یقین کامل به خدا در نماز نایت اسکین
دوشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۲۱ ب.ظ
روزی امام سجاد (ع) سرگرم نماز بود
و کودک نازنینش، امام محمدباقر(ع) درون چاه عمیقی که در خانه بود، افتاد.
فریاد همسر امام برخاست و از امام سجاد (ع) که در نماز بود، درخواست کمک
کرد. حضرت همچنان به نماز ادامه داد. همسر امام نزدیک حجره آمد و عرض کرد:
«چقدر سخت دلی.... فرزندت را نجات بده!» ولی امام از نماز باز نایستاد تا آنکه نمازش را به جای آورد.
سپس کنار چاه آمد و دست مبارک را درون چاه برد و بدون آنکه بدن و لباسش تر شده باشد. آنگاه کودک را به مادرش سپرد و فرمود:
«این هم فرزندت، ای کسی که یقینت به خدا ضعیف است!» و به دنبال آن فرمود:
«سرزنش بر تو نیست، من در مقابل خداوند جبار بودم و اگر از او روی میگرداندم، او از من روی برمیگرداند. چه کسی در این حال به من ترحم میکرد؟»
«چقدر سخت دلی.... فرزندت را نجات بده!» ولی امام از نماز باز نایستاد تا آنکه نمازش را به جای آورد.
سپس کنار چاه آمد و دست مبارک را درون چاه برد و بدون آنکه بدن و لباسش تر شده باشد. آنگاه کودک را به مادرش سپرد و فرمود:
«این هم فرزندت، ای کسی که یقینت به خدا ضعیف است!» و به دنبال آن فرمود:
«سرزنش بر تو نیست، من در مقابل خداوند جبار بودم و اگر از او روی میگرداندم، او از من روی برمیگرداند. چه کسی در این حال به من ترحم میکرد؟»
- ۹۲/۰۹/۱۱