گلستان شدن آتش بر ابراهیم خلیل
جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۳ ب.ظ
18 ذی الحجة / گلستان شدن آتش بر حضرت ابراهیم نبی (علیه السلام)
ابراهیم (علیهالسلام) در پی فرصتی میگشت تا اینکه عیدی که از آن مردم زمان بود ،
فرا رسید و رسم چنین بود که همه مردم (جز بیماران) هنگام عید از بابل بیرون میرفتند
و به گردش و عیش و نوش میپرداختند.
آن روز همه از شهر بیرون رفتند ،
حتی ابراهیم (علیهالسلام) را نیز دعوت کردند که با آنها به خارج از شهر برود ،
ولی ابراهیم (علیهالسلام) در پاسخ دعوت آنها گفت:
من بیمار هستم و نتوانم با شما به گردش پرداخته و از شهر بیرون آیم.
وقتی که شهر کاملاً خلوت شد ،
ابراهیم (علیهالسلام) یک تبر با خود برداشت ، و به پرستشگاهی که بتهای آنان در آن قرار داشت رفت.
و تمامی بت ها و خدایان بابل جزء بت افضل و بزرگ را شکسته و نابود کرد
سپس تبر را به بت بزرگ تکیه داد و خارج شد
مردم پس از برگزاری مراسم جشن خود ، بازگشته و آنچه بر سر بتها آمده بود ، ملاحظه کردند.
آنان وحشت زده از خود پرسیدند ، کدام فرد ستم پیشه به مقدسات ما چنین کرده است؟
با هم گفتند: به خدا سوگند کسی جرأت این کار را نداشته جز همان جوانی که آنها را نکوهش می کرد
و از آنها بیزاری می جست ، پس به سوی او رفتند و دستگیرش کردند تا به پیش نمرود ببرند
ابرهیم (رحمة الله علیه) در دفاع از خود به بت بزرگ اشاره کرد
و گفت مگر تبر را در منار او نمیبینید؟!
اما مردم که بر جهل خود و ناتوانی بت آگاه بودند
او را محکوم و مجرم دانسته و برای کشتن او وسیله ای بدتر از کشتن با آتش نیافتند ،
و از این رو هیزم فراوانی جمع کردند تا روزی که قرار شد او را با آتش بسوزانند .
نمرود با لشکریانش برای تماشا آمدند و جایگاهی برای او ترتیب دادند که از آنجا بنگرد
تا چگونه آتش ابراهیم را در کام خود فرو خواهد برد.
از آن سو ابراهیم را در منجنیق گذاردند (تا به سوی خرمن آتش پرتاب کنند) زمین (بناله درآمد) و گفت:
پروردگارا بر روی زمین کسی جز او نیست که تو را بپرستد آیا باید او به آتش بسوزد؟
پروردگار متعال (در پاسخ) فرمود: اگر مرا بخواند او را نجات خواهم داد.
از امام باقر علیه السّلام روایت کرده اند که فرمود:
دعای ابراهیم علیه السّلام در آن روز این بود که گفت:
«یا احد [یا أحد یا صمد] یا صمد ، یا من لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ»
سپس گفت: ... «تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ»
پس خدای تبارک و تعالی فرمود: تو را کفایت کردم (و نجات بخشم) و به آتش خطاب فرمود: «سرد باش»
در این وقت سرما چنان شد که دندان های ابراهیم از سرما به هم می خورد
تا اینکه به دنبال آن خدای عز و جل فرمود : (قُلنَا یَا نَارُ کُونِی بَرداً و سَلاماً عَلَی اِبراهِیم)(انبیاء/69)
«ای آتش! بر ابراهیم سرد و سلامت باش».
پس سردی آتش کم و هوایی معتدل میان آتش به وجود آمد
از زمین گل ها و سروهایی رویید که گویی بهار است