دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

دین وزندگی

اگر : هدفی برای زندگی دلی برا دوست داشتن وخدایی برای پرستش داری خوشبختی با آرزوی خوشبختی برای همه ی همکاران و دانش آموزان عزیزم

الهى ! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهى ! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهى ! یا من یعفو عن الکثیر و یعطى الکثیر بالقلیل از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.
الهى ! سالیانى مى‏پنداشتم که ما حافظ دین توایم استغفرک اللهم در این لیلة الرغائب هزار و سیصد و نود فهمیدم که دین تو حافظ ما است احمدک اللهم.
الهى ! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
الهى ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ‏ایم و تنها تو کاره اى.
الهى ! از پاى تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات و الارض انعمت فزد.
الهى ! شان این کلمه کوچک که به این علو و عظمت است پس یا على یا عظیم شان متکلم اینهمه کلمات شگفت لا تتناهى چون خواهد بود.
الهى ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهى ! چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
الهى ! چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت...
هی دل چگونه کالای است که شکسته آن را خریداری و فرموده ای پیش دل شکسته ام.
الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه بایدکرد
الهی همه از تو دوا خواهند حسن از تو درد خواهد.
الهی اگر تقسیم شود به من بیشتر از این که دادی نمی رسد فلک الحمد.
الهی ما را یارای دیدن خورشید نیست،دم از دیدن خورشید آفرین چون زنیم.
الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.
الهی از نماز و روزه ام توبه کردم به حق اهل نماز و روزه ات توبه این نا اهل را بپذیر.
الهی به فضلت سینه بی کینه ام دادی بجودت شرح صدرم عطا بفرما.
الهی اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارائی منی.
الهی دندان دادی نان دادی، جان دادی جانان بده.

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .

الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق .

طبقه بندی موضوعی

حقیقت پل صراط و سوال قبر و برزخ

جمعه, ۲۴ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۱۹ ب.ظ

حقیقت پل صراط و سوال قبر و برزخ


حقیقت پل صراط .
1. در صحنه ی محشر بعد از اینکه نامه ی عمل را ارائه کردند و انسان به اعمال خودش دست پیدا کرد ، جهنم را می آوردند و بر جهنم صراطی زده می شود که انسانهایی که 

       می خواهند به بهشت بروند باید از آن عبور بکنند . روایت داریم که پل صراط نازکتر از مو و بُرنده تر از شمشیر است . در سوره ی فجر داریم : موقعی که زمین به شدت کوبیده

 بشود و عرشه ی محشر آماده بشود و پروردگار ظهور بکند و ملائک صحنه ی حسابرسی را آمده بکنند جهنم آورده می شود . پیامبر فرمود : هزاران ملک زمام جهنم را در دست

دارند و آنرا وارد محشر می کنند .


به ادامه مطلب توجه نمایید

جهنم مثل یک حیوان سرکش و درنده سرکشی می کند و اگر خدا آنرا نگه ندارد همه جا را می سوزاند . جهنم و بهشت یک موجود زنده هستند . در

قرآن صحبت کردن و شنیدن جهنم نقل شده است . جهنم ناله و صدا دارد . در سوره ی فرقان آیه دوازده می فرماید : وقتی جهنم مجرمین را از راه دور می بیند یک مرتبه مجرمین یک

صدای غضبناک را از جهنم می شنوند . پس جهنم حی است. امام سجاد (ع) در دعای سی دو صحیفه ی سجادیه می فرماید: پناه می برم از جهنمی که آسان آن هم سخت است . مثل


اینکه ما چیزی را می گوییم که کم آن هم زیاد است . یکی از شاگردان سید بحرالعلوم خیلی گریه می کرد . از او پرسیدند که تو چرا اینقدر گریه می کنی ؟ او گفت: من یک روز در درس

 علامه بحر العلوم بودم که ایشان حدیثی از احمدبن محمد نقل کردند . من به آقا گفتم که اسم او محمدبن احمد است . علامه بحر العلوم فرمودند : خیر نام ایشان احمدبن محمد است . من

خودش و پدر و اجدادش را می شنام . من تمام افرادی که در این مجلس نشسته ام را می شناسم و حتی می دانم چه کسی بهشتی و چه کسی جهنمی است و با چشم به من اشاره ای کرد .

 از آن موقع ترسی در من افتاده است که نکند من جهنمی باشم . ما نمی دانیم که جهنم را از کجا می آورند . ظاهرا جهنم یکی از اسماء خداست . یعنی یک تنزلی از اسم منتقم الهی است . اسماء رحمت خدا ظهور بهشت و اسماء قهر وغضب ظهور جهنم است . پس جهنم آورده می شود و همه بی استثنا باید وارد جهنم بشوند حتی اولیاء و معصومین . در سوره ی مریم

آیه 71 خدا می فرماید : همه باید وارد جهنم بشوید و این حکم قطعی خداست . از پیامبر پرسیدند که شما هم وارد جهنم می شوید ؟ پیامبر فرمود : بله ولی مثل باد از آن عبور می کنم .

وقتی این آیه نازل شد پیامبر خیلی گریه کرد . ادامه آیه نازل شد . می فرماید : انسانهای با تقوا را نجات می دهیم ولی ظالمین در جهنم به زانو درمی آیند و در آنجا می مانند . در مجمع

البیان مرحوم طبرسی روایتی است که وقتی مومنین می خواهند از جهنم عبور کنند جهنم می گوید که زود رد بشوید ، شما با نوریتان آتش من را خاموش کردید . پیامبر فرمود : کسانی

که وارد جهنم می شوند دو فرقه هستند . یک فرقه فریادشان از جهنم بلند می شود و یک فرقه که جهنم فریادشان از آنها بلند می شود که با نورتان آتش من را خاموش کردید . روایت

داریم وقتی اهل بهشت به بهشت رسیدند با همدیگر صحبت می کنند و می گویند : اینکه می گفتند ما باید از جهنم رد بشویم تا به بهشت برسیم را ما ندیدیم . می فرماید: رد شدید ولی

آتش جهنم سرد بود. جنس شما سوختنی نبود و جنس مومن سوختنی نیست . شبیه آتشی که ابراهیم را نسوزاند . عبور مومنین از جهنم نسبت به درجات شان با هم تفاوت هایی دارد .

 چون قرآن می فرماید که همه باید وارد جهنم بشوند پس معلوم است که صراط توی جهنم است . مرحوم فیض کاشانی هم می گوید که صراط داخل جهنم است نه بالای جهنم . کسانی که

آهسته رد می شوند شعاع هایی از جهنم به آنها می خورد و کسانی که در مواقفگاه ها معطل می شوند سختی هایی می بینند . چه سِّری وجود دارد که همه باید وارد جهنم بشوند ؟ چرا راه

 بهشت از جهنم می گذرد ؟ عالم آخرت بگونه ای نمود باطن این عالم دنیا و خصوصیات اعمال و وضعیت ما در این دنیاست . جهنم در آنجا چهره ی باطنی دنیاست . در آنجا همه ی باطن ها رو می آید از جمله باطن خودمان و باطن خود دنیا . باطن دنیا در آنجا به شکل آتش و جهنم است . البته دنیای حرام مثل باطن آلودگی ها ، گناهان ، شهوت ها ،غضب ها و

 شیطنت ها . دنیای حلال نعمت خداست که در اختیار ما قرار داده می شود. اگر کسی از چارچوب حلال دنیا استفاده کند ، این سرمایه آخرت فرد می شود . این مذموم نیست . فردی نزد

حضرت امیرالمومنین آمد و به مذمت دنیا پرداخت . حضرت امیرالمومنین فرمود : ای کسی که فریفته ی دنیا هستی و دشنام می دهی ، تو به دنیا بد کرده ای یا دنیا به تو بد کرده است ؟

 دنیا محل عبادت دوستان خداست . مردان خدا در همین دنیا معامله می کنند . سرمایه ی آخرت ما از همین دنیاست . رشد عملی و شکوفایی ما در این دنیاست . ما در اینجا می توانیم

نهال وجود خودمان را به درخت تبدیل بکنیم تا بار بدهد . اگر کسی با اعمال خودش انسانیتش را شکوفا نکرد ، در برزخ و آخرت جای شکوفایی نیست . پس دنیا به این معنا بد نیست .

 یکی از اصحاب امام صادق (ع) گفت که فلانی اهل دنیاست و هر روز به دنبال کار می رود . اگر کسی برای توسعه ی زندگی واهل وعیالش به دنبال کار می رود این عین آخرت است.

دنیای مذموم که در آخرت چهره اش به شکل جهنم است همان کارهای حرامی است که ما در این دنیا انجام می دهیم و یا تعلقات و دلبستگی هایی است که انسان را از خدا و خودش غافل

 می کند . مثل اینکه شما به زیارت می روید و هدف تان زیارت است و بعد به یک هتل می روید و به اتاق می پردازید و همه اش در فکر دکوراسیون اتاق هستید و از زیارت باز  می

مانید یا اینکه اگر هم به زیارت می روید در فکر اتاق هستید . حضرت علی (ع) می فرماید : دنیای مذموم ظاهر زیبایی دارد ولی باطن آن سم است . حافظ می گوید ما برای بندگی به این

 دنیا آمده ایم . گاهی ما این هدف را گم می کنیم . مرحوم کوهستانی نمازهای عجیبی داشت . او می گفت که یک لحظه نمازم را با حکومت دنیا عوض نمی کنم . ایشان در آخر عمرشان بخاطر کهولت سن ، رکعات نمازشان را اشتباه می کردند و شک می کردند. ایشان به اطرافیانشان می گفتند که زندگی کردن در این دنیا که رکعت های نمازش این شکلی شده است دیگر فایده ندارد . ایشان زندگی را برای ارتباط باخدا و مناجات و قرب می خواستند . بعضی از افراد مناجات را کار نمی دانند و برای آن وقت نمی گذارند . درواقع دنیای مذموم ما هستیم .دنیا طبیعت که مذموم نیست. نوع نگاه و برخورد ما به این نعمت خداهای باعث می شود که این دنیا برای ما مذموم باشد یا اینکه دنیا برای ما توشه ی آخرت باشد. پس همه وارد جهنم یعنی باطن دنیا می

شوند . انبیاء و اولیاء به دنیا دل نبستند و مرتکب حرام نشدند و گذشتند . بخاطر همین پیامبر فرمود :ما از جهنم رد شدیم و خاموش بود . آنها در این دنیا دلبستگی پیدا نکردند که زمین

 گیر بشوند . بنابراین از دنیا رد شدند و یک لحظه هدف را فراموش نکردند . هر کسی که مرتکب حرام شد در آن جهنم می ماند . کسانی که از امتحانات دنیا گذشتند و آلوده نشدند و به

قرب الهی رسیدند ، صراط مستقیم را طی کردند یعنی صراط بندگی و دین و تمسک به دستورات الهی . این راه عمل به دستورات الهی است . آنها این راه را طی کردند و توانستند به

سعادت برسند . پس صراط درعالم آخرت ، باطن صراط مستقیم است که انسان را از دنیا عبور می دهد . پیامبر فرمود : صراط مستقیم یکی بیشتر نیست . کسی که در این دنیا به صراط

 مستقیم یعنی دین ثابت قدم بوده است در آخرت هم بر صراط مستقیم ثابت قدم است و رد می شود تا به بهشت برسد . هر کس در صراط لغزید در آخرت هم روی صراط می لغزد . امام

صادق (ع) فرمود : مردم مختلف روی صراط عبور می کنند . صراط از مو باریکتر است (زیرا تشخیص صراط مستقیم مو شکافانه است و از شمشیر تیزتر است یعنی وقتی شما راه را

تشخیص دادی ، رفتن آن هم دقت می خواهد . پس وقتی شما وظیفه را تشخیص می دهید انجام دادن آن هم سخت است . ) بعضی ها مثل برق از آن عبور می کنند که در این دنیا روی

صراط مستقیم محکم و استوار باقی مانده بودند . بعضی ها مثل دویدن با اسب از آن عبور می کند اینها کسانی هستند که همت دسته ی اول را نداشتند و بعضی ها مثل دونده از صراط

عبور می کنند . اینها کسانی هستند که در این دنیا مقداری تعلقات پیدا کرده اند ولی باز هدف را گم نکرده اند . بعضی ها روی صراط پیاده می روند که گرمای و سختی را می چشند ،

اینها کسانی هستند که در دنیا کند می رفتند یعنی بی جهت کار خیر را به تاخیر می انداختند . بعضی ها افتان و خیزان می رفتند یعنی پرت می شوند و آویزان می شوند و دوباره خودشان را بالا می کشند اینها کسانی هستند که حرام هایی مرتکب شده اند ولی دین را از دست نداده اند . کسانی که در این دنیا دین و صراط را از دست می دهند در آتش جهنم پرت می شوند . مرحوم آیت الله بهجت می فرمودند : اگر صراط آخرت از اینجا شروع می شود برای اینکه ما نلغزیم دعای غریق ( که امام صادق (ع) یاد داده است ) را بخوانید : یاالله یا رحمن یارحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک.

2. صراط آخرت که ما را از جهنم به سمت بهشت عبور می دهد نمود صراط مستقیمی است که در این دنیا اگر کسی به آن پایبند باشد انسان را عبور می دهد و از دنیایی که می تواند

 انسان را در آلودگی ها فرو ببرد به سعادت برساند . صراط مستقیم در این دنیا یک جاده آسفالت نیست بلکه همان دستورات الهی است . و همان چیزی است که دین ارائه داده است . این دستورات الهی که صراط مستقیم را تشکیل می دهد در وجود معصومین تجسم یافته است . معصوم تمام دستورات را در خودش عملی کرده است و مجسمه ی دستورات الهی شده

است . معصوم کسی است که هم عقایدش پاک است و شرک در آن نیست و هم اخلاقش پسندیده است و صفات عالیه را در اوج دارد و هم رفتارش صالح و سالم است . مجسمه ی صراط خود معصومین است . روایت داریم که علی صراط است . امام صادق (ع) فرمود : ما اهل بیت صراط مستقیم هستیم . در زیارت جامعه کبیره داریم که شما اهل بیت صراط مستقیم هستید

 . اگر کسی تحت ولایت اهل بیت باشد و اخلاق و رفتار و عقایدش را به آنها نزدیک بکند ، در آخرت تحت ولایت امیرالمومنین خواهد بود . ما باید سطح زندگی و اخلاق خودمان را به

آنها نزدیک بکنیم . سلمان خودش را مطابق میل امیرالمومنین کرده بود . پس اگر کسی خودش را نزدیک به اخلاق و رفتار معصومین بکند در واقع خودش را به کانون ولایت نزدیک تر

 کرده است . وعبورش از صراط آخرت راحت تر است . در روایت داریم که کسی نمی تواند از صراط عبور کند مگر اینکه علی جوازعبور او را بدهد . کسی که تحت ولایت

امیرالمومنین بوده است در آنجا جواز عبور دارد . در جلد هشت بحارالانوار مفضل بن عمر می گوید از امام صادق (ع) در مورد صراط سوال کردند و حضرت فرمود : راه به سمت

خداست و ما دو تا صراط داریم یکی صراط در دنیا و یک صراط در آخرت . صراط دنیا که ما باید با سلامت عبور بکنیم امام است .اگر کسی به او معرفت پیدا کرد و از او پیروی کرد

راحت از صراط آخرت می گذرد ولی کسی که در دنیا کاری به ولایت نداشته و مقابل آن ایستاده ، به جهنم می افتد (ظلم به اولیاء خدا ظلم به خداست . در روایت داریم که خدا به موسی

 گفت که چرا به عیادت من نیامدی ؟ موسی گفت :مگر شما بیمار می شوید ؟ خدا فرمود : مومنی از اولیاء من بیمار شد و باید به عیادت او می رفتی . پس خدا بیماری بنده ی مومن را

بیماری خودش دانسته است .) او در صراط آخرت لغزش دارد . صراط این دنیا همان صراط مستقیم است و تجسم آن در معصومین است . حضرت زهرا از پیامبر پرسید که مردم در روز

 قیامت چطوری هستند ؟ پیامبر فرمود : در آن روز همه مشغول کار خودشان هستند و کسی به کسی نگاه نمی کند . حضرت زهرا پرسیدند که آیا در هنگام بیرون آمدن از قبرها در بدن

مرده ها کفن هست ؟ پیامبر فرمود : کفن ها می پوسد و بدن ها از قبر خارج می شوند ولی مومنین پوشیده هستند و کفار برهنه هستند . نوری که مومنین دارند آنچنان درخشان هست که

 اجازه نمی دهد بدنشان دیده بشود . حضرت زهرا سوال کردند که در روز قیامت من شما را کجا ببینم ؟ پیامبر فرمود : سه جا من را ببین . یکی در پای میزان اعمال که من می گویم :

خدایا ترازوی مومنین را سنگین کن و یکی در جایی که نامه ی اعمال را ارائه می دهند که من می گویم : خدایا با امت من آسان حساب کن و دیگری در کنار صراط که وقتی مسلمانان

می خواهند عبور کنند می گویم : خدایا امت من را به سلامت بدار .


سوال – سوال های قبر چیست و چه زمانی آنرا از ما می پرسند ؟


پاسخ – یکی از مباحثی که مربوط به برزخ و زندگی پس از مرگ است بحث سوال قبر است و از مسلمات معارف دینی ما است . در زیارت آل یاسین که یکی از زیارت های مربوط به حضرت ولی عصر است و روی خواندن آن هم تاکید شده داریم که این سوال نکیر و منکر سوال حقی است و واقعیت دارد . در روایتی از امام صادق (ع ) داریم که اگر کسی این سه چیز را انکار بکند از ما شیعیان نیست ، یکی معراج پیامبر و یکی سوال قبر و یکی شفاعت اهل بیت . سوال قبر یکی از عقایدشان همه ی شیعیان است . در روایات بسیار زیادی چگونگی سوال قبر موشکافی شده است و بسیاری از مباحث در آن مطرح شده است . روایتی از پیامبر است که می فرماید : خدا دو تا فرشته دارد که به آنها منکر و نکیر می گویند ، وارد بر میت می شوند و از او سوال می کنند . شاید علت این که به آنها نکر می گویند این است که آنها ناشناخته هستند و فرد بواسطه ی آنها چیزی نمی فهمد . در بعضی از روایات داریم که ورود این دو ملک برای همه به یک شکل نیست . افرادی که اهل معصیت هستند اینها به شکل عبوس بر آنها وارد می شوند که نکیر و منکر هستند . برای مومنین این دو ملک بنام مبشیر و بشیر هستند که بشارت می دهند و برخورد بسیار ملایمی دارند . در جلد سوم کافی داریم که ابو بصیر از امام صادق (ع) سوال کرد که این دو ملک برای مومن و کافر به یک شکل می آیند ؟ ایشان فرمودند : خیر به یک شکل نمی آیند . دردعای ماه رجب داشتیم که خدایا من را از سوال برزخ نجات بده ، از من نکیر و منکر را دور بکن و بشیر و مبشر را برای من بفرست که اینها با چهره های باز و بشارت دهنده هستند . در مورد زمان سوال قبر در روایات پاسخ داده شده است . در همان ابتدای ورود به عالم برزخ این دو ملک می آیند و تعیین تکلیف می کنند . عالم برزخ یعنی عالم قبر . بعد از مرگ با بدن دنیایی کاری ندارند . شخص میت ساعتها و روزهای اولیه هنوز نمی تواند بین عالم دنیا و عالمی که وارد آن شده است فرق بگذارد . و هنوز نمی فهمد که از این دنیا بیرون رفته است و گمانش این است که هنوز در این دنیا است . پیامبر می فرماید وقتی شخص را در قبر می گذارند ، وقتی صدای کفش کسانی که دارند می روند می شنود ، دو ملک می آیند ، یعنی این دو ملک این قدر سریع می آیند . روایتی در نهج البلاغه است که می فرماید : وقتی تشیع کنندگان رفتند و کسانی که گریه می کردند برگشتند ، این فرد را می نشانند و از او سوال می کنند و این قدر این سوال ناگهانی است و شخص از دنیا رفته ترس رد شدن از این امتحان را دارد که سوال را به آرامی جواب می دهد . روایتی داریم که شخصی که از دنیا رفته را دو تا تلقین بکنید ، یکی وقتی او را در قبر می گذارند و یکی هم بعد از دفن که پوشانیده شد تلقین بکنید و امام صادق (ع) می فرماید که وقتی تلقین دوم را می کنید نکیر و منکر می گویند که او را تلقین کردند پس برویم . پس همان موقعی که شخص را تلقین می کنند این دو فرشته می آیند . نکیر و منکر به یکدیگر می گویند که آن حجتی که باید همراه این متوفا باشد به او تلقین شد ، برویم . آقای حائری یزدی که مرجع تقلید بیست و شش سال پیش بود ، یکی از دوستانشان فوت کرده بودند و ایشان وارد قبر شدند و کمی طول کشید .از ایشان سوال کردند که چرا این قدر طول دادید؟ ایشان گفتند که می خواستم نکیرین که آمدند بشنوم که درست جواب داده است و خیالم راحت بشود . پس زمان سوال قبر همان اول ورود به عالم برزخ است . بخاطر همین گفتیم که وقتی همه قبرستان را ترک می کنند عده ای در کنار قبر بمانند و دعا و تلقین بخوانند که اینها بسیار برای او موثر و مفید است .
سوال – با توجه به اینکه ما باید در روز قیامت هم این سوالها را پاسخ بدهیم ، چه لزومی دارد که در برزخ هم این سوالات پاسخ بدهیم ؟
پاسخ – ما یک سوال در عالم برزخ داریم و یک سوال هم در عالم قیامت داریم . سوالاتی که در عالم برزخ می شود یک بازجویی اولیه است که سوال از کلیات و اصول عقاید و بعضی از اصول اعمال است ولی در قیامت از ریز و درشت عقاید اخلاقیات سوال می کنند . مثلا در برزخ از اصل نماز سوال می کنند که آیا نماز می خواندی یا خیراما در قیامت می پرسند که فلان نمازی که خواندی نیت تو چه بود و آیا لباس تو غصبی یود یا خیر ؟ قرائت و رکوع و سجود تو درست بوده است یا خیر ؟ جز به جز سوال می کنند . در برزخ کلیات عقاید را سوال می کنند .یعنی آن چیزی که محور اصلی تشکیل شخصیت انسان است . اصلی ترین عنصری که شخصیت انسان را و جهت گیری و مسیر زندگی دنیایی انسان را تشکیل می دهد باورها وعقاید او هست که آیا عقاید کلی در زندگی را باور دارد یا ندارد. این اولیه و مهمترین عنصر تشکیل دهنده ی شخصیت فرد است . درست است که اخلاقیات و رفتارهای انسان هم در شخصیت او اثرگذار است اما مهمترین عنصر تشکیل دهنده ی شخصیت عقاید است و لذا از آنها سوال می کنند . می پرسند که معبود تو در این عالم که بود ؟ دین تو چه بود ؟ پیامبر و امام تو که بود ؟ و از یک تعداد محدود اعمالی که آن اعمال شاهد اعتقادات هستند . مثل نماز، روزه ،خمس ، حج . از انجام این اعمال سوال می کنند و دیگر اینکه می پرسند کسب و درآمد تو از چه راهی بوده است حلال یا حرام ؟جوانی و عمر خودت را در چه راهی مصرف کرده ای ؟ حالا چرا از این اعمال می پرسند؟ چون این اعمال اصلی ترین اعمالی است که شاهد بر صدق اعتقادات است . اگر من بگویم که من خدا را قبول دارم و اعتقادات را دارم ، بعد می گویند نشانه ی تو که نماز است کجاست ؟ تو که می گویی امام و پیامبر را قبول دارم چرا سهم امام را غصب کردی ؟ خمس ندادی ؟ چرا درآمد خودت را از هر راهی درآوردی ؟ چرا عمرت را به بطالت گذراندی و در راه معصیت خدا گذراندی ؟ پس از جزئیات نمی پرسد. این سوالات مثل سوالات امتحانی پرسیده نمی شود که وقتی برای آن بگذارند . ملائک خیلی راحت آنها را از فرد در می آورند . داریم که اگر سوال را سربلند جواب داد نتیجه اش این می شود که عالم برزخ گشایش پیدا می کند و دری از بهشت به او باز می کنند . یعنی از آن باغ ، یک باغچه ای به او می دهند ، یک جلوه ای از بهشت قیامتی به او می دهند که در این مدت راحت باشد. اما کسی که از این سوالات رد شد نتیجه اش این می شود که یک دری از جهنم را برای او باز می کنند . باید تکلیف فرد از همان قدم اول روشن بشود ،پس سوال قبر از همان ابتدای ورو به برزخ است . ما سرگردانی نداریم .
سوال – آیا همه انسانها سوال قبر را دارند ؟
پاسخ – می گویند که کسی وصیت کرده بود که وقتی من مردم من را با یک کفن کهنه بپوشانید که وقتی نکیر و منکر آمدند گمان کنند که من مرده ی قدیمی هستم و قبلا از من سوال کرده اند . سوال قبر را از همه می پرسند منتها از همه ی کسانی که در دنیا یک موضع اعتقادی یا ضد اعتقادی داشته اند . هر کسی که در دنیا آنقدر آگاهی و فهم داشته که برای خودش موضعی انتخاب بکند .حالا یا این موضع درست دینی و اعتقادی است که ما به آن مومن می گوییم یا یک موضع ضددین است که ما به آن کافر می گوییم . از این دو دسته سوال قبر می شود . داریم که سوال نمی شود مگر از کسانی که در طریق ثبیت دین یا در طریق تثبیت کفر بوده اند . اما دو دسته هستند که سوال قبر ندارد . یک دسته کسانی که شان شان بالاتر از این است که از آنها سوال بپرسند ، مثل انبیاء و امامان . بی معنا است که از پیامبر بپرسند که پیامبر تو کیست . آنها امتحان شان را در دنیا پس داده اند . پیامبر خودش دین و کتاب را آورده است .همچنین از شهدا هم سوال نمی شود . پیامبر فرمود : شهید در قبر مورد سوال قرار نمی گیرد . پرسیدند که چرا از مومنین سوال می کنند ولی از شهدا سوال نمی کنند. پیامبر فرمود: همین که او به زیر تیغ شمشیر بخاطر خدا رفت ، آن بالاترین امتحان برای شهید است . عزیزی است که دو چشم و دو دستش را برای خدا داده است. ایشان می گفتند که من زمان جنگ آرپیچی زن بودم . یکی از دوستان ما که مجروح هم بود نزدیک تانگ شد تا موشک بزند ولی موشک به تانک اصابت نکرد . تانک از روی بدن او رد شد و من گوشت های بدن او را می دیدم که به اطراف پرت می شد. من خودم را به بالین او رساندم . وقتی آخرین نفس هایش را می کشید می گفت که خدایا از من راضی شدی ؟ کسی که این جوری جانش را داده است و عملا اعتقادش را نشان داده دیگر احتیاجی به سوال ندارد . یک دسته ی دیگر شان شان پایین تر از این است که از آنها سوال بشود . مثلا کسانی که درفرهنگ دینی ما مستضعف فرهنگی و فکری شمرده شده اند . یا در دنیا به حد رشد فکر نرسیده اند که ایمان داشته باشند یا نداشته باشند مثل بچه ها یا دیوانگان که تکلیفی ندارند . که اینها نه جزو مومن و نه جزو کافر به حساب می آیند . یا کسانی که انسانهای بالغی هستند که حجت بر آنها تمام نشده است . کسانی که دین حق به آنها عرضه نشده است چه بسا اگر دین حق به آنها عرضه بشود آنها هیچ انکاری ندارند . این جور افراد نه مومن هستند نه کافر . فردی که اطلاعات در اختیار او قرار نگرفته است . یک وقت اطلاعات هست و ما باید تحقیق بکنیم و اگر این کار رانکنیم ما مقصر هستیم ولی یک موقع اصلا به فرد صدایی نرسیده است و مقصر نیست . ممکن است که پیرو دینی بوده است و احتمال نمی داده که اسلام دین حقی است که برود سوال بکند. این جور افراد که دست رسی به حق نداشته اند و حجت بر آنها تمام نشده است ، مستضعف نام دارند . رحمت خدا وسیع تر از این است که کسانی که حجت بر آنها تمام نشده عذاب بکند . به تعبیر قرآن امر آنها به خداواگذار شده است . و خدا خودش می داند که با آنها چه رفتاری بکند. چیزی که از آیه بر می آید این است که آنها مورد عفو خدا واقع می شوند . در آیه ی متسضعفین می فرماید که امید است که عفو خدا شامل حال آنها بشود. پس این دو دسته سوال قبر ندارند .
سوال – با اینکه ما سوالات روز برزخ را می دانیم چرا نمی توانیم آنها را پاسخ بدهیم و پاسخ دادن به آنها سخت است ؟
پاسخ – به ظاهر این سوالات ساده است و پاسخ آن هم ساده است . چون ما این سوالات را با سوالات دنیایی مقایسه می کنیم . دردنیا وقتی از ما امتحان می گیرند یا مسابقه ای هست از محفوظات ذهنی ما می پرسند . اگر کسی از قبل مطالبی را حفظ کرده می تواند اینها را جواب بدهد . ما فکر می کنیم که سوالاتی که در برزخ می پرسند مثل سوال دنیایی است که در محفوظات ما هست و جواب آن ساده است . در حالیکه ما نباید سوال کردن دنیایی را با سوال کردن برزخی مقایسه بکنیم . سوالات برزخی از محفوظات ذهنی نیست بلکه از باورهای قلبی است یعنی وقتی ملائکه سوال می کنند عقاید و باورها را واکاوی می کنند . بخاطر همین اینجا کار سخت می شود. در اینجا لازم نیست که ذهن کار بکند قلب باید باورهایشا را رو بیاورد . قلب بایدباورهای محکمی داشته باشد که وقتی سوال کردند بتواند قلبا اعتقاد خودش را به آنها برساند و آنها می فهمند که تو به رب اعتقاد داری یا خیر . فیض کاشانی می گوید که افرادی هستند که قرن ها اسم پیامبر را فراموش می کنند و یادشان نمی آید . این نشان می دهد که عقاید و باور به پیامبر در قلب شان نفوذ نکرده است . سوالات قبر را از بدن ظاهری و گوشتی نمی پرسند . سوالات را از باطن می پرسند و در باطن دروغ نیست . در این دنیا می توان به ظاهر دروغ گفت ولی در برزخ ظاهر کنار رفته و دروغ معنا ندارد . می پرسند که در دنیا رب تو و معبود تو چه کسی بوده است ؟ کسی که در دنیا معبودش مال و ثروتش بوده است ، می گوید شیطان است . آنها خودشان درمی یابند و احتیاج به گفتن نیست . این عقیده و باطن مخفی نیست و رو است . اما کسی که در دنیا معبود و هدفش خدا بوده است و باورش در دنیا این بوده است ، وقتی از او می پرسند امام تو که بود ، چون در دنیا از علی و آل او تبعیت کرده است نام امامش را می گوید ولی کسی که دردنیا هر کاری خواسته کرده و از امام تبعیت نکرده است ، وقتی از او می پرسند که امام تو که بوده است می گوید : نفس من بوده است . چیزی که به درد برزخ می خورد عقاید و باورهای قلبی است . قلب باید خدا را بعنوان معبود باور کرده باشد ، امام را بعنوان یک جلودار قبول کرده باشد . در بعضی از روایات از این دو فرشته بعنوان کسی که خالص را از ناخالص جدا می کند نام برده شده است یعنی وقتی آنها واکاوی می کنند قلب خالص از ناخالص را جدا می کنند. اینها بسته به باورهایی دارد که در دنیا برای خودمان تثبیت کرده ایم و واقعا در قلب مان نفوذ کرده است . کسانی که این اعتقادات در قلب شان نفوذ کرده است و با نماز و روزه اعتقادات را تثبیت کرده اند ، آنها آنجا کاملا جوابگو هستند .
سوال – آیا می شود کاری کرد که ما پاسخ این سوالات را براحتی بدهیم ؟
پاسخ – امام سجاد (ع) هر جمعه در مسجد النبی در مدینه موعظه می کرد . در کتاب بحار جلد ششم داریم که می فرماید : بعد از این که از خدا و پیامبر سوال می کنند ، به هوش باش و به خودت فکر کن ، قبل از اینکه از تو سوال کنند دراین دنیا آماده باش . آمادگی این امتحان به این صورت نیست که محفوظات ذهنی مان را زیاد کنیم یا کتاب بخوانیم که جواب بدهیم بلکه باید اعتقادات و باورهای مان را در این دنیا تقویت کنیم . وقتی بحران های زندگی به سراغ من می آید بحران های مالی ، سیاسی ، جنسی و خانوادگی ، دست از اعتقادم برندارم و با کوچکترین مشکل با خدا قهر نکنم و نمازم را ترک نکنم . با بالا و پایین شدن مد دست از حجابم برندارم . با یک تغییر در زندگی تمام عقایدم را دور نریزم . وقتی درا ینجا در باورهایم ثابت قدم هست در آنجا با غرش ملائکه ( در روایت داریم که صدای این دو ملک مثل غرش رعد است ) شخص نمی ترسد . زیرا در بحران های زندگی اعتقادش را نگه داشته است. حالا چطور باورهای مان را تقویت کنیم که بتوانیم پاسخ سوالات قبر را درست بدهیم . جواب سوالات ما باورهاست . قرآن می فرماید : اگر می خواهی باورهایت قوی بشود باید طبق باورهایت عمل بکنی . من اگر طبق اعتقاداتم عمل بکنم در زندگی کسب و کار و ... اینها باورهای من را تقویت می کند. موقع نماز وقتی کارم را رها می کنم و به سراغ نماز می آیم ، این باعث می شود که اعتقادات من محکم بشود . وقتی دلم می خواهد هر جوری کاسبی بکنم ولی دلم را کنار می گذارم و آنچیزی را که خدا می خواهد رفتار می کنم این باعث می شود که اعتقادات من قوی بشود . هر عملی برخلاف اعتقادات مثل موریانه ای است که از درون اعتقادات ما را پوک می کند . هر معصیت بند ارتباط با خدا را قطع می کند . پس آن چیزی که اعتقادات را تثبیت می کند عمل بر طبق بندگی و دستورات الهی است . کسی که در این دنیا سعی اش را کرده است اگر در آن دنیا کم بیاورد ائمه دست او را می گیرند . روایتی از امام صادق (ع ) داریم که در قبر از پنج چیز می پرسند : از نماز ، روزه ، حج ، زکات و ولایت . ولایت اهل بیت کناری می ایستد و می گوید هر جا شما کم آوردید من آنرا تکمیل می کنم . هر نقصی که بر شما وارد شد من آنرا تمام می کنم . مرحوم آیت الله حائری عاشق امام رضا (ع) بود . گاهی ایشان برای رفتن به مشهد بلیط اتوبوس گیرش نمی آمد و این پیرمرد روی پیت حلبی می نشستند و به مشهد می رفتند . مدتی هم که در مشهد بود در حرم می ماند . در طول عمرش هفتاد بار به مشهد رفته بود. در آخرین بار که ایشان به مشهد رفته بودند می گفتند که امام رضا (ع) فرموده که تو دیگر نیا ، نوبت ماست . ایشان می گفت که من فهمیدم که این آخرین باری است که به زیارت می روم . مرحوم آیت الله مرعشی نجفی با آیت الله حائری با هم قراری گذاشته بودند که هر کدام که از دنیا بروند به یکدیگر خبری بدهند . آیتالله حائری زودتر ازدنیا رفتند . آیت الله نجفی در حالتی ایشان را دید و ایشان گفتند که وقتی من از دنیا رفتم دو ملک برای سوال قبر آمدند که من خیلی ترسیدم که در عمرم اینقدر نترسیده بودم . یک دفعه یک صدای دلنوازی از پشت گفت که نترس . با نزدیک ترین شدن این صدا ، این دو ملک رفتند . وقتی چهره را دیدم پرسیدم شما چه کسی هستید ؟ گفت : یک بار از آن هفتاد بار به ملاقات تو آمدم ، شصت و نه بار دیگر به ملاقات تو می آیم . این کمکی ها برای کسی است که اعمالی انجام داده و یک جایی کم آورده است .

  • طاهره نظیفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی