اللـهـم ارزقـنـی شفـاعـة فـاطمـة
خاک تیره را فروردین روشن می کند اما جان تیره را جز ” دیـــن ” هیچ روشنی نیست. جان تیره را دین روشن می کند اما روزگار تیره را جز ” امـــام مبیـــن ” هیچ روشنگری نیست. روزگار تیره را امام مبین روشن می کند اما تیره بختی هجران زدگانش را جز امیـــد وصــال هیچ پایانی نیست.
شاید امسال آخرین سالی باشد که زمین بهـــاری می شود و زمـــان نمی شود
شاید آخرین سالی باشد که از دور به او سلام می کنیم و می گوییم :
السّلامُ علیک یا ربیعَ الاَنام و نضرة الایّام
سلام و درود بر بهـــار انسانهــا و شکوفایى دورانهــا
وقتی جوانــه نیست کجــا عـیـــد میشود
مـــادر که خانـه نیست کجــا عـیـــد میشود
مـــادر بهانـه ی همه عاشقـانـه هـاست...
وقـتـی بهـــانه نیست کجــا عـیـــد میشود!
باور داشته باشید که کار سختی نیست گذراندن نـــوروزی از جنس فـاطمیــه.
” قرار شد باغبان گل یاسی بکارد، بهار آن را آبیاری کند؛ دشت از یاس سفید شود و زمین بخندد.
باغبان یاس را کاشت؛ به جای یاس نیلوفر روئید؛ دشت ارغوانی شد؛ زمین نخندید؛ بهار گریست و نـــوروز فـــاطمـی شد… ”
به امیـــد ظهـــور " بهـــار دلهـــا " در بهـــار امســـال
- ۹۳/۰۱/۰۶