گریه پدر و شادى قلب
دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۲۶ ب.ظ
روزى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، در محلّى نشسته بود و من به همراه عدّه اى ، اطراف آن حضرت حضور داشتیم ، که ناگهان شخصى از طرف یکى از دختران حضرت رسول آمد و گفت : دخترتان گوید: فرزندم سخت بیمار و در حال مرگ قرار گفته است ؛ چنانچه ممکن باشد تشریف آورید و مرا کمک نمائید.
حضرت رسول صلوات اللّه علیه فرمود: برو، به دخترم بگو: آنچه را خداوند داده و آنچه را بگیرد همه از براى اوست و هر انسانى که در این دنیا آمده ، باید روزى از این دنیا برود.
آن شخص پیام حضرت را براى دخترش برد و پس از لحظاتى باز گشت و گفت : یا رسول اللّه ! پیام شما را رساندم ؛ لیکن دخترتان اظهارداشت : این فرزند از جان خودم عزیزتر است ، اگر امکان دارد تشریف بیاورید.
پس از آن ، رسول گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله حرکت نمود و ما نیز به همراه ایشان رفتیم تا به منزل دختر حضرت رسیده و سپس وارد منزل شدیم .
همین که رسول خدا صلوات اللّه علیه چشمش به طفل افتاد که درحال جان دادن بود غمگین و گریان شد.
گفتم : یا رسول اللّه ! ما را از گریه در مرگ افراد نهى مى نمائید وآن گاه خودتان گریه مى کنید؟!
حضرت فرمود: من شما را از گریه در مرگ عزیزانتان نهى نکرده ام ، بلکه از شیون و داد و فریاد نهى شده اید.
و سپس افزود: بدان که این نوع گریه ، عقده دل را مى گشاید و موجب سلامتى و شادابى قلب و روان مى گردد.
منبع:کتاب چهل داستان از رسول اکرم(ص)
- ۹۴/۰۶/۳۰