تحلیلی بر وجود نازنین دردانه آفرینش؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها
محور عنصری رسالت همة پیام آوران، مخصوصاً خاتم آنها (علیهم آلاف التحیّه والثناء) دو چیز است : یکی «تعلیم کتاب و حکمت» و دیگری «تزکیة نفوس» . یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکمَه وَ یُزَکّیهِمْ (1). نه تعلیم کتاب و حکمت با تن و بدن کار دارد و نه تهذیب و تزکیه با تن کار دارد. هر دو با جان انسان در ارتباط اند و جان انسانی نه زن است و نه مرد ! روح از آن جهت که مجرّد است نه مذکّر است، نه مؤنث ! بدن یا مذکّر است یا مؤنث.
پس
آنچه در قلمرو رسالت انبیاء است جان آدمی است که فراتر از تذکیه و تأنیث
است. و آنچه محکوم به تذکیر و تأنیث است ، در قلمرو مستقیم رسالت انبیاء
نیست . کارهای اجرائی بر اساس ساختار گوناگون تن تقسیم شده است . و هر
کمالی را جان انسانی که تحصیل کرد ، توان آن را دارد که در محدودة تن پیاده
کند.
گرچه زنان بی شماری به مقام والای کمال بار یافته اند ، ولی
افرادی چون فاطمة زهرا (سلام الله علیها) اندک اند ؛ چه اینکه مردان زیادی
به کمالهای والا راه یافته اند، ولی افرادی چون علی بن أبیطالب (سلام الله
علیه) کم اند .
سخنی را امام حسین، سالار شهیدان (سلام الله علیه) نقل می کند؛ می گوید: وقتی آیة: یا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَجعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بِینَکُمْ کَدُعاءِ بَعضِکُمْ بَعضاً (2) نازل شده است ؛ یعنی مؤمنین ! در هنگام خواندن پیامبر را با افراد دیگر یکسان قرار ندهید ، او را با اسم صدا نزنید و نخوانید ؛ مادرم فاطمه (سلام الله علیها) هیبت زده شد ! گفت : اوّلین کسی که موظّف است به این آیه عمل کند ، ما خاندان رسالت ایم . من از این به بعد نمی توانم پدرم را به عنوان (یا اَبَه) خطاب کنم ! بلکه باید او را به عنوان « یا رسول الله » صدا بزنم.
حسین بن علی (سلام الله علیهما) از مادرش نقل می کند، می گوید : تَهَیَّبْتُ (3). هیبت این پیام مرا گرفت . من برای اوّلین بار که خواستم پدرم را صدا بزنم ، گفتم : یا رسول الله ! آنگاه پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیّه والثناء) به فاطمه (سلام الله علیها) فرمود : أنْتِ مِنّی وَ أنَا مِنکِ . تو از منی و من هم از تو . تو بیگانه نیستی . این آیه مال دیگران است . بیگانگان اگر بخواهند ما را صدا بزنند ، باید با وصف ممتاز رسالت ما را بخوانند . ولی شما که آشنائید و از خود من اید ، و من از شمایم ، نباید شما هیبت زده مرا به عنوان « یا رسول الله » خطاب کنید . تو بگو : « یا اَبَه » ! فَإنَّهُ اَحَبُّ لِلْقَلبْ وَ اَرضی لِلْرَّبْ (4).
تو
اگر مرا به عنوان « پدر » صدا بزنی ، برای قلبم محبوب تر است و پیش ذات
أقدس إله مرضی تر ! خدا از این راضی است که تو مرا به عنوان پدر خطاب کنی و
من هم خرسندم که تو مرا به عنوان پدر صدا بزنی ! بسیار خوشحال ام که
فرزندی چون تو دارم . تو هم خوشحالی که فرزند منی !
این جریان نشان می
دهد ، همانطوری که وجود مبارک رسول گرامی نسبت به امیرالمؤمنین و امام حسن و
امام حسین (علیهم السَّلام) فرمود : أنتَ مِنّی أنَا مِنکْ (5) ، به فاطمة
زهرا (سلام الله علیها) هم فرمود : أنْتِ مِنّی وَ أنَا مِنکِ . و این
برای آن است که وجود مبارک این بی بی به مقام والای عصمت و حجیّت کامل
رسیده است . لذا امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در بخشی از سخنانی که در
نهج البلاغه آمده است ، به فتوای سیّدة دو عالم استناد می کند . می فرماید :
این مطلب را فاطمه چنین گفته است و فتوا داده است !
قول
فاطمة معصومه (سلام الله علیها) مانند قول سیزده معصوم دیگر حجّت است .
سنّت هر معصومی ، خواه به صورت گفتار ، خواه به صورت نوشتار ، خواه به صورت
رفتار حجّت است. دربارة وجود مبارک پیامبر که نوشتاری ندارد ، املاء اش
مانند قول اش حجّت است. دیگران، یعنی هر کدام از سیزده معصوم دیگر حرفی
بزنند ، املاء کنند ، چیزی را بنویسند ، کاری را امضاء بکنند ، کاری را
انجام بدهند ، شرعاً حجّت است. جامعة اسلامی می تواند به استناد سنّت فاطمة
معصومه (سلام الله علیها) أعم از قولاو ، فعل او، املای او، کتابت او ،
تقریر او استناد کند . چنین کسی به منزلة جان پیامبر می شود.
و اگر به
منزلة جان پیامبر شد ، آنچه در جان پیامبر می گذرد ، او با خبر است ! این
أنتَ مِنّی وَ أنَا مِنکِ یک تعبیر تعارف آمیز نیست . زیرا معصوم از گزند
تعارف و مبالغه و اغراق مصون است . وقتی بفرماید : تو از منی و من از تو ام
، یعنی در مقام نورانیّت ، آنچه من درک می کنم ، تو با خبری . آنچه من می
یابم ، تو مستحضری . البتّه همة سیزده معصوم دیگر در شعاع ولایت رسول گرامی
و رسالت و نبوّت او فیض می گیرند . ولی در همان محدوده از فیض غیب
برخوردارند . اگر روح قُدُس در قلب پیغمبر نازل می شود و اگر روح امین در
دل پیغمبر فرود می آید ، و کسی که به منزلة جان پیغمبر است ، آنچه در جان
پیغمبر می گذرد ، او با خبر است.
اینکه وجود مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به پیغمبر فرمود : إنّی أری نُورَ الوَحی وَ اَشُّمُ رِیحَ النُّبُوَّه (6)، و وجود مبارک رسول گرامی به امیرالمؤمنین (سلام الله علیهما) فرمود : یا علی ! إنَّکَ تَری مَا أری وَ تَسمَعُ مَا اَسمَعْ إلا أنَّکَ لَستَ بِنَبِیٍّ وَ إنَّکَ لَوَزیر(7) ، یعنی یا علی ! آنچه را من می بینم ، تو می بینی . و آنچه را من می شنوم ، تو می شنوی . لکن تو پیامبر نیستی و وزیر منی و خلیفه و جانشین منی ؛ برای آن است که وجود مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به منزلة جان پیغمبر است . این یک مقدّمه ؛ و فرشتة وحی در جان پیغمبر نزول می کند ، که خدا فرمود : نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمینُ عَلی قَلبِکَ لِتَکُونَ مِنَ المُنذِرینْ (8). این دو مقدّمه .
پس
کسی که به منزلة جان پیغمبر است ، آنچه در جان آن حضرت فرو می آید ، این
با خبر است . منتها آنچه که فرو می آید ، بر جان پیامبر فرود می آید ، نه
بر جان دیگران ! لکن کسانی که در حریم اَمن جان پیامبر راه دارند ، از برکت
پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیّه والثناء) از این معارف و مآثر
برخوردار خواهند بود . خواه در حرم اَمن دل پیغمبر کسی چون علی باشد ، راه
دارد . خواه چون فاطمه باشد ، راه دارد .
می بینید در این محدوده که
سخن از جان است و دل ، سخن از مذکّر و مؤنث نیست . وقتی سخن از جان است ،
سخن از قلب است ، و روح انسان نه مذکّر است ، نه مؤنث ، هر کس پرهیزکارتر و
آگاه تر بود ، به پیغمبر نزدیک تر است و از وحی ای که بر آن حضرت فرود می
آید ، با خبر تر .
نشانة این که این بی بی جزء نزدیکترین افراد به
پیغمبر اسلام (علیه و علی آله آلاف التحیّه والثناء) است ، این است که : در
همة موارد صحنة قیامت کُبری ، بی بی می تواند حضور داشته باشد . شرح قیامت
کار آسانی نیست ! روزی است که انسانها را پیر می کند !! یُوماً یَجعَلُ
الوِلدانَ شِیباً (9). آن روز اَحدی حقّ سخن گفتن ندارد ، قهراً اَحدی حقّ
حرکت هم ندارد تا خدا اذن بدهد . یُومَ یَقُومُ الرُّوحُ وَالمَلائِکَهْ لا
یَتَکَلَّمُونَ إلا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحمنُ وَ قالَ صَواباً (10). آن
روز هیچ فرشته ای حقّ حرف ندارد ، مگر اینکه خدا اذن بدهد و آنگاه سخن صحیح
بگوید . اگر هیچ کسی حقّ حرف ندارد ، هیچ کسی هم حقّ حرکت ندارد . هیچ کسی
حقّ هیچ کاری را ندارد ، مگر اینکه خدا اجازه بدهد .
در چنین روزی اهل بیت (علیهم الصَّلاه و علیهم السَّلام) سخنگویان الهی محسوب می شوند .
اینکه
در چند جای قرآن دارد : قالَ الَّذِینَ اُوتُوا العِلمْ وِیلَکُمْ لَقَدْ
لَبِثتُمْ فِی کِتابِ اللهِ إلی یُومِ البَعثْ وَ هذا یُومُ البَعثْ (11).
یا وَ عَلَی الأعرافِ رِجالٌ یَعرِفُونَ کُلَّاً بِسیماهُمْ (12)، معلوم می
شود این مردان الهی که از علم برخوردارند و حقّ سخن دارند ، اینها اهل بیت
اند طبق روایات و مأذون از طرف خدایند .
در چنین روزی هیچ کسی حقّ سخن
ندارد ، و گرفتار وحشت اند ، فاطمة زهرا (سلام الله علیها) از عظمت و وحشت
آن روز با خبر است و از پیغمبر می پرسد : من شما را در قیامت کجا ببینم ؟
فرمود : دَمِ در بهشت ، پرچم حمد به دست من است . وَ بِیَدی لِواءُ الحَمْد
(13). پرچم حمد به دست کسی است که در دنیا اهل حمد و ثناء باشد .
وقتی
اهل حمد و ثناء شد ، به جائی می رسد که خدا نعمت های فراوانی را به او
عرضه می کند . وقتی نعمت های فراوان را به او عرضه کرد ، او این نعمت ها را
به دیگران می دهد . وقتی این نعمت ها را به دیگران داد ، می شود ولی نعمت
دیگران ! وقتی ولی نعمت دیگران شد ، مشکور و محمود دیگران می شود ، منتها
به اذن خدا ؛ حمد و ثناء در مقابل نعمت است . کسی حمید است ، کسی محمود است
که ولی نعمت باشد !
اگر
نعمتی از کسی به دیگری رسید ، آن متنعّم از این مُنعِم حق شناسی می کند و
ثنای گوی اوست . گرچه همة ثناها به خدا بر می گردد ؛ اَلحَمدُ لله ، چون
رَبِّ العالَمین(14) است ، ولی دیگران که مجاری نعمت اند ، مظاهر محمود
بودن اند . وقتی انسان ولی نعمت جامعة انسانی شد ، محمود آنهاست . وقتی هم
ولی نعمت می شود که نعمت های فراوانی به او برسد . وقتی نعمت های فراوان به
او می رسد که خود همة نعمت هائی که خدا به او داد ، به جا صرف بکند و
نمازهای واجب و مستحبّ ، و سائر فرائض و نوافل را انجام بدهد ، تا پرچم حمد
به دست او باشد .
در سورة مبارکة اسراء آمده است : وَ مِنَ اللّیلِ
فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَکَ عَسی أنْ یَبعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً
مَحمُوداً (15). فرمود : شب برخیز ، نماز شب را احیاء کن و زنده کن ، شاید
به مقام حمد برسی ! مقام محمود منزلتی است که دیگران در پیشگاه او حامد و
شاکر و ثناگویند . ثنای درست که مصون از تملّق است در برابر نعمت صحیح و
مُنعِم راستین است . اگر نعمتی دروغ بود ، ثنایش دروغ است . اگر نعمت راست
بود ، ولی مُنعم دروغ بود ، ثنایش کاذب است . ولی اگر نعمت حق بود ، منعم
حقیقی بود ، یعنی این نعمت از این منعم به جامعة انسانی رسیده است ، جامعة
انسانی ثناگوی چنین مُنعمی است . این منعم می شود « محمود » .
محمود
بودن یک منزلت است ، یک درجه است که هر کس به آن مقام نمی رسد . و هیچ کسی
در جوامع انسانی به اندازة رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیّه
والثناء) حمید ، محمود نیست ! آنطوری که در ارشاد القلوب دیلمی آمده ، وجود
مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیّه والثناء) فرمود : اَجوَدُ
الأجوادْ اَللهُ رَبُّ العالَمینْ وَ أنَا اَجوَدُ وُلدِ آدَمْ (16).
فرمود : بخشنده ترین بخشنده ها بالذّات ، ذات أقدس إله است . ولی در بین
بشر ، اَحدی به بخشندگی من نرسید و نخواهد رسید . سخن از جود و بخشش حاتم
طاعی و مانند آن نیست ! زیرا او بر فرض رَمه شتر یا یک رَمه گاو و گوسفند
را قربانی می کرد و مهمان نوازی می کرد . یک نانی می داد و یک گوشتی که تن
را می پروراند . فرمود : من غذائی آوردم که جان همگان را می پروراند .
یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکمَه وَ یُزَکّیهِمْ .
مسائل مالی در
پیشگاه آن حضرت مطرح نبود . بیش از اندازه ای که دیگران جود مالی داشتند ،
آن حضرت سخای مالی داشت . امّا کالائی که او آورد ، دیگران نیاوردند .
فرمود : أنَا أجوَدُ وُلدِ آدَمْ . هیچ کسی به اندازة من بخشنده نیست . نه
بخشش ظاهری ، نه بخشش باطنی .
قهراً هیچ کسی به اندازة پیغمبر حمید
نیست ، محمود نیست . و هیچ کسی به اندازة پیغمبر پرچمدار حمد و ثناء نیست .
و هیچ کسی در قیامت این لِوای حمد را به دست نمی گیرد ، مگر پیغمبر . و
طبق نقل مرحوم شیخ طوسی ، علی بن أبیطالب هم حامل این پرچم و لوای حمد است
که فرمود : آدَمْ وَ مَنْ دُونَهُ تحت این پرچم اند (17).
آنگاه فاطمه می پرسد: من شما را کجا پیدا کنم ؟ فرمود : پرچم حمد به دست من است دم در بهشت ! عرض کرد : آن روز ، روز فَزَع اکبر است . اگر شما را آنجا نیافتم ، چه کنم ؟ فرمود : کنار حوض کوثر . عرض کرد : اگر آنجا نیافتم چه کنم ؟ فرمود : عِندَ الصِّراط ، عِندَ الحِساب ، عِندَ المیزان ، همة این موارد من حضور دارم . عرض کرد : من اگر شما را اینجا نیافتم ، چه کنم ؟ فرمود : کنار جهنّم هستم که دوستانم را از جهنّم باز می دارم ! فاطمه (سلام الله علیها) با شنیدن این جمله خوشحال شد!
بنا بر گزارش شبستان، آیت الله جوادی آملی ادامه می دهند: خوب؛ زن به جائی می رسد که در قیامتی که احدی حقّ حرف ندارد و حقّ حرکت ندارد، مانند پدرش و همسرش و سایر ائمه (علیهم الصَّلاه و علیهم السَّلام) بر کلّ فضای قیامت اینها اشراف دارند و می توانند همه جا حضور پیدا کنند . این که گفته می شود : وقتی فاطمه (سلام الله علیها) عبور می کند ، می گویند : غُضُّوا اَبصارَکُمْ (18)، نه به این معناست که شما چون نامحرم اید ، چشم ها را بپوشانید ، یا دیدها را بشکنید که او را نبینید ! آن روز سخن از محرم و نامحرم نیست ! چون قیامت ظرف تکلیف نیست . و این دستور هم دستور تکوینی است و نه تشریعی ! یعنی شما توان آن را ندارید که نور این بی بی را ببینید !! چشم ها را فرو بربندید و دیده ها را بشکنید . توان آن را ندارید که نورانیّت او را ببینید !
و این که احیاناً در بعضی از دعاها اینچنین آمده است که : دست ما از ریشة چادر بی بی کوتاه نشود ، بر اثر یک روایتی است که وجود مبارک بی بی (سلام الله علیها) در قیامت چادری بر سر می کند که ریشه های او و دامنه های او به تمام افراد شایستة اهل محشر می رسد ؛ طبق این حدیث است . منظور این چادر ظاهری است یا پوشش رحمت است ؟!
اگر کسی طبق بیان پیغمبر که فرمود : أنْتِ مِنّی وَ أنَا مِنکِ ، به منزلة پیغمبر شد و پیغمبر هم رَحمَهٌ لِلعالَمین(19) است . وَ مَا اَرسَلناکَ إلا کافَّهً لِلنّاسْ (20)، یا رَحمَهً للعالَمینْ ، قهراً چنین بانوئی مظهر رحمت جهانشمول ذات أقدس إله خواهد بود .
این بانو با آن تعلیم و تزکیه توانست در حرمی راه پیدا کند که فرشتة امین در آن حرم نازل می شود . لذا بعد از رحلت پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیّه والثناء) جبرئیل هم بر آن حضرت نازل می شد . منتها وحی تشریعی تمام شد ، احکام فقهی تمام شد ، لکن وحی تَسدیدی ، وحی های اِنبائی ، مَلاحِم ، اخبار غیبی تا روز قیامت ادامه دارد . چون رسالت قطع شدنی است ، نبوّت قطع شدنی است ، امّا ولایت قطع شدنی نیست . تا روز قیامت انسانها می توانند به مقام شامخ ولایت راه پیدا کنند .
ما برای اینکه این راه را طی کنیم ؛ اوّلین شرط آن است که خود را معطّر کنیم . معطّر کردن به این است که از بُوی بَد برهیم . یا بد بُو نباشیم ، یا اگر بُوی بدی داشتیم و داریم ، آن را با عطر بر طرف کنیم . وجود مبارک امیرالمؤمنین طبق نقل مرحوم شیخ طوسی از رسول گرامی (علیهما آلاف التحیّه والثناء) نقل کرد که وجود مبارک پیغمبر طبق این نقل فرمود : تَعَطَّرُوا بِالإستِغفارْ لا تَفضَحَنَّکُمْ رَوائِحُ الذُّنُوبْ (21). یعنی با استغفار خود را معطّر کنید تا بوی بَد گناه شما را رسوا نکند . یک انسان گنه کار ، بَد بُو است . و قیامت بُوی بَد عدّه ای ظهور می کند . آنها که معطّر اند ، خوشبویند ، هم برای خود راحتی آفریده اند ، هم برای دیگران . اگر کسی گناه نکرد که معطّر است ، و اگر خدای ناکرده آلوده شد ، قبل از هر چیز شایسته است که خود را معطّر کند به استغفار.
و
وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) چون اهل نیایش و استغفار و تعبّد بود ،
به اینجا رسیده است . فاطمه نه چون دختر پیغمبر است به اینجا رسیده است .
برای اینکه پیغمبر فرزندان دیگری هم داشت . نه چون همسر علی بن أبیطالب است
به اینجا رسیده است ! چون علی بن أبیطالب همسران دیگری هم بعد از فاطمه
داشت . فاطمه نه چون مادر یازده امام است به اینجا رسیده است . چون فاطمة
بنت اسد مادر دوازده امام هست ، ولی به اینجا نرسید !! فاطمة بنت اسد ، مادر امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) ، مادر دوازده امام هست ، و پیغمبر را وصیّ خود قرار داد ، و به پیغمبر عرض کرد : من از جریان قبر هراسناک ام ، از جریان قیامت وحشت ناک ام ؛ وجود مبارک پیغمبر وصیّ او شد ، در مراسم تدفین او شرکت کرد . امّا فاطمة بنت اسد که مادر دوازده امام است ، به این مقام نرسیده است ! تعبّد فاطمه و اصرار فاطمه بر بندگی او را به اینجا رسانده است. |
وجود مبارک حضرت زهرا(س) چون اهل نیایش و استغفار و تعبّد بود، به مقام ولایت رسیده است، نه چون دختر پیغمبر است یا همسر علی بن أبیطالب است یا مادر یازده امام است... تعبّد فاطمه(س) و اصرار فاطمه(س) بر بندگی او را به این مقام رساند. |
در شرح حال آن بانو آمده است که : وقتی پیغمبر فرمود : پایان روز جمعه ، هنگامی که نیمی از آفتاب در کرانة غرب غروب کرد و نیمی از قرص آفتاب هنوز روشن است و غروب نکرد ، آن لحظه ، لحظة استجابت دعاست . فاطمة معصومه (سلام الله علیها) کسی را مأمور کرده بود که در روزهای جمعه به پشت بام برود ، آن لحظة خاصّی که آفتاب در شُرف غروب است ببیند ، و او را با خبر کند که در آن لحظة خاصّ با راز و نیاز مخصوص به سر ببرد .
حرزی داشت که ابن طاووس به طور مُرسل این حرز را که وسیلة صیانت این بی بی از آفت های دنیا و آخرت است ، نقل می کند که بی بی نوشت : بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمْ . یا حَیُّ یا قَیُّومْ . اَغِثنِی ! ای خدائی که زنده ای و قیّم و قیّوم موجودات دیگری ، مرا در پناه خود پناه ده ؛ وَ لا تَکِلْنِی إلی نَفسِی طَرفَهَ عَینٍ اَبَداً (22). یک لحظه مرا به حال خود من وا نگذار ! با این دعا و با آن شب زنده داری و با آن تخضّع جائی را طی کرده است که رسول گرامی دربارة او فرمود : تو از منی و من از تو ام . اگر تو به من بگوئی پدر ، برای من محبوب تر است و پیش خدا خوشایند بیشتر . اَحَبُّ لِلْقَلبْ وَ اَرضی لِلْرَّبْ . …
پی نوشت ها:
(1) سورة بقره / آیة 129
(2) سورة نور / آیة 63
(3) کشف الیقین / صفحة 354
(4) کشف الیقین / صفحة 354
(5) بحار الأنوار / جلد 43 / صفحة 33 / باب 2 ـ مَناقِبِها وَ فَضائِلها وَ بَعضُ أحوالِها وَ مُعجزاتِها (صَلَواتُ اللهِ عَلیها)
(6) نهج البلاغه / خطبة 192 / بابُ فضل الوحی
(7) بحار الأنوار / جلد 14 / صفحة 476 / باب 21 ـ مَا وَرَدَ بِلَفظِ النَّبِی مِنْ الأنبیاء …
(8) سورة شعراء / آیات 193 و 194
(9) سورة مزّمل / آیة 17
(10) سورة نباء / آیة 38
(11)
سورة روم / آیة 56 ـ با تلخیص ؛ وَ قالَ الَّذِینَ اُوتُوا العِلمَ
وَالإیمانَ لَقَدْ لَبِثتُمْ فِی کِتابِ اللهِ إلی یُومِ البَعث فَهذَا
یَومُ البَعثِ وَ لکِنَّکُمْ کُنتُمْ لا تَعلَمُونْ .
(12) سورة اعراف / آیة 48
(13) بحار الأنوار / جلد 16 / صفحة 327 / باب 11 ـ فَضائِلُهُ وَ خَصائِصُهُ (ص) …
(14) سورة حمد / آیة 2
(15) سورة اسراء / آیة 79
(16) ارشاد القلوب / جلد 1 / صفحة 14 / اَلبابُ الأوّل فِی ثَوابِ المُوعِظَه وَالنَّصیحَهَ بِها
(17) بحار الأنوار / جلد 40 / صفحة 82 ـ … آدَمْ وَ مَنْ دُونَهُ تَحتَ ذلِکَ اللِّواء .
(18) بحار الأنوار / جلد 7 / صفحة 336
(19) سورة انبیاء / آیة 107
(20) سورة سباء / آیة 28
(21) الأمالی للطوسی / صفحة 372
(22) مهج الدعوات / صفحة 5 ؛ حرزُ فاطمهُ الزَّهراء (س)
منبع: سخنان در دیدار با جمعی از خواهران دانشجو به مناسبت میلاد حضرت فاطمة زهرا (س) در قم ؛ 24 / 8 / 1374، از سایت خبرگزاری شبستان
- ۹۳/۰۱/۳۰