معانی نام های سوره های قرآن
معناى کلمه سُوره، از ریشه لغوى؛ "سُور" گرفته شده است. "سُورة" به معنى؛ "رفعت و منزلت" است. باروى شهر را "سُور" مى نامند. سُوره بخشى از قرآن است، همانند شهرى که حصار و دیواره اى، آن را از قسمت هاى دیگر جدا مى کند.(1) معانی سوره های 114گانه قرآن به ترتیب ذیل می باشد:
1- فاتحه[گشاینده]
2- بقره[گاو ماده]
3- آل عمران[خانواده حضرت عمران(ع)]
4- نساء[زنان]
5- مائده[سفره و خوان غذا]
6- انعام[احشام و چهار پایان]
7- اعراف[جائى است میان بهشت و جهنم]
8- انفال[منابع و ثروت هاى عمومى در طبیعت]
9- توبه[بازگشت]
10- یونس[نام یکى از پیامبران]
11- هود[نام یکى از پیامبران]
12- یوسف[نام یکى از پیغمبران]
13- رعد[غرش آسمان و ابر]
14- ابراهیم[نام یکى از انبیاء]
15- حجر[نام سرزمین قوم ثمود]
16- نحل[زنبور عسل]
17- اسراء[حرکت شبانه]
18- کهف[غار]
19- مریم[مادر حضرت عیسى(ع)]
20- طه[رمزى است خطاب به پیامبر اسلام(ص)]
21- انبیاء[پیامبران]
22- حجّ[قصد و آهنگ و نام یکى از عبادات اسلامى که از فروع دین است.]
23- مؤمنون[ایمان آوردگان]
24- نور[روشنایی و روشنی]
25- فرقان[جدا کننده]
26- شعراء[شاعران]
27- نمل[مورچه]
28- قصص[قصّه]
29- عنکبوت[تننده، کرتینه، کرم معروف که به فارسی آن را کارتنه یا تننده گویند و آن جانوری است کوچک، که از لعاب دهان خود نخ هایی در هوا و بر سر چاه ها می تند و به وسیله ٔ آن طعام خود را شکار می کند و برای خود خانه ای محکم در زمین می سازد.]
30- روم[نام کشورى است.]
31- لقمان[نام مردی حکیم که اصلش حبشی بوده و در روزگار داود می زیسته است]
32- سجده[سجده کردن]
33- احزاب[حزب ها و گروه ها]
34- سبا[نام شهری که بلقیس دختر هدهاد در کشور یمن، پادشاه آن بود. او به عقد حضرت سلیمان(ع) در آمد[
35- فاطر[شکافنده، پدید آورنده]
36- یس[از حروف رمز قرآن و خطاب به پیامبر(ص)]
37- صافّات[به صفّ کشیده ها]
38- ص[از حروف مقطع رمز]
39- زمر[جمع زمره: گروه ها و دسته ها]
40- مؤمن[ایمان آورنده]
41- فصّلت[بخش بخش و فصل فصل شده]
42- شورى[مشورت و هم فکرى و نظر خواهى]
43- زخرف[زینت و زیور]
44- دُخان[دود]
45- جاثیه[به زانو افتاده]
46- احقاف[نام سرزمین قوم عاد در نزدیکى یمن]
47- محمّد(ص)[نام پیامبر بزرگ اسلام(ص)]
48- فتح[پیروزى]
49- حجرات[حجره ها و اطاق ها]
50- ق[از حروف رمز اوائل سوره ها]
51- ذاریات[پراکنده کنندگان]
52- طور[نام کوهی که حضرت موسی(ع) برای مناجات با خدا به آن جا رفت]
53- نجم[ستاره]
54- قمر[ماه]
55- رحمن[بخشنده]
56- واقعه[پیش آمد، حادثه]
57- حدید[آهن]
58- مجادله[گفت و گو و جَدَل]
59- حشر[بیرون آمدن، بر انگیخته شدن]
60- ممتحنه[زن امتحان شده]
61- صفّ[ردیف و صفّ]
62- جمعه
63- منافقون[دو چهره ها]
64- تغابن[گول خوردگى و حسرت و خسران]
65- طلاق[رها ساختن و طلاق دادن زن]
66- تحریم[حرام و ممنوع ساختن]
67- ملک[فرمانروائى]
68- قلم
69- حاقّه[آن چه سزاوار و مسلم و حقّ است]
70- معارج[نردبان ها، رتبه هاى بالا برنده]
71- نوح[از پیامبران بزرگ]
72- جن[موجودى نامرئى با ویژگی هائى عجیب]
73- مزمّل[گلیم به خود پیچیده]
74- مدثّر[جامه به خود پیچیده]
75- قیامت[برخاستن]
76- دهر[روزگار، دوران]
77- مرسلات[فرستاده شده ها]
78- نبا[خبر]
79- نازعات[آن ها که از روى قوّت مى کشند]
80- عبس[چهره در هم کشید]
81- تکویر[در هم پیچیده شدن]
82- انفطار[شکافته شدن]
83- مطففین[کم فروشان]
84- انشقاق[دو شقه شدن و شکاف برداشتن]
85- بروج[برج ها]
86- طارق[ستاره ظاهر شونده]
87- اعلى[برتر]
88- غاشیه[فرا گیرنده]
89- فجر[سپیده دم]
90- بلد[شهر]
91- شمس[خورشید]
92- لیل[شب]
93- ضحى[نور و روشنائى]
94- انشراح[گشاده شدن، وسیع شدن]
95- تین[انجیر]
96- علق[خون بسته، زالو، کرم]
97- قدر[اندازه، سنجش، ارزش]
98- بیّنه[دلیل روشن و حجت آشکار]
99- زلزال[لرزش و زلزله]
100- العادیات
101- قارعه[کوبنده]
102- تکاثر[افتخار به زیادى ثروت و عزّت]
103- عصر[زمان، بعد از ظهر، فشار و ...]
104- همزه[عیب جو و طعنه زن]
105- فیل
106- ایلاف[الفت دادن]
107- ماعون[ظرف غذا]
108- کوثر[خیر فراوان]
109- کافرون[کافرها]
110- نصر[یارى]
111- تبّت[شکسته باد]
112- اخلاص[خالص کردن]
113- فلق[صبح]
114- ناس[مردم]
پی نوشت:
1. الاتقان سیوطى، ج 1 ص 52 و آشنایى با علوم قرآن، داود عطار.- ۹۲/۰۹/۲۹