امام زمان (عج)باچه کسانی می جنگند؟؟
موانعى بر سر راه انقلاب جهانى منجى عالم ایجاد مىکنند و مخالفتهایى با ایشان صورت مىگیرد که سبب بروز فتنههایى خواهد شد اما هیچ کدام نمىتوانند تاثیر مهمى بر سر راه نهضت آسمانى او داشته باشند. جنگ حضرت با برخى از مخالفین به مراتب سختتر از جنگ پیامبران و از جمله رسول خدا(صلى الله علیه و آله) با دشمنان است. جنگ او شبیه جنگ خوارج نهروان است که عدهاى منحرف، اما مدعى اسلام با امیرالمؤمنین(علیه السلام) جنگیدند. جنگ براى هدایت کفار آسانتر از مبارزه با منحرفین است. رسول خدا(صلى الله علیه و آله) درباره ماهیت جنگ امام مهدى(علیه السلام) فرمود:
او بر تاویل قرآن مىجنگد همانگونه که من بر تنزیل آن مىجنگیدم.
مخالفان مصلح جهان کسانى هستند که خود را در علوم و معارف اسلامى صاحب نظر و اندیشه مىدانند و بر اساس برداشت خود از اسلام، با ایشان به مخالفت برمىخیزند و حتى آن حضرت را مخالف اسلام و قرآن و سیره رسول خدا(صلى الله علیه و آله) معرفى مىکنند و با همین نگرشهاى خود، فتوا به جنگ با او مىدهند و کشتن وصى رسول خدا(صلى الله علیه و آله) را یک عمل عبادى و اسلامى تلقى مىکنند. این افراد که چه بسا فقهایى هم در میان آنها باشد خوارج زمان امام مهدى (علیه السلام) به حساب مىآیند که جنگ با آنها مشکلتر از جنگ با دشمنان قسم خورده اسلام است.
فضیل گوید: امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: وقتى قائم ما قیام کند با انسانهاى جاهلى روبرو مىشود؛ شدیدتر از آنچه پیامبر(صلى الله علیه و آله) با آن روبرو شد. عرض کردم چگونه؟ فرمود: رسول خدا(صلى الله علیه و آله) به سوى مردم آمد در حالى که سنگ و صخره و چوب تراشیده را مىپرستیدند اما قائم ما وقتى نزد مردم مىآید آنها کتاب خدا را بر او تاویل و تفسیر کرده و به وسیله آن علیه او استدلال مىکنند. اما به خدا قسم عدل خود را وارد خانههاى آنان مىکند همانگونه که گرما و سرما وارد آنها مىشود.
ریشه جنگ فرقههاى اسلامى با امام زمان(علیه السلام) از اختلاف قرائتهاى آنان با قرائت حضرت ولى عصر(علیه السلام) سرچشمه مىگیرد. گروههایى که نمىتوانند و یا نمىخواهند بپذیرند که اسلام حقیقى تنها بر قرائت آل محمد(علیهم السلام) استوار است. گویا امام زمان(علیه السلام) بیش از غربىها، با مسلمانان و صاحب نظران و تاویل کنندگان قرآن و طرفدارى آنها درگیرى دارد که عدهاى را هم به دنبال خود مىکشاند. مثلا سیاست آن حضرت بر نابودى دشمنان است و بدون هیچ ملاحظهاى آنها را از میان برمىدارد. اما این سیاست مهدوى که یک ماموریت الهى است با تفکر آنها که قرآن را بر اساس مبانى فکرى غرب تاویل و تفسیر مىکنند سازگار نیست.
فضیل گوید: امام صادق(علیه السلام) مىفرماید:
وقتى قائم ما قیام کند با انسانهاى جاهلى روبرو مىشود؛ شدیدتر از آنچه پیامبر(صلى الله علیه و آله) با آن روبرو شد. عرض کردم چگونه؟ فرمود: رسول خدا(صلى الله علیه و آله) به سوى مردم آمد در حالى که سنگ و صخره و چوب تراشیده را مىپرستیدند اما قائم ما وقتى نزد مردم مىآید آنها کتاب خدا را بر او تاویل و تفسیر کرده و به وسیله آن علیه او استدلال مىکنند. اما به خدا قسم عدل خود را وارد خانههاى آنان مىکند همانگونه که گرما و سرما وارد آنها مىشود.
و در حدیث دیگرى فرمود:
سیزده شهر و طایفه هستند که قائم ما با آنها مىجنگد و آنها هم با او مىجنگند: اهل مکه، مدینه، شام، بنى امیه، اهل بصره، اهل دمیسان «از توابع هرات»، کردها، اعراب، ضبّه، غنى، باهله، ازد و اهل رى.
و در حدیث دیگرى فرمود: قائم ما سخنى به شما مىگوید که آن را نمىپذیرید و با او وارد جنگ مىشوید و او هم مىجنگد و شما را به قتل مىرساند.
هم چنین فرمود:
وقتى قائم قیام مىکند از ولایت او خارج مىشود کسى که گمان دارد اهل ولایت اوست.
پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود:
وقتى به معراج رفتم ... به بالا نگریستم و نور على و فاطمه، حسن و حسین، على بن الحسین: محمد بن على، جعفربن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على، على بن محمد و حسن بن على را دیدم و حجة بن الحسن القائم مانند ستاره درخشنده در وسط آنها بود. گفتم: اى پروردگار من! اینها چه کسانى هستند؟ فرمود: اینها پیشوایان مردماند و این که ایستاده است حلال مرا حلال و حرام مرا حرام اعلام مىکند و به وسیله اوست که از دشمنانم انتقام مىگیرم و او را حتى بخش دوستان من است و اوست که قلبهاى پیروان تو را از ستمکاران، منکران و کافران شفا مىدهد و ولات و عزّا را از قبر خود خارج کرده و به آتش مىکشد. در آن هنگام فتنه مردم به این دو نفر، از فتنه گوساله سامرى شدیدتر است.

رفتارامام مهدی (عج)بادشمنان....
نوع رفتار امام مهدى(علیه السلام) با مخالفین، در روایات بسیارى مورد توجه قرار گرفته است و البته نوع رفتار او که با اقتدار، عزت و قاطعیت همراه است نقش مؤثرى در پیروزى سریع ایشان دارد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در عین برخورد جدى و هلاکتبارى که با بسیارى از دشمنان داشت عفو و اغماض را همواره مورد توجه قرار مىداد. زیرا به پس از خود مىاندیشید که حکومت در دست دشمنان قرار مىگیرد و تلافى خواهند کرد.اما امام زمان(علیه السلام) که حاکمیت دشمن، شیعیان او را تهدید نمىکند چنین مصلحتاندیشى را ندارد و با قاطعیت تمام عمل مىکند و به این قاطعیت مامور است. سیره مصلح جهان بر اجراى "... و قاتلوهم حتى لا تکون فتنة و یکون الدین کله لله" است و راهى براى تحقق هدف او جز قاطعیت وجود ندارد که ما به نمونههایى از آن اشاره مىکنیم .
امام جواد (علیه السلام) فرمود: وقتى ده هزار مرد جنگى در مکه براى او گرد آمدند، به اذن خدا خروج مىکند و همواره دشمنان خدا را مىکشد تا این که خداوند راضى شود. عرض کردم: چگونه مىفهمد که خداوند راضى شده است؟ فرمود: ترحم بر آنها را در قلب او قرار مىدهد.
رسول خدا(صلى الله علیه و آله) فرمود: سیفه کحریق النّار؛ شمشیر او مانند شعله آتش است .
امام باقر(علیه السلام) فرمود: (امام) شانى جز قتل دشمنان ندارد
البته نه تنها شانى جز به هلاکت رساندن دشمن ندارد که راهى هم غیر از این ندارد زیرا تسلیم کردن دنیا و تحقق حاکمیت الهى بر سراسر جهان به صرف موعظه و گفتگو عملى نخواهد بود به ویژه این که هواى نفس بر همه سردمداران دنیا سایه انداخته است و برخوردى را که به انبیا و ائمه پیشین داشتند نسبت به امام مهدى(علیه السلام) هم خواهند داشت و در نتیجه وعده الهى که پیروزى و حاکمیت اسلام و مستضعفین است عملى نخواهد شد. از این رو با قاطعیت تمام با دشمن رفتار خواهد کرد.
امام باقر علیه السلام فرمود: قائم به شدت با اعراب برخورد خواهد کرد و شانى جز شمشیر ندارد، طلب توبه نمىکند و در راه خدا از سرزنش ملامتگران باکى ندارد.
و امام صادق علیه السلام نیز درباره نوع رفتار ایشان فرمود:
وقتى قائم ما خروج مىکند بین او و عرب و قریش چیزى جز شمشیر نخواهد بود.
البته مراد حضرت اعرابى هستند که از سر عناد با امام زمان(علیه السلام) روبرو مىشوند وگرنه تعدادى از اصحاب او نیز از اعراب هستند.
پیش از این به فلسفه قاطعیت امام مهدى(علیه السلام) اشاره کردیم و اکنون به برخى از روایات که در این زمینه وارد شده است مىپردازیم.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) فرمود:
من مىتوانستم فراریان از جنگ را بکشم و مجروحان جنگى را به قتل برسانم اما به خاطر عاقبت و آینده اصحابم چنین نکردم که اگر آنها هم زخمى شدند کشته نشوند اما قائم مىتواند فراریان و مجروحان را بکشد.
رفید گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: فدایت شوم اى فرزند رسول خدا! قائم به روش على بن ابى طالب در برابر اهل شام عمل مىکند؟ فرمود: نه اى رفید، او در برابر اهل شام به روشى که در نوشته سفید است عمل کرد اما قائم به روشى که در نوشته سرخ است عمل مىکند. عرض کردم: نوشته سرخ چیست؟ حضرت اشاره به قتل آنها کرد.
زراره گوید به امام باقر(علیه السلام) عرض کردم: قائم به سیره محمد(صلى الله علیه و آله) عمل مىکند؟ فرمود: دور است، دور است، او به سیره محمد(صلى الله علیه و آله) عمل نمىکند. رسول خدا(صلى الله علیه و آله) با نرمى عمل مىکرد و با مردم مدرا مىنمود اما سیره قائم، کشتن دشمنان است زیرا در نوشتهاى که به همراه دارد امر شده است که دشمن را بکشد و از کسى طلب توبه نکند. واى بر کسى که با او مخالفت کند.
این موضوع قابل توجه است که شرایط امام زمان(عج) با شرایط زمان رسول خدا متفاوت است. پیامبر اکرم برای هدایت آمده بودند، پس پیامبر باید مدارا میکردند. اما در زمان امام زمان(علیه السلام)، به اندازه کافی خدا، برای هدایت،امام فرستاده است و امام عصر آخرین ذخیره الهی است و دیگر نیازی به مدارا نیست و هر کس مقابل امام که حق مطلق است بیاستد حضرت در مقابلش سکوت نمیکنند.
شیوه امام مهدی(علیه السلام) کوبنده، قاطع و تمام کننده است به طورى که برخى به شک مىافتند که اگر او از فرزندان فاطمه است چرا اینگونه عمل مىکند. اما نمىدانند که شرایط آخر الزمان با شرایط صدر اسلام کاملا متفاوت است. کفّار حرمتى ندارند چه این که قرآن مىفرماید: «همانا بدترین جنبندگان نزد خدا، کسانى هستند که کافر شدند.»بنابراین رعایت آنها در صدر اسلام به خاطر مصالح مسلمین بوده است که مورد آزار بیشترى قرار نگیرند.
امام باقر علیه السلام فرمود:
وقتى مهدى به ثعلبیه مىرسد مردى از سادات که قوىتر از او وجود ندارد و شجاعترین مرد پس از صاحب الامر است به او مىگوید: چه مىکنى! به خدا قسم شما مثل گله گوسفند مردم را مىترسانى، آیا نوشتهاى از رسول خدا(صلى الله علیه و آله) دارى؟ یا به دلیل دیگرى این چنین مىکنى؟ در این هنگام کسى که مسئول گرفتن بیعت براى صاحب الامر است به او مىگوید: به خدا قسم ساکت مىشوى یا گردنت را مىزنم . قائم به او مىفرماید: ساکت باش و خطاب به آن مرد مىگوید: به خدا قسم عهدى از رسول خدا(صلى الله علیه و آله) دارم. صندوقچه مرا بیاورید. آنگاه عهد خود را بیرون مىآورد و آن را براى آنها مىخواند. در این هنگام آن مرد عرض مىکند: خداوند مرا فداى تو گرداند، سر خود را پیش آور تا ببوسم و او سر خود را پیش مىآورد و آن مرد بین دو چشم او را مىبوسد و مىگوید: خداوند مرا فداى تو گرداند بیعت ما را تجدید کن و او بیعت خود را با آنها تجدید مىکند.
اتفاقاتى که در دوره ظهور امام مهدى(عج) مىافتد، بسیار است. با بهره مندى از روایات اهل بیت(ع) تنها به بیان چند رخداد مهم اشاره مىکنیم:1- اعلان ظهور: اولین حادثهاى که بعد از ظهور امام زمان(ع) شکل مىگیرد، اعلام ظهور امام زمان(ع) است. ظهور حضرت به وسیله منادى آسمانى اعلام مىگردد، آن گاه حضرت در حالى که به کعبه تکیه داده است، با دعوت به حق، ظهور خود را اعلام مىدارد.دعوت حضرت هم به منظور اعلام ظهور حضرت است و هم به منظور فراخوان عمومى جهت پذیرش حکومت جهانى صورت مىگیرد. امام على(ع) فرمود: «هنگامى که منادى از آسمان ندا مىدهد: حق از آنِ آل محمد است و اگر طالب هدایت و سعادت هستید، به دامان آل محمد چنگ زنید، حضرت مهدى(عج) ظهور مىکند» رجعت و بازگشت برخى از مؤمنان صالح و پیامبران الهى مانند حضرت عیسى(ع) که در رکاب حضرت مهدى(عج) خواهند بود و در قیام و مبارزه او با ستمگران شرکت دارند.
3- مبارزات امام زمان(عج): یکى از حوادث مهم که بعد از ظهور امام زمان(ع) به وجود مىآید، مبارزه امام با دشمنان و مخالفان ظهور است. برخى از افراد و گروهها حکومت عدالت گستر امام زمان(ع) را بر نمىتابند و با حضرت به جنگ مىپردازند. مخالفان امام را افراد و گروههاى مختلف تشکیل مىدهند و سیاست امام در برابر آنها متفاوت است.
امام زمان(ع) نخست همگان را به دین و صلح فرا مىخواند و با مدارا با آنها رفتار مىنماید.
امّا دشمنان دعوت امام را نادیده مىگیرند و به جنگ با امام مىپردازند. امام با بهرهگیرى از همه قدرت و امکانات، با دشمنان برخورد مىکند، و جنگ سختى به وقوع مىپیوندد. از جمله جنگ امام زمان(عج) با دجال و سفیانى.
4- پیروزى امام زمان(عج): در این درگیرىها سرانجام حضرت پیروز مىشود. در برخى روایات از پیروزى امام بر شرق و غرب،، جنوب و قبله گزارش شده است.
امام باقر(ع) فرمود: «حضرت قائم از ما است و فرمانروایى حضرت شرق و غرب را فرا مىگیرد». از پیامبر اسلام(ص) گزارش شده است که حضرت مهدى(عج) لشکریانش را به سراسر زمین گسیل مىدارد.
5- تشکیل حکومت جهانى و برچیده شدن مرزهاى جغرافیایى:
امام مهدى(عج) حکومت جهانى تشکیل مىدهد و مرزهاى جغرافیایى را بر مىچیند. این حکومت همان حکومت آرمانى موعود است که از آن در روایات گاهى به مدینه »فاضله« سخن گفته شده است. گاهى به جامعه مطلوب و گاهى به «دولت کریمه» یاد شده است.
حکومت جهانى امام زمان(ع) از مؤلّفهها و شاخصه هایى برخوردار است که تحقق هر کدام از آنها مىتواند یکى از حوادث بعد از ظهور امام زمان(ع) محسوب شوند، از جمله:
أ) گسترش عدالت:
یکى از ویژگىهاى حکومت امام زمان(ع) عدالت است. عدالت عنصر گم شدهاى است که همگان دنبال آن هستند. این گمشده در حکومت امام زمان تحقق پیدا مىکند.
پیامبر اسلام فرمود: «یملاء الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئتْ ظلماً و جوراً»؛ امام زمان(ع) حکومت را به گونهاى سازماندهى مىکند که دیگر واژه ستم از ذهنها رخت بر مىبندد و کسى به دیگرى ظلم نمىکند؛
ب) گزینش کارگزاران شایسته:
طبیعى است که حکومت آرمانى امام زمان(ع) که رهبرى آن را امام مصلح و پارسا بر عهده دارد، کارگزاران آن نیز از صالحان و پارسایان خواهند بود، از این رو در روایات آمده است که دولت امام زمان(ع) را برخى از پیامبران و جانشینان آنان و صالحان و از اصحاب پیامبر اسلام(ص) تشکیل مىدهند. حضرت عیسى(ع) به امام زمان(ع) مىگوید: »من به عنوان وزیر فرستاده شدهام؛ نه امیر و فرمانروا.
6- رشد آگاهى و دانش: یکى از حوادث بسیار مهم رشد دانش و صنعت در عصر امام زمان(ع) است. دوره ظهور دوران گسترش علم و دانایى است و مدینه فاضله اسلامى «مدینة العلم» است. با آمدن آن منجى همان گونه که ظلم جاى خود را به عدل و داد مىدهد، دانایى و فرزانگى جایگزین جهل و نادانى مىشود و جهان از نور عقل و دانش آکنده مىگردد.
7- رشد عقل و خرد ورزى: در این دوره بشر به حاکمیت عقلانیت نایل مىگردد.
در روایات آمده است که در عصر ظهور حضرت مهدى(عج) برکات خداوندى به بشر ارزانى داشته و دست رحمت ایزدى بر عقلهاى مردم کشیده مىشود و مردم از نظر عقل و بصیرت در وضع بى مانندى قرار مىگیرند.
8- رفاه اقتصادى و معیشتى: به فرموده پیامبر اسلام(ص) در دوره حضور حضرت مهدى(عج) مردم به نعمت هایى نایل مىگردند که در هیچ زمانى سابقه ندارد. براى همگان برکات الهى از آسمان نازل مىشود و زمین چیزى از روییدنىهاى خود را پنهان نمىکند سطح رفاه زندگى در این دوره به حدّى است که طبق روایات رسیده از امام صادق(ع) در این دوره فقیرى یافت نمىشود تا مردم زکات اموالشان را به او بدهند 9- برقرارى امنیت اجتماعى: در این دوره امنیت اجتماعى به نحو کامل برقرار مىگردد. به گونهاى که اگر زنى به تنهایى بخواهد از عراق به شام مسافرت نماید، در مورد امنیتش هیچ ترس و دلهرهاى ندارد.
10- رشد تربیتى و شکوفایى فرهنگى و اخلاقى: در این دوره افراد به رشد تربیتى و اخلاقى و جامعه به بالاترین درجه تعالى و شکوفایى نایل مىگردند. امام على(ع) فرمود: «چون قائم ما قیام کند، کینهها از دلها زدوده مىشود». امام باقر(ع) فرمود: «هنگامى که قائم ما قیام کند، خداوند قواى فکرى مردم را تعالى مىبخشد و اخلاق آنان را به کمال مىرساند».
در روایتى دیگر از آن حضرت نقل شده است که «در دوره ظهور، دوستى و یگانگى بین مؤمنان در نهایت خود قرار مىگیرد، به گونهاى که هر کس نیازمند باشد، بدون هیچ ممانعتى از جیب دیگرى پول بر مىدارد (و دیگرى هم از این کار راضى است».
براى اطلاع بیشتر در این مورد به کتاب عصر زندگى و چگونگى آینده انسان و اسلام، پژوهشى در انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج)، تألیف محمد حکیمى مراجعه نمایید.
در مورد بعد از ظهور حضرت مهدى(عج)؛ یعنى مدتى که حضرت مهدى (عج) حکومت مىکند، نیز بعد از آن دوره تا برپایى قیامت، نمىتوان پاسخ قاطع و روشنى از روایات به دست آورد، چرا که در لابلاى روایات مدت حکومت حضرت مهدى(عج) نوزده سال و چند ماه،هفتاد سال، سیصد و نه سال، آمده است.
در روایتى ذکر شده که بعد از حضرت مهدى(عج) فردى از اهل بیت سیصد و نه سال حکومت خواهد کرد و بعد قیامت برپا خواهد شد، یا یکایک امامان(ع) رجعت و حکومت مىکنند و سپس قیامت بر پا خواهد شد و...
برخى از پژوهشگران اسلامى بیان داشتهاند: در مورد مدت حکومت حضرت مهدى(عج) اگر چه برخى روایات حد معیّنى را بیان کردهاند و دوران حکومت حضرت را به هفت یا نه سال محدود نمودهاند، لیکن این گونه روایات در منابع اهل سنّت ذکر شده، امّا عدهاى بدون تحقیق این گونه روایات را در کتابهاى شیعى وارد نمودهاند. هیچ روایت صحیح السندى از امامان(ع) نرسیده است که دوران حکومت حضرت مهدى(عج) را محدود کرده باشد. این گونه روایات علاوه بر ضعف سند، با روح آیات و محتواى روایات متواترى (که وعده دادهاند با ظهور و قیامت حضرت، زحمات انبیا به ثمر مىرسد: و جهان پر از عدل مىگردد) منافات دارد.
مقام معظم رهبرى در این باره مىفرماید: «بعضى خیال مىکنند دوران ظهور حضرت بقیة اللَّه آخر دنیا است. من عرض مىکنم دوران ظهور بقیة اللَّه(ع) اوّل دنیا است. اوّل شروع حرکت انسان در صراط مستقیم است، با مانع کمتر یا بدون مانع، با سرعت بیشتر، با فراهم بودن همه امکانات براى این حرکت. اگر صراط مستقیم الهى را مثل یک جاده وسیع، مستقیم و هموارى فرض کنیم، همه انبیا در این چند هزار سال گذشته آمدهاند تا بشر را از کوره راهها به این جاده برسانند. وقتى به این جاده رسید، مسیر تندتر، عمومىتر، موفقتر، بى ضایعات یا کم ضایعاتتر خواهد بود.
دوره ظهور، دورهاى است که بشریت مىتواند نفس راحتى بکشد. مىتواند راه خدا را طى کند. مىتواند از همه استعدادهاى موجود در عالم طبیعت و در وجود انسان به شکل بهینه استفاده کند».
روایات تعیین کننده دوران حکومت امام زمان(ع) با دستهاى دیگر از روایات که با روح تعالیم قرآنى بیشتر توافق دارد، در تزاحم و تعارض است. مفضل بن عمر مىگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: مدت خلافت حضرت قائم(ع) چه مقدار است. حضرت در جوابم آیات 105 تا 108 سوره هود را تا «عطاء غیر مجذوذ» تلاوت فرمود، سپس در توضیح آیه فرمود: منظور از «عطاء غیر مجذوذ» این است که آن نعمت و عطا از ایشان بریده نمىشود بلکه نعمتى است دایمى و مُلْکى است که نهایت ندارد و حکمى است که منقطع نمىگردد و امرى است که باطل نمىشود، مگر به اراده و مشیّت حق تعالى و از آن اراده و مشیّت کسى جز ذات او، آگاه نیست آیات مذکور بیانگر طولانى بودن نعمتهاى الهى براى اهل بهشت است. امام صادق(ع) با تلاوت آن و سپس تفسیر و تأویلش فرمود: »همان گونه که نعمتهاى الهى از اهل بهشت منقطع نمىگردد مگر به اراده خداوند، مدت خلافت حضرت قائم نیز بسیار طولانى است و از پایان آن کسى جز خداوند آگاهى ندارد».
- ۹۴/۰۸/۱۰