داستان همسران پیامبر
با او باشید تا هیچوقت تنها نباشید
یکی بود ، یکی نبود
یکی بود ، یکی نبود. آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟ همان خدا بود وغیر از خدا هیچکس نبود. این قصه را جدی بگیرید که غیر از خدا هیچ کس نیست .
پیامبر اسلام در طول حیات ۶۳ سالهاش یازده همسر داشته که دو تن از آنان در زمان حیات حضرت وفات کردند.
۱. خدیجه (س)
نخستین همسر رسولالله (ص) دختر خویلد از اشراف قریش بود که ازدواج با او پانزده سال قبل از بعثت صورت گرفت. حضرت در آن هنگام ۲۵ سال داشت؛ درحالیکه خدیجه چهل ساله بود. پیامبر در سفری تجاری برای خدیجه سود فراوانی را به ارمغان آورد. نقل مشاهدات میسره، غلام خدیجه از رفتار و حرکات پیامبر بهویژه صداقت و امانتداری او در اثنای سفر، موجب گردید که خدیجه به پیامبر پیشنهاد ازدواج دهد.
تقریباً تمام گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که این ازدواج به درخواست و تمایل ابتدایی خدیجه انجام پذیرفت، زنی که در مقابل هیچیک از مردان قریش سر تسلیم فرود نیاورده و درخواست همه آنان را برای ازدواج با صراحت رد کرده بود. بیشک او در سنی نبود که براساس احساسات زودگذر تصمیمی شتابزده بگیرد، بلکه عزم کرده بود با همه وجود از مردی حمایت کند که میخواهد زنجیر بردگی انسانها را با شعار عبودیت الله درهم شکند.
اگر خدیجه در وجود محمد (ص) در جستجوی حقیقتی بود که زنان قریش آن را نمیدیدند و مفهوم انتخاب خدیجه را درک نمیکردند، رسولخدا (ص) نیز در خدیجه حقیقتی را میدید که غیر از خواستهای متعارف جوانان بود. ازاینرو، حضرت با موافقت خود به انتخاب خدیجه احترام گذاشت. او ۲۶ سال یگانه بانوی پیامبر بود و مادر تمام فرزندان او گردید.
۲. سوده بنت زمعه
وی اولین همسر پیامبر (ص) پس از مرگ خدیجه بود. قبیله او بنیعبد شمس از دشمنان پیامبر و بنیهاشم بودند. سوده پیشتر با پسر عمویش سکران بن عمرو بن عبد شمس که از اسلامآورندگان اولیه بود ـ و در این راه شکنجههای بسیار کشیده بود ـ ازدواج کرد و به حبشه هجرت نمود. او پس از فوت همسرش از آنجاکه خانوادهاش کافر بودند، نمیتوانست به نزد آنان بازگردد؛ چراکه بدون شک با شکنجه و تهدید و اجبار بر کفر روبهرو میشد.
ازدواج با او در چنین شرایطی میتوانست نوعی تکریم استقامت و ثبات او در راه ایمان باشد؛ ضمن آنکه برای مجاهدان اسلام که همواره بر عائله خود پس از شهادت میترسیدند، نویدی بود که زنان و ذریه آنان بیسرپرست رها نخواهند شد. تاریخ درباره جمال یا ثروت و یا موقعیت اجتماعی وی ـ که مورد نظر دنیاطلبان باشد ـ گزارشی نکرده است، بلکه تنها گفته میشود که سن او بههنگام ازدواج با رسولخدا حدود ۵۵ سال بوده و در سال ۵۴هجری نیز در زمان خلافت معاویه از دنیا رفته است.
۳. عایشه بنت ابوبکر
پس از سوده، پیامبر خدا (ص) عایشه را به عقد خود درآورد. سن او به هنگام عقد هفت تا نُه سال ذکر شده که دو سال بعد از آن نیز به خانه پیامبر رفته و نُه سال در کنار حضرت زیسته است. برخی منابع حاکی از آن است که این ازدواج به پیشنهاد ابوبکر، پدر عایشه و اصرار برخی اصحاب صورت گرفت. ازاینرو میتوان آن را براساس پارهای ملاحظات سیاسی ـ اجتماعی دانست. برخی نیز بر این باورند که پیامبر میخواست از طریق ازدواج با وی، از حمایت ابوبکر و فرزندانش برخوردار گردد.
۴. حفصه
وی دختر عمر بن خطاب بود که همسرش خنیس بن حذافة السهمی ـ از مجاهدان اسلام ـ در جنگ احد مجروح شد و پس از مدتی از دنیا رفت. بعد از فوت همسر، پدرش او را به ابوبکر پیشنهاد کرد، اما با سکوت ابوبکر روبهرو گردید. سپس ازدواج با او را به عثمان ـ که همسرش رقیه دختر پیامبر را بهتازگی از دست داده بود ـ پیشنهاد کرد، اما او نیز در پاسخ گفت که قصد ازدواج ندارم. عمر با اندوه این جریانات را برای پیامبر نقل کرد و از رفتار آنان شکایت کرد. پیامبر نیز فرمود: حفصه به ازدواج کسی درمیآید که از عثمان بهتر است و عثمان نیز با کسی ازدواج میکند که بهتر از حفصه است. (مقصود پیامبر، امکلثوم دختر دیگر حضرت بود)
در هر حال پیامبر بخل نورزید و بدینوسیله یکبار دیگر رابطه میان خود و برخی اصحابش را محکم گردانید تا شاید علاجی باشد برای خطرهایی که بیم آن میرفت؛ تا جاییکه گفته شد:پیامبر با عایشه و حفصه از روی علاقه و محبت ازدواج نکرد، بلکه بهجهت تحکیم پایههای اجتماع نوپای اسلام با آنان ازدواج نمود.گواه این مدعا، کلام خود عمر بن خطاب است که روزی خطاب به حفصه بههنگام آزار پیامبر (ص) گفت:و الله لقد عَلَمَتِ أنّ رسول الله لا یحبّک و لو لا أنا لطلّقک. به خدا سوگند میدانی که پیامبر تو را دوست نمیدارد و اگر من نبودم، هرآینه تو را طلاق میداد!
۵. زینب بنت خزیمه
وی که مشهور به امالمساکین بود، پیش از آنکه به همسری پیامبر گردد، دو بار شوهر کرده بود. همسر دومش عبدالله بن جحش بود که در جنگ احد به شهادت رسید. پیامبر در سال سوم هجری از وی خواستگاری کرد و او نیز امر خود را به رسولخدا (ص) وانهاد. زینب در حالی به ازدواج حضرت درآمد که بیوهای سالخورده بود. ازاینرو گفته شده که دو ماه و به روایتی هشت ماه بعد از ازدواج با پیامبر از دنیا رفت.
۶ . امسلمه
او را هند مینامیدند. گفتهاند که وی و همسرش ابوسلمه دو بار در دفاع از پیامبر (ص) هجرت کردند: یکبار به حبشه و دیگر بار به مدینه. ابوسلمه در جنگ احد مجروح گشته و براثر جراحات عمیق سرانجام در سال چهارم هجری از دنیا رفت. امسلمه با چند فرزند یتیم و بیپناه زندگی طاقتفرسا و دردناکی را میگذرانید. پیامبر او را که همه خویشانش در مکه کافر بودند، به ازدواج با خود طلبید. او نیز در پاسخ عنوان کرد:
«انا امرأة دخلت فی السن و أنا ذات عیال: زنی هستم که سنی از من گذشته و دارای فرزندانی هستم». پیامبر در پاسخ او فرمود: «نسبت به سن، من از تو بزرگترم، اما درباره فرزندان یتیم، پس کار آنان بر خدا و رسول اوست». بیشک چنین ازدواجی تکریم این بانوی مسلمان، و سرپرستی فرزندانش نیز به پاس جهاد و صبر او در راه خدا بود. او ازجمله با شرافتترین همسران پیامبر از حیث نسب، و آخرین فرد از امهات المؤمنین بود که از دنیا رفت.
۷. زینب بنت جحش
وی دخترعمه رسولالله (ص) و از اشرافزادگان مکه بود. پیامبر او را برای زید فرزندخوانده خود خواستگاری کرد. پس از ازدواج و گذران مدتی از زندگی، زینب بهدلایلی بنای ناسازگاری گذاشت و به همین دلیل زید او را طلاق داد. پیامبر نیز برای شکستن عادات جاهلی که فرزندخوانده را چون فرزند صلبی میدانستند و احکام آن را یکسان میپنداشتند، به دستور الهی زینب را به عقد خویش درآورد. این اولینبار بود که تشریع حکم ازدواج با همسر پسرخوانده عملاً تعلیم داده میشد. در واقع ازدواج با زینب برپایه ضرورتی شرعی صورت گرفت؛ مأموریت بزرگی که وحی بر دوش پیامبر نهاده بود.
۸ . جویریه دختر حارث
دختر حارث رئیس قبیله بنیالمصطلق، از بزرگان عرب و دارای حسب و نسب شریفی بود. سال ششم هجرت میان لشکر اسلام و لشکر حارث جنگ سختی درگرفت که سرانجام قبیله حارث شکست خورد و تسلیم گشت. جویریه در جنگ، اسیر و همسرش کشته شد و در هنگام تقسیم اسرا، سهم یکی از انصار گردید.اسارت شمار زیادی از آنان در جنگ بهدلیل آنکه از بزرگان عرب و دارای حسب و نسب شریفی بودند، بر آنان بسیار گران آمد.
جویریه با صاحب خود قراردادی نوشت تا براساس آن مبلغی بپردازد و آزاد گردد. ازآنروکه این مبلغْ کلان بود، وی خدمت پیامبر آمد و از حضرت خواست تا او را در آزادی خودش از طریق مکاتبه یاری دهد.پیامبر فرمود: آیا بهتر از آن را میخواهی؟ پرسید: چه میتواند باشد؟ پیامبر پرداخت مبلغ و ازدواج با خود را پیشنهاد کرد و او نیز پذیرفت. آنگاه پیامبر او را از آن فرد انصار خرید و سپس آزاد کرد. او سپس اسلام آورد و آنگاه حضرت وی را به عقد خویش درآورد. سایر اصحاب به احترام پیامبر و این ازدواج، همه اسیران خود را آزاد ساختند و گفتند چگونه بستگان رسولخدا را در اسارت خود باقی بداریم!؟
زمانی که این خبر به حارث رسید، به مدینه آمد و اسلام آورد. با اسلام آوردن او عموم افراد بنیمصطلق نیز مسلمان شدند. نقل شده که جویریه روزی به حضرت گفت: همسرانت بر من فخر میفروشند که تو اسیر بودهای! پیامبر فرمود: «او لم أعظم صداقک ألم أعتق أربعین من قومک؟:آیا مهریه تو را بزرگ قرار ندادم که آزادی ۴۰ تن از قبیله تو بود؟» عایشه درباره او میگوید: «فما رأیت امراة اعظم برکة علی قومها منها: هیچ زنی را از جویریه با برکتتر بر قبیلهاش نیافتم.»
۹. امحبیبه دختر ابوسفیان
امحبیبه با نام اصلی رمله، دختر ابوسفیان عموزاده پیامبر بوده است که نزدیکترین فرد از حیث نسب به پیامبر در میان همسران حضرت بود. همسر اول او عبیدالله بن جحش بود که پس از هجرت به حبشه نصرانی شد و کوشید تا همسرش را نیز به آن آیین برگرداند، اما امحبیبه سر باز زد. وی پس از فوت همسرش در سال هفتم هجری در حبشه تنها و بیکس گشت. پیامبر نیز که وصف استقامتهای ایمانی او را شنیده بود، با فرستادن شخصی از او خواستگاری کرد. این تنها ازدواجی بود که از طریق نامه و فاصلههای دور میان پیامبر و زنی صورت میگرفت. بازتاب این عمل، بر مهاجرینی که در غربت در عذاب و شکنجه بودند، تأثیر مطلوبی نهاد و موجب تقویت مسلمانان گردید.
پیامبر با این ازدواج، هم ثبات قدم یک زن در راه اسلام را مورد تکریم قرار داد و هم موجب تألیف قلوب و کاهش شدت دشمنیهای ابوسفیان گردید. اثرپذیری معنوی امحبیبه از پیامبر، موجب شد که پدرش ابوسفیان نیز به عظمت معنوی پیامبر پی برد؛ تا جاییکه گفت: «لقد تغیرت کثیرا بعدها یا حبیبه: ای امحبیبه! به تحقیق بعد از این ازدواج بسیار تغییر کردهای.» ابوسفیان در سالهای بعد در برابر اسلام تسلیم گردید که این خود فتح مکه را بهآسانی میسر گردانید.
۱۰. صفیه
وی دختر حی بن اخطب رئیس قبیله بنینضیر، از سلاله هارون برادر حضرت موسی بود که پدر و شوهرش در جنگ خیبر کشته شدند و خود نیز اسیر گشت. او دو بار ازدواج کرده بود که بار اول منجر به طلاق گردید و همسر دوم او نیز در جنگ کشته شد. پیامبر او را به اسلام دعوت کرد و فرمود: «أن تکونی دینک لم نکرهک فإن اخترت الله و رسوله اتخذتک لنفسی: اگر بر دین یهودیت خود پایبند باشی، تو را به اسلام وادار نمیکنم، اما اگر خدا و رسولش را انتخاب کنی، تو را به همسری خود میپذیرم.» وی نیز در پاسخ گفت: «پیش از آنکه مرا به اسلام بخوانی، به آن ایمان آوردهام. پدر و مادری ندارم و با یهودیان نیز مرا سر و کاری نیست که مرا در پذیرش کفر و ایمان به خود واگذاری. برای من خدا و پیامبر، از آزادی و بازگشت بهسوی خویشانم بسی ارزندهتر است.»
پیامبر او را آزاد ساخت و مهرش را آزادی او قرار داد و وی را به عقد خویش درآورد. گرچه میتوان این تکریم را بخشی از نگاه کریمانه پیامبر به زن و رعایت احترام و اکرام او دانست، نکته مهمتر آن است که حضرت با این ازدواج، عظمت نفسانی، فراخی روح و عمق افکار الهی خود را نشان داد که چگونه به دور از تعصبات نژادی و طایفهای قادر است کریمانه، کینهتوزترین افراد نسبت به اسلام (یهودیان) را در امان اسلام پذیرا باشد. در واقع این رفتار یک تاکتیک و یا مصلحتاندیشی مقطعی نیست، بلکه نگاه دقیق و بزرگوارانه رسولخدا (ص) به چگونگی روابط انسانی و اجتماعی است.
هنگامی که عایشه و حفصه این زن را بر سابقه دشمنی و یهودیتش سرزنش کردند و خود را برتر از او دانستند، وی دردمندانه نزد پیامبر آمد. حضرت نیز به او فرمود: آیا به آنان نگفتی که چگونه از من بهترید، درحالیکه پدرم هارون و عمویم موسی و همسرم محمد است؟ گفته شده که صفیه خلق و خوی حضرت را از نزدیک میدید و آن را برای یهودیانی بازمیگفت که تحتتأثیر تبلیغات مخالفان حضرت قرار گرفته بودند و به پیامبر تهمت میزدند.
۱۱. میمونه
او دختر حارث و خواهر امفضل (همسر عباس، عموی پیامبر) بود. وی قبل از اسلام از همسر اول خود مسعود بن عمرو ثقفی طلاق گرفته بود و همسر دومش ابورهم بن عبدالعزی نیز از دنیا رفته بود. سال هفتم هجری پس از عمره مفرده، شوهر خواهرش عباس او را به پیامبر تزویج کرد و حضرت نیز وی را به همراه خود به مدینه برد.
این ازدواج چند پیامد داشت: نخست آنکه پیامبر توانست مدت اقامت خود را در مکه که قریشیان پیشتر سه روز معین کرده بودند، تمدید کند و بدینرو فرصت بیشتری برای ارتباط با مردم بهدست آورد تا شاید با منش، کلام و قدرت روحی خویش دلهای آنان را به طریق حق کشاند؛ دوم آنکه این خویشاوندی موجب تغییر موضع برخی از سران دشمن ازجمله خالد بن ولید (پسر خواهر میمونه)، عثمان بن طلحه و عمر بن عاص گردید؛ تا جاییکه اینان به مدینه آمدند و اسلام آوردند.گفته شده که وی در سن بالایی به ازدواج حضرت درآمد. او ازجمله کسانی بود که در غزوه تبوک برای مداوای مجروحان و پرستاری بیماران همراه پیامبر بود. میمونه آخرین همسر رسولخدا بود و پس از آن دیگر حضرت همسری اختیار نکرد.
شایان ذکر است که برای حضرت (ص) دو کنیز بهنامهای ماریه و ریحانه نیز ذکر شده که هدیه مقوقس پادشاه مصر به رسولخدا (ص) (پس از دعوت از سران کشورها) بودند. حضرت ریحانه را به حسان بن ثابت بخشید و ماریه را مخیر کرد که برود یا بماند و به عقد پیامبر درآید که ماریه دومی را برگزید. او فرزندی بهنام ابراهیم برای پیامبر بهدنیا آورد که در همان کودکی فوت کرد.
زنان دیگری چون خوله و امشریک نیز بودهاند که خود را بدون مهریه به رسولخدا بخشیدهاند؛ نکتهای که با عبارت «وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبی ...» در قرآنکریم آمده است. شواهد تاریخی نشان میدهد که پیامبر هیچ یک از این زنانی را که خود را به حضرت هبه میکردند، به ازدواج خود درنیاورد، بلکه برای اصحابش تزویج کرده است.
- ۹۴/۰۸/۱۹