چرا امامانی که دشمنی اعراب را می دانستند و میدیدند، به ایران نیامدند؟
و بالبتع آن که اهل معرفت و عشق، ولایتشناس و امام دوست هستیم، ائمه (ع) را بسیار
دوست میداریم، و طبعاً این دو علاقهی شدید را با یک دیگر مقارن نموده و گمان میکنیم
که مهمترین اصل حفظ جان، و به ویژه جان مبارک اهل بیت (ع) میباشد.
لذا مرتب این سؤالات در اذهانمان پدید میآید که مثلاً چرا امام حسن (ع) با جعده
ازدواج کرد؟ چرا امام حسین (ع) به کربلا رفت؟ چرا ...؟ و حال آن ملاکها و اهداف والاتر
دیگری نیز وجود دارد که گاه لازم است انسان جان را فدای آن سازد.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند: «مالتان را سپر جانتان و جانتان را سپر
دینتان نمایید.» درست عکس شیوهای که امروزه در میان اغلب آدمیان رایج است.
یعنی ابتدا دین را فدای جان و سپس جان را فدای مال میکنند.
الف – هدف اصلی امامان (ع)، حفظ دین برای تمامی قرون و اعصار از یک سو و هدایت
مردمان زمان خود و همه نسلها از سوی دیگر بود، نه آن که حفظ جان برای باقی ماندن،
به منبر رفتن و موعظه کردن مهمترین هدف باشد. و الا حتی نیازی به جا به جایی نبود،
بلکه مواضعی اتخاذ میکردند که کسی متعرض جانشان نگردد. پس هدف اصلی، حفظ دین
و اشاعه آن و برداشتن موانع و روشن نمودن انحرافات به نام دین و ...، برای همه اعصار و همه
نسلهای آدمیان بود. به گونه ای که نه تنها یک شیعهی ایرانی، بلکه حتی یک آلمانی یا چینی
نیز امروز مواضع و وقایع را مطالعه کند، بتواند حق و باطل را تشخیص دهد.
گاه دین (قرآن، سنت، آموزهها و ارزشهای دینی) با نشر کتاب، سخنرانی، وعظ،
تعلیم و تعلم تئوری و ... حفظ و شیوع مییابد، و گاه اجرا و به نمایش گذاشتن تمامیت باطل
و تمامیت حق ضرورت مییابد . گاه مردم با یک تذکر شفاهی هوشیار میگردند، و گاه
تا به مصیبت بزرگی دچار نشوند، بیدار نمیشوند. اینجاست که شهادت لازم میآید.
مکان، یا مردم آن دیار و زمان، همه شروط لازم و کافی نیستند. چنان چه
واقعهی غدیر خم، حکومتهای کوتاه، امامت و شهادت امامان در همان دیار
اعراب، مردم عرب را آن چنان بیدار
و هوشیار نکرد که بر معرفت و بصیرت مردم ایران افزود.
ب – انتخاب محل اسکان، گاه به اختیار انجام میپذیرفت و گاه به جبر صورت میپذیرفت –
که البته همان جبر نیز برای اهل بصیرت در طول اعصار بیدار کننده میباشد.
به عنوان مثال: امام حسین (ع) فرمود: اگر مرا نمیخواهید بر میگردم، اجازه ندادند.
فرمود: راه سومی را میروم. آن را هم نگذاشتند و گفتند: یا بیعت یا مرگ.
ایشان هم فرمودند: «هیهات من الذلة». یا امام موسی بن جعفر (ع) را دائم در زندانها
حبس کردند یا امام حسن عسکری (ع) را در یک منطقه نظامینشین تحت کنترل و
نظارت نگاه داشتند.
ج – نکتهی مهم و قابل توجه دیگر آن که هیچ یک از امامان (ع) را مردم نکشتند.
بلکه حکومتها و یا جریانهای انحرافی ترور کردند. چنان چه امام رضا (ع) که به خاطر فشار افکار عمومی مردم ایران به مرو آورده شده بود نیز توسط دستگاه حاکمه ترور شد و محبت مردم ایران
در نجات جان ایشان کارساز نگردید.
د – صرف محبت، کارساز نیست. بلکه باید شناخت، بصیرت، تقوا، شجاعت و اطاعت نیز
هم طراز (تراز) با محبت باشد. والا نه تنها مردم عرب نیز امامان (ع) دوست داشتند،
بلکه حتی اصحاب سقیفه و حتی معاویه نیز (که کینه و بغضش زبانزد است) به دوست داشتن
آنها اذعان داشتند. همان طور که بیان شد، مردم ایران نیز امام رضا (ع) را دوست داشتند،
مردم مدینه نیز ایشان را دوست داشتنند. مأمون نگران محبت مردم مدینه و نیز درگیر فشار
افکار عمومی مردم ایران بود.
اما نه آنها متوجه شدند که این دعوت، یک تبعید، حبس، فتنه و ترفند است و نه اینان.
هر دو گروه گفتند: الحمدلله که بالاخره نتیجه گرفتیم و حکومت جهان اسلام به امام عصرمان
پیشنهاد شد! در حالی که امام وقت خروج از منزلش در مدینه، به اهل خانه فرمود:
من میروم و برایم مجلس عزا برپا کنید.
ھ – از همه اینها گذشته، تعیین محل حضور، به غیر از جنبهها و اسرار معنوی آن،
تعیین و تدوین یک استراتژی است.
به عنوان مثال: اگر از تمامی جنبهها و اسرار معنوی مسجد کوفه بگذریم و موضوع این که
چرا اغلب انبیای الهی به آن مسجد آمدهاند؟ چرا کشتی نجات بخش نوح در آن مسجد
ساخته شد؟ چرا حضرت علی (ع) که در مدینه به حکومت رسید، مسجد کوفه را محل مرکزی
حکومت قرار داد؟ و چرا امام زمان (عج) نیز مسجد کوفه را مرکز حکومت عدل جهانی قرار
میدهد؟ در نگاه معادلات دنیایی نیز تعیین این محل از سوی امام علی (ع) یک استراتژی بود،
چرا که مرکزیترین نقطه برای ارتباط سریع با تمامی جهان اسلام که آن روز نیز (مثل امروز)
گسترده بود، همان کوفه بود.
- ۹۳/۰۱/۲۴
در لینک زیر منتظر شما هستیم
http://unit-sardroud.blog.ir/post/339
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما بروز هستیم دوست عزیز خوشحال میشم تشریف بیارید خاک پاتون هستیم