اصغر که در ۱۰ رجب سال ۶۰ هجری در مدینه متولد شده و در ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری در شش ماهگی در کربلا کشته شد. علی اصغر یکی از چند نفری است که در بین شیعیان به بابالحوایج معروف میباشند.
در جزئیات کشته شدن وی اختلافهای است ولی در کل علما نحوه آن را اینگونه بیان میکنند
در روز عاشورا در کربلا علی اصغر شیر خوار بود و از تشنگی بی تاب شده بود حسین بن علی او را به میدان جنگ میبرد و او را بر دو دستان خود قرار میدهد و میگوید
از یاران و فرزندانم، کسی جز این کودک نماندهاست. نمیبینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟ اگر مرا رحم نمیکنید حداقل به این کودک رحم کنید.
در این حال در بین سپاهیان عمر سعد تشکیک ایجاد شد که ما برای جنگیدن با کودکان نیامدهایم در این حال عمر سعد به حرمله دستور داد که با تیر سه شعبه کودک را بکشد و در این حین که حسین بن علی در حال گفتگو بود تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید.حسین بن علی خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید.
در زیارت ناحیه مقدسه تنها عبارت «أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیـعِ الصَّغیرِ»[۱] به معنی « سلام بر آن شیر خوارِ کوچـک» آمده؛ ولی در کتاب المزار[۲] محمد بن مشهدی و کتاب اقبال[۳]سید بن طاووس در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه به سال ۲۵۲ ه.ق. چنین آمدهاست:
السلام على عبد الله بن الحسین الطفل الرضیع، المرمی الصریع، المتشحط دما، المصعد دمه فی السماء، المذبوح بالسهم فی حجر أبیه، لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الاسدی وذویة
یعنی:
سلام بر عبد الله پسر حسین، کودک شیر خوار تیر خوردهی به زمین افتادهی به خون غلتیده که خونش به آسمان بالا رفت و در آغوش پدرش به وسیلهی تیر ذبح شد. خداوند تیرانداز و پژمرده کنندهاش «حرملة بن کاهل اسدی» را لعنت کند.
سوگواری: « محرالمذبوح بالسهم فی حجر أبیه، لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الاسدی وذویة» یعنی:
سلام بر عبد الله پسر حسین، کودک شیر خوار تیر خوردهی به زمین افتادهی به خون غلتیده که خونش به آسمان بالا رفت و در آغوش پدرش به وسیلهی تیر ذبح شد. خداوند تیرانداز و پژمرده کنندهاش «حرملة بن کاهل اسدی» را لعنت کند.
در محل دفن علی اصغر دو مکان بیان شدهاست اولین قول بر سینهٔ حسین بن علی و دومین قول در کنار کشتهشدگان کربلا در نزدیکی ضریح حسین بن علی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
اللّه
ُ لاَ47سال از عمر شریف امام رضا علیه السلام می گذشت، ولی هنوز آن حضرت صاحب فرزند نشده بود. این موضوع برای شیعیان و دوستداران اهل بیت نگران کننده بود؛ زیرا همگان می دانستند که براساس روایات رسیده از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه اطهار علیهم السلام ، امام نهم فرزند امام رضاست. به همین دلیل مشتاقانه در انتظار بودند تا خدای متعال پسری به ایشان عنایت بفرماید. گاهی بعضی از دوستان، از حضرت پرسش هایی در مورد امام بعدی می کردند. امام رضا علیه السلام آنان را دلداری می داد و می فرمود: «خداوند پسری به من خواهد داد که وارث من و امام پس از من خواهد بود». سرانجام روزهای انتظار به پایان رسید، گلشن رضوی به بوی خوش گل محمدی معطر شد و امام جواد علیه السلام در دهم رجب سال 195 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.
امام جواد علیه السلام فرزندانی داشت که نزد حضرت بزرگ شده و به مقامات بالایی از علم و عرفان رسیدند. یکی از فرزندان حضرت، امام دهم حضرت هادی علیه السلام است که پس از پدر، امامت امت اسلامی را به عهده گرفت. موسی مبرقع فرزند دیگر امام جواد علیه السلام است. او در مدینه متولد شد و پس از شهادت پدر بزرگوارش به کوفه مسافرت نمود و در آن جا مسکن گزید. بعد از مدتی کوفه را به مقصد شهر قم ترک کرد و در سال 256 ق وارد قم شد و در سال 296ق در آن شهر رحلت کرد و همان جا دفن شد. یکی دیگر از فرزندان امام جواد علیه السلام حکیمه است. امام هادی علیه السلام ، نرجس خاتون مادر امام زمان را به ایشان سپرد تا احکام و معارف اسلامی را به او بیاموزد.حکیمه در شب تولد وجود مقدس امام زمان(عج) در کنار نرجس خاتون بود و از او مراقبت می نمود. حکیمه بعد از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ، مقام سفارت امام زمان علیه السلام را به عهده داشت و عرایض و نامه های مردم را به امام می رساند.
روز چهارشنبه به چهار تن از امامان معصوم، از جمله امام جواد علیه السلام تعلق دارد. امام عسکری علیه السلام در فضیلت زیارت امام جواد علیه السلام می فرماید: «برای زیارت کنندگان جدّم امام جواد علیه السلام ، ثواب بزرگی از طرف خداوند است». وجود مقدس امام زمان(عج) هم در شب های جمعه به زیارت جدّ بزرگوارش مشرف می شود. در قسمتی از زیارت نامه امام جواد علیه السلام آمده است: «سلام بر تو ای نور خدا در تاریکی های زمین، سلام بر تو ای ستون دین، شهادت می دهم کسی که پیرو تو شد، در راه حق و هدایت گام نهاده وهر کس تو را انکار کرده و با تو دشمنی کند، گمراه شده است».
هنگامی که مأمون خلیفه عباسی شهر طوس را ترک کرد و بغداد را مرکز حکومت خود قرار داد، در نامه ای به امام جواد علیه السلام ، حضرت را بدان جا فرا خوانْد. با توجه به این که این دعوت نیز مانند دعوت امام رضا علیه السلام به شهر طوس، دعوتی ظاهری و در واقع سفری اجباری بود، امام جواد علیه السلام به ناچار به شهر بغداد رفت. مأمون، آن حضرت را به کاخ خود دعوت نمود و پیشنهاد کرد با دخترش ام الفضل ازدواج کند. امام در مقابل این پیشنهاد سکوت نمود. مأمون این سکوت را علامت رضایت شمرد و حضرت با ام الفضل ازدواج کرد. ازدواج امام جواد علیه السلام با ام الفضل کاملاً سیاسی بود و مأمون با این کار، اهدافی را دنبال می کرد که کنترل همیشگی امام، جلوگیری از قیام علویان و مشروع جلوه دادن فضای فاسد دربارو لطمه بر قداست آن حضرت، از آن شمارند.
یکی از ابعاد بزرگ زندگی امامان معصوم علیهم السلام بُعد فرهنگی آنان است. هر کدام از پیشوایان ما، در عصر خود فعالیت فرهنگی داشته و شاگردانی را در مکتب خویش تربیت می کردند و علوم و دانش های خود را به دست آنان در جامعه منتشر می ساختند. البته شرایط اجتماعی و سیاسی زمان آنان یکسان نبود و از دوره امام جواد علیه السلام به بعد، به دلیل فشارهای سیاسی و کنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار، فعالیت آن بزرگواران بسیار محدود بود و از این نظر، تعداد راویان و پرورش یافتگان مکتب آنان نسبت به زمان ائمه دیگر کاهش چشمگیری یافته بود. ولی با تمامی این مشکلات، امام جواد علیه السلام از تمام فرصت هایی که به دست می آمد استفاده می کرد و بر جهاد علمی و تربیت شاگردان و اصحاب شایسته اهتمام می ورزید.
با توجه به ایجاد محدودیت از طرف خلفای عباسی و پراکنده بودن شیعیان در مناطق مختلف، امام جواد علیه السلام از راه برگزیدن وکیل و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ می کرد. امام جواد علیه السلام کارگزارانی را به سراسر قلمرو حکومت خلیفه عباسی می فرستاد و با فعالیت گسترده آنان، از تجزیه نیروهای مؤمن و شیعیان جلوگیری می نمود. کارگزاران امام در بسیاری از مناطق حکومت اسلامی مانند اهواز، همدان، سیستان، ری، بصره، واسط، بغداد، کوفه و قم پخش شده بودند و اهداف و آرمان های امام را پیاده کرده، از انحراف فکری دوستداران اهل بیت جلوگیری می کردند. امام جواد علیه السلام به هواداران خود اجازه داده بود تا به درون دستگاه حکومت عباسی نفوذ کرده و مناصب حساس را در دست بگیرند. علی بن مهزیار اهوازی در شهر اهواز، ابراهیم بن محمد همدانی در شهر همدان و خیران الخادم از جمله کارگزاران مهم حضرت به شمار می آمدند.
پراکنده بودن شیعیان و دسترسی نداشتن آنان به امام جواد علیه السلام ، باعث شد تا دوستداران اهل بیت به شیوه نامه نگاری روآورده و مشکلات و مسایل خود را از این راه حل کنند. هم اکنون حدود 157 نامه از حضرت جواد علیه السلام به یادگار مانده است که بیشتر آنها را مسایل شرعی و احکام فقهی تشکیل می دهد. افزون بر این ها، امام جواد علیه السلام نامه هایی به بعضی از افراد و شهرها فرستاده که می توان به نامه امام به ابراهیم بن محمد همدانی و مردم شهر همدان اشاره کرد. امام جواد علیه السلام در پاسخ نامه ابراهیم بن محمد همدانی که سِمَت وکالت حضرت را برعهده داشت، نوشت: «وجوه ارسالی رسید، خدا از تو قبول فرموده و از شیعیان ما راضی باشد و آنان را در دنیا و آخرت در کنار ما قرار دهد». امام در ادامه این نامه می نویسد: «سفارش شما را به نضر بن محمد همدانی کرده و موقعیت تو را در نزد خود به اطلاع او رساندم. به دوستان خود در همدان نامه ای نوشته و به آنان تاکید کرده ام که از تو پیروی کنند؛ زیرا من، جز تو وکیلی در آن ناحیه ندارم».
مأمون خلیفه عباسی مقام و منزلت امام جواد علیه السلام را می شناخت و به حقانیت حضرت آگاهی داشت. او می دانست که امامان معصوم علیهم السلام ، رشته محکم الهی و حجت خدا بر مردم هستند و به فضل، دانایی، پارسایی و کرامت آنان آگاه بود. با این حال، برای خاموش کردن نور الهی و نابود کردن آثار و نشانه های آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزید. مأمون وقتی کمی سن امام جواد علیه السلام رامشاهده نمود، دست به تجربه ای کوچک زد. عباسیان نیز او را برای کوبیدن شخصیت حضرت تحریک می کردند. مأمون دستور داد تمام عالمان و بزرگان شهر با امام جواد علیه السلام مناظره کنند. البته امام علیه السلام هم با پاسخ های علمی و منطقی، آنان را قانع ساخت و نقشه شوم مأمون را نقش بر آب کرد. امام جواد علیه السلام در دوران حیات کوتاه خود، مناظره های زیادی با بزرگان و عالمان شهرهای مختلف انجام داد و در تمام آن جلسات، پیروزمندانه از مناظره بیرون رفت.


در جوار کوچه های انتظار دعایم کن،
در تنگنای سرودن غزل هایم نمی دانم از چه غریبم
که دیدگانم به غروب عشق می مانند و به فکر کدامین لاله هستم
که اشک در خاکریز چشمانم موج می زند.
نمی دانم در ساحل شب به جستجوی کدامین مهتابم
و کرانه ی آسمان را به دیدار چه کسی نظاره گر شده ام!!!
فقط می دانم که باران در کنج نگاه تو آمدنی است!!!
یوسف فاطمه! ای زمزمه واپسین حیاتم،
بدان که ابهام اشک من تندیس حضور توست
و غروب شعرهایم در سرا پرده انتظار،عبور غریبانه تو را گریه می کند .......
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری شهرستان برخوار؛ «خبرما»، مراسم استقبال از امام جمعه شهر حبیب آباد امروز رأس ساعت ۱۱ صبح در گلزار شهدای شهر حبیب آباد با حضور مسئولین شهرستان برخوار و جمع کثیری از مردم این شهر برگزار شد.
در این مراسم پس از تلاوت قرآن و سرود جمهوری اسلامی ایران؛ پیام خوش آمدگویی توسط یکی از شهروندان حبیب آبادی خوانده شد. در ادامه ضمن ادای احترام به مقام والای شهیدان؛ قبور مطهر شهدا توسط مسئولین شهرستان و حجت الاسلام محمد مومنی امام جمعه شهر حبیب آباد گلباران شد.
در پایان این مراسم حجت الاسلام سرافراز امام جمعه شهر دولت آباد بیاناتی در مورد اهمیت و ضرورت برپایی نماز جمعه بیان داشت و آرزوی موفقیت برای امام جمعه شهر حبیب آباد کرد.
شایان ذکر است مردم همیشه در صحنه شهر حبیب آباد ضمن استقبال گسترده در مراسم امروز؛ حجت الاسلام مومنی را تا مسجد امام صادق علیه السلام (ملاعباس) جهت اقامه اولین نماز جمعه شهر حبیب آباد همراهی کردند.