





بدون شک همه ی والدین دوست دارند فرزندانشان جزو شاگرد
اول های کلاس باشد. البته برای شاگرد اول بودن شرایط متعددی نیاز هست که
تغذیه ی سالم و درست از مهمترین آنهاست. در واقع داشتن تغذیه ای متعادل نه تنها برای رشد بدن بچه ها بلکه برای سلامت مغز آن ها نیز لازم و ضروری است. مواد غذایی خوب باعث بهبود عملکرد مغز شده و حافظه و قدرت تمرکز بچه ها را بالا می برد. مغز نیز مانند هر ارگان دیگر بدن، مواد مغذی موجود در مواد غذایی مصرفی را جذب می کند. در این مطلب 9 ماده ی غذایی مفید را توصیه می کنیم که برای افزایش سلول های خاکستری مغز مفید هستند.
ماهی های چرب مانند ماهی آزاد یکی از منابع خوب اسیدهای چرب امگا 3 هستند که برای رشد و عملکرد مغز مفید هستند. جذب کافی این اسیدهای چرب می تواند به بهبود مهارت و قدرت ذهنی بچه ها کمک کند. توصیه می کنیم به جای ساندویچ های سوسیس و کالباس و هات داگ و غیره برای بچه ها ساندویچ ماهی آزاد با نان گندم کامل آماده کنید.
تخم مرغ منبع خوب پروتئین ها است و زرده ی آن کولین قابل توجهی دارد. این ماده ی مغذی برای رشد و بهبود حافظه بسیار مفید است. بهتر است برای صبحانه ی بچه ها تخم مرغ یا املت حاوی سبزیجات آماده کنید.
بچه های عاشق کره ی بادام زمینی هستند. بنابراین می توان از آن به عنوان یک میان عده ی حاوی ویتامین E بهره مند شد. ویتامین E آنتی اکسیدان محافظ غشای سلول های عصبی است. کره ی بادام زمینی همچنین حاوی تیامین و گلوکز است که اولی برای مغز مفید بوده و دومی انرژی زا است. می توانید روی میوه هایی مانند سیب یا موز از این کره زده و به بچه بدهید. البته حواستان باشد که فرزندتان جزو کودکان آلرژیک به این مواد غذایی نباشد.
غلات کامل مانند نان ها و غلات صبحانه تأمین کننده ی گلوکز هستند که منبع انرژی مورد نیاز مغز محسوب می شود. غلات کامل همچنین حاوی ویتامین B هستند که برای دستگاه عصبی مفید است. توصیه می کنیم در هر وعده ی غذایی به بچه ها نان های تهیه شده از غلات کامل داده شود.
فصل توت انواع آن را خریداری کرده و به بچه ها بدهید. توت ها به بهبود قدرت مغز و افزایش تمرکز کمک می کنند. این میوه های ریز و خوش طعم سرشار از ویتامین C و آنتی اکسیدان های دیگر هستند. دانه های ریز داخل توت ها حاوی اسیدهای چرب امگا 3 ها هستند که برای مغز مفید است. توت فرنگی، بلوبری، تمشک، شاه توت، توت سفید و غیره حاوی مواد مغذی زیادی هستند که برای بچه ها مفید و لازم است. همچنین می توانید در تهیه ی انواع اسموتی ها از توت ها استفاده کنید و یا از آن ها برای تهیه ی دسرهای سالم بهره ببرید.
انواع لوبیاها شهرت زیادی در بهبود سلامت قلب دارند. اما ارزش این مواد غذایی فراتر از این حرف ها است. لوبیاها برای مغز بچه ها نیز مفید هستند چون، به واسطه ی دارا بودن پروتئین ها، کربوهیدرات ها، فیبرها، ویتامین ها و مواد معدنی انرژی خوبی به مغز می رسانند. برخی از انواع لوبیاها مانند لوبیا چیتی حاوی اسیدهای چرب امگا 3 نیز هستند که برای رشد و بهبود عملکرد مغز لازم هستند. توصیه می کنیم به سالاد بچه ها لوبیا اضافه کنید و بدانید که خوراک لوبیا نیز انتخاب مناسبی است.
سبزیجات رنگی سرشار از آنتی اکسیدان ها بوده و غنی تر هستند. این سبزیجات برای حفظ و ارتقای سلامت مغز مفیدند. توصیه می کنیم سبزیجات رنگی مانند گوجه فرنگی، سیب زمینی شیرین، کدوحلوایی، هویج، اسفناج و غیره را وارد برنامه ی غذایی بچه ها بکنید. می توانید از این سبزیجات در تهیه ی سوپ ها یا اسپاگتی بیشترین استفاده را بکنید. سالاد کاهو به همراه هویج، گوجه فرنگی، ذرت، کلم قرمز و غیره نیز انتخاب مناسبی است. البته باید کمر همت ببندید و انواع ترفندها و تکنیک ها را به کار بگیرید تا این قبیل سبزیجات مفید را به خورد بچه ها بدهید. بهترین کار تهیه ی فینگرفودها و تزیین زیبای سالادها است تا بچه ها تشویق به مصرف سبزیجات بکنند.
ویتامین B برای رشد بافت های مغز، ناقل های عصبی و آنزیم ها مفید است و محصولات لبنی منبع خوب این مواد مغذی هستند. شیر کم چرب یا ماست منبع فوق العاده ی پروتئین برای مغز محسوب می شوند. محصولات لبنی همچنین منبع ویتامین D هستند که برای نوجوانان و کودکان از اهمیت بالایی برخوردار است. باید بدانید که در این سنین نیاز به ویتامین D بیشتر است. بنابراین لازم است که برای بهبود عملکرد مغز و همچنین افزایش میزان کلسیم و ویتامین D بدن بچه ها میانه ی آن ها را با محصولات لبنی خوب کنید.
گوشت قرمز منبع آهن است که به حفظ انرژی بدنی و قدرت تمرکز آن ها در مدرسه کمک زیادی می کند. گوشت گاو منبع خوب زینک (روی) نیز محسوب می شود که قدرت حافظه ی بچه ها را بالا می برد. اگر فرزندی گیاهخوار دارید که لب به گوشت نمی زند باید آهن بدن او را با مصرف لوبیاها و سویا تأمین کنید. لوبیاها حاوی آهن غیرهم هستند که برای جذب شدن حداکثری نیاز به ویتامین C دارند. بنابراین بهتر است در تهیه ی غذا و خوراک ها یا ساندویچ ها از میزان زیادی سبزیجات بخصوص فلفل دلمه ای استفاده کنید. توصیه می کنیم تا حد امکان از دادن گوشت های فراوری شده مانند سوسیس و کالباس و غیره به بچه ها اجتناب کنید و آن ها را به تغذیه ی سالم عادت دهید.
به حکم عقل بر خدای حکیم ضروری است که هدایت را در اختیار همگان
قرار دهد ؛ لذا عقل می گوید: یقیناً خدا برای همه ی اقوام ، هدایت کننده ای
فرستاده است ؛ اگر چه ما امروز از نام و نشان آن هدایت کنندگان اطّلاع
نداشته باشیم . بر این مبنا خداوند متعال فرمود: « إِنَّا أَرْسَلْناکَ
بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فیها
نَذیر ــــــ ما تو را به حق، بشارتگر و هشدار دهنده فرستادیم، و هیچ امّتى
نبوده مگر این که در میان آنها هشدار دهندهاى گذشته است.» (فاطر:24) و
فرمود: « ... إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ ــــــ جز
این نیست که تو فقط بیم دهندهاى! و براى هر گروهى هدایت کنندهاى است »
(الرعد:7).
طبق بیان نبیّ مکرّم اسلام ، صد و بیست و چهار هزار پیامبر
مبعوث شده اند ؛ امّا ما امروز جز تعداد اندکی از آنها را نمی شناسیم ؛ پس
این احتمال هست که این تعداد انبیاء در کلّ جهان پخش بوده اند. البته طبق
حکم عقل که هدایت را لازمه ی خدایی خدا می داند ، یقیناً اینها در کلّ جهان
پخش بوده اند. از حضرت صادق (ع) روایتی است به این مضمون که اهالی ایران
زمین قبل از زرتشت پیامبری داشته اند که کتاب آسمانی نیز داشته است (
ر.ک:بحارالأنوار ، ج 10 ، ص179). امّا امروز ما نه اسمی از آن پیامبر می
دانیم نه اثری از او در تاریخ می یابیم ؛ و این در حالی است که ایران
باستان بر خلاف مناطقی مثل استرالیا و قارّه آمریکای قدیم و اروپای قدیم و
آفریقا ، سرزمینی دارای تمدّن و تاریخ بوده است. پس اینکه ما از انبیای جای
جای جهان اطّلاع نداریم دلیل بر این نیست که در آنها انبیایی نبوده اند.
خداوند متعال متذکّر همین معنا شده و فرموده است: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا
رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ
لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْک ـــــــ ما پیش از تو رسولانى فرستادیم؛ سرگذشت
گروهى از آنان را براى تو بازگفته، و گروهى را براى تو بازگو نکردهایم »
(غافر:78).
ما امروز می دانیم که در شرق دور کسانی چون بودا و کنفسیوس
بوده اند ؛ که تعالیمی شبیه تعالیم انبیاء داشته اند ــ البته به احتمال
زیاد تعالیم آنها نیز در طول زمان تحریف شده است ــ امّا در هیچ منبعی نام
این افراد به عنوان نبی نیامده ؛ و پیروان آنها نیز به نبوّت آنها قائل
نیستند ــ البته در برخی متون از کسی به نام بوذاسف یاد شده که برخی آن را
همان بودا دانسته اند ــ . همچنین در روایتی از رسول خدا (ص) از فیلسوف
شهیر یونان جناب ارسطو با عنوان نبی یاد شده در حالی که نه از خود او چنین
ادّعایی نقل شده نه کسی به نبوّت وی قائل شده است. علّامه حسن زاده آملی
در تعلیقات شرح المنظومة ، ج4 ،ص364 ، نقل نموده از کتاب محبوب القلوب
دیلمی ، ص14 که :«یروى فی بعض الرافدات أن عمرو بن العاص قدم من الإسکندریة
على رسول (ص) فسأله عمّا رأى فی الإسکندریة، فقال: یا رسول الله رأیت
أقواما یتطیلسون و یجتمعون حلقا و یذکرون رجلا یقال له أرسطاطالیس- لعنه
اللّه تعالى-، فقال علیه السلام: مه یا عمرو إن أرسطاطالیس کان نبیّا فجهله
قومه ـــــــ روایت کردهاند در برخی کتب که چون عمر و بن العاص از سفر
اسکندریه پیش حضرت رسول(ص) آمد ، حضرت از او پرسیدند که در اسکندریه چه
دیدى ؟ عمرو گفت: یا رسول اللّه قومى را دیدم که طیلسان (شِنِل) بر دوش می
اندازند و حلقه حلقه جمع مىشوند ، و از مردى نام مىبردند که نامش
ارسطاطالیس است ؛ خداى لعنتش کناد! پس آن حضرت فرمودند: ساکت شو اى عمرو !
همانا ارسطاطالیس پیامبر بود امّا قومش او را نشناختند»
علّامه حسن
زاده آملی همچنین در همان آدرس فرموده اند: « نقل السید الطاهر ذو المناقب و
المفاخر رضی الدین على بن طاوس فی فرج المهموم قولا بأن أبرخس و بطلیموس
کانا من الأنبیاء، و أن أکثر الحکماء کانوا کذلک، و إنما التبس على الناس
أمرهم لأجل أسمائهم الیونانیّة. ــــــ نقل نموده سیّد پاک و صاحب مناقب و
مفاخر جناب علی بن طاوس در کتاب فرج المهموم قولی مبنی بر این که ابرخس و
بطلمیوس هر دو از انبیاء بوده اند و اکثر حکما همین گونه بوده اند ؛ امّا
امر آنها بر مردم مشتبه گشت فقط به خاطر اسمهای یونانی آنها.» و سید ابن
طاوس از کبار علمای شیعه و صاحب نفس قدسیّه بود ؛ که سخنش حقیقتاً جای
تأمّل دارد.
باز در همان منبع فرموده اند: « و قال صائن الدین علی بن
ترکة فی مقدمة تمهید القواعد: «إن المختار عند الصدر الأوّل من الحکماء
الذین هم من جملة الأصفیاء (الأنبیاء- خ ل) أو الأولیاء على ما أخبر عنه
المؤرّخون کاغاثاذیمون المدعو بلسان الشرع بلقمان، و هرمس الهرامسة المدعوّ
بإدریس، و فیثاغورث المدعوّ بشیث، و أفلاطن الإلهى ... ـــــــ صائن
الدین علی بن ترکة در مقدمه ی تمهید القواعد گفته است: « همانا قول مختار
در نزد حکمای صدر اوّل ، که آنها از جمله ی اصفیاء یا انبیاء یا اولیاء
بوده اند بنا بر آنچه که مورّخان از آنها خبر داده اند ، مانند اغاثاذیمون
که در زبان شرع او را لقمان گویند و هرمس که در زبان شرع او را ادریس نامند
و فیثاغورس که در زبان شرع او را شیث گویند و افلاطون الهی ... »
همچنین
گفته شده که جناب ذوالقرنین همان کورش هخامنشی بوده ؛ که نامش در قرآن
کریم به بزرگی برده شده و گستراننده حکم خدا در زمین بوده است. تاریخ
نویسان غرب نیز آن هنگام که از حمله ی کورش به غرب یاد نموده اند به عدل و
داد او اعتراف نموده اند. کتیبه هایی هم که از زمان او باز مانده مملوّ از
تعابیر قدسی است ؛ و بر کلاهخود او دو شاخ نمایان است ؛ و شاخ را در زبان
عرب ، قرن ، و دو شاخ را قرنین گویند ؛ و ذوالقرنین ، یعنی صاحب دو شاخ. در
شرح حال سلمان فارسی نیز سخنانی از زبان خودش و معصومین (ع) وارد شده که
نشان می دهد وی در زمان فترت و جاهلیّت از هادیان الهی و مؤیّد به تأییدات
غیبی بوده است. لذا وی آنگاه که رسول خدا را ملاقات نمود ، بی هیچ معرّفی
حضرتش را شناخت و بی هیچ معجزه ای به آن حضرت ایمان آورد.
همچنین در
روایات معصومین (ع) از کسانی نام برده شده که بین حضرت عیسی (ع) و رسول خدا
(ص) هادیان امم بودند امّا تاریخ نامی از آنها به یاد ندارد. نیز امیر
مومنان در خطبه ی نهج البلاغة 222فرموده اند: «... وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ
عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةوَ فِی أَزْمَانِ
الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِی فِکْرِهِمْ وَ کَلَّمَهُمْ فِی ذَاتِ
عُقُولِهِمْ فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ یَقَظَة ... ــــــ خداوند که
نعمتهاى او گران قدر است، در دورانهاى مختلف روزگار، و در دوران جدایى از
رسالت «تا آمدن پیامبرى پس از پیامبرى دیگر» بندگانى داشته که با آنان در
گوش جانشان زمزمه مىکرد، و در درون عقلشان با آنان سخن مىگفت. آنان چراغ
هدایت را با نور بیدارى در گوشها و دیدهها و دلها بر مىافروختند،
روزهاى خدایى را به یاد مىآورند و مردم را از جلال و بزرگى خدا
مىترساندند. آنان نشانههاى روشن خدا در بیابانهایند، آن را که راه میانه
در پیش گرفت مىستودند، و به رستگارى بشارت مىدادند، و روش آن را که به
جانب چپ یا راست کشانده مىشد، زشت مىشمردند، و از نابودى هشدار مىدادند،
همچنان چراغ تاریکىها، و راهنماى پرتگاهها بودند. »
حاصل کلام اینکه:
به حکم عقل و به تصریح قرآن کریم و معصومین (ع) در همه جای عالم هدایت خدا
در دسترس مردم بوده است ؛ به نحوی که اگر اراده می نمودند با تلاشی متعارف
قادر بودند که به منبع هدایت دست پیدا کنند. البته از آیات و روایات چنین
بر می آید که رسولان بزرگ همواره در منطقه ی خاور میانه بوده اند و سایر
انبیاء ، که در نقاط مختلف زمین قرار داشتند ، مبلّغ دین این رسولان بوده
اند و چه بسا کتب فرعی مختصّ خودشان را نیز داشته اند. امّا اینکه چرا خاور
میانه به عنوان مرکز اصلی هدایت انتخاب شده ، دلیلش این بوده که این منطقه
در مرکز ارض مسکون قرار دارد ؛ و فاصله اش نسبت به نقاط مختلف زمین
تقریباً یکسان می باشد. کما اینکه مکّه را امّ القری گویند چون در وسط ارض
مسکون واقع شده است. در قرآن کریم نیز فرموده است: « وَ ما کانَ رَبُّکَ
مُهْلِکَ الْقُرى حَتَّى یَبْعَثَ فی أُمِّها رَسُولاً یَتْلُوا
عَلَیْهِمْ آیاتِنا وَ ما کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرى إِلاَّ وَ أَهْلُها
ظالِمُونَ ـــــــــ و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمىکرد
تا اینکه در مادر آنها (کانون آنها) پیامبرى مبعوث کند که آیات ما را بر
آنان بخواند؛ و ما هرگز آبادیها و شهرها را هلاک نکردیم مگر آنکه اهلش ظالم
بودند » (القصص:59) ؛ و فرمود: « وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ
مُصَدِّقُ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ
حَوْلَها ــــــ و این کتابى که ما آن را نازل کردیم، مبارک و مصدّق
کتابهایى است که پیش از آن آمده و براى این است که مردم مکه و اطراف آن را
هشدار دهى » (الأنعام:92).
البته باید توجّه داشت که امّ القری بودن یک
شهر ، به اعتبارات مختلف متفاوت می شود ؛ مثلاً شهر تبریز امّ القری برای
آذربایجان شرقی است ؛ امّا تهران امّ القری برای ایران می باشد ؛ و مکّه ام
القری برای کلّ دنیاست ؛ به نحوی که حوادث آن در همه جای جهان پخش می شود.
در زمانهای بسیار گذشته که ارتباطات بسیار محدود بوده ، تعداد انبیاء در
یک زمان زیاد بوده اند و هر منطقه یک پیامبر داشته ؛ امّا ارتباطات که
گسترش یافته تعداد آنها کم شده و محدود به مراکز استانها شده و در دوره های
باز هم متأخر انبیاء تنها در مرکز کشورها بوده اند و در زمان نبیّ مکرّم
اسلام که آغاز عصر ارتباطات می باشد امّ القری مکّه است که مرکز کلّ جهان
مسکون می باشد. لذا ملاحظه می کنیم که بعد از رسول خدا ، در اندک مدّتی
مسلمانها توانستند اسلام را از هند و چین گرفته تا اروپا گسترش دهند. حتّی
مدارکی در دست است که مسلمین قاره ی آمریکا را هم قبل از کریستف کلمب
اسپانیایی کشف کرده بودند. امروزه در اوراد و اذکاری که سرخپوستان آمریکایی
ادا می کنند ، به وضوح ردّ پای کلمات عربی دیده می شود.
پرسش:
چرا اکثر (تمامی) ائمه و پیامبران ـ علیهم السّلام ـ از شبه جزیره عربستان آمده اند؟
پاسخ:
خداوند برای هدایت نوع بشر و رساندن انسانها به کمال مطلوب و سعادت
جاویدان، پیامبران و رسولانی فرستاده است. چه اینکه اگر نمی فرستاد هدف
آفرینش بشر حاصل نمی شد. همه انبیاء الهی یک هدف را تعقیب می کردند و آن
سعادت انسانها از طریق ایمان به خدا و روز رستاخیز و تعلیم و تربیت صحیح
دینی و تقویت اصول اخلاقی در جوامع بشری بوده است.
مسلمانان بر مبنای برخی روایات به 124000 پیامبر عقیده دارند که نام حتی
124 نفر از ایشان در دست نیست و تعداد 313 نفر از پیامبران صاحب کتاب بوده
اند.(1) و 5 تن از ایشان که پیامبر اولوالعزم نامیده می شوند صاحب شریعت
بودند.(2) و سایر پیامبران شریعت این 5 نفر را بین مردم تبلیغ می کردند. و
شریعت حضرت محمد _صلی الله علیه و آله_ جهانی بوده(3) و فقط نام 25 یا 26
نفر از پیامبران در قرآن کریم آمده است و همچنین تاریخ گذشتة بشری بر خلاف
پادشاهان و حکام چندان توجهی به تاریخ انبیاء نکرده و لذا اطلاعات امروز
بشر از انبیاء خیلی محدود است.(4)
اما در مورد آنچه که در سؤال آمده باید گفت:
شبه جزیره عربستان شامل منطقه ای است که جغرافی دانان محدودة آن را از غرب
تا دریای سرخ و از شمال تا مرز شام و از طرف شرق به حدود کوفه تا بصره و
دریای فارس و از جنوب به اقیانوس هند محدود می کنند.(5) یعنی شامل چند کشور
عربی حوزه خلیج فارس در زمان حاضر می شود و با این حساب نمی توان ادعا کرد
که تمام پیامبران و ائمه از شبه جزیره عربستان باشند چرا که به تصریح خود
قرآن خداوند برای هر قومی پیامبری و رسولی فرستاده است. آنجا که می فرماید:
و برای هر امتی رسولی است که هر گاه رسول آنها آمد و حجّت تمام شد حکم به
عدل شود و بر هیچکس ستم نخواهد شد.(6) پس برای هر امتی از امتها در هر جای
کره زمین که بوده اند رسولی از طرف خداوند آمده و حامل رسالت و پیامهای
خدای تعالی به سوی آنها بوده اند. و مأمور بوده اند که آن پیامها را به
مردم ابلاغ نماید و اگر این چنین نبود با عدالت خداوند سازگار نبود.
در اینجا به عنوان نمونه به برخی از پیامبران که در میان اقوام و
سرزمینهای مختلف به رسالت مبعوث شده اند که خارج از جزیرة العرب بوده اشاره
می شود.
حضرت لقمان ـ علیه السّلام ـ که بنابر قولی یکی از پیامبران بوده و به
لقمان حکیم معروف است از مردمان حبشه بوده و در میان قوم خود به پیامبری
رسید. البته پیامبر بودن حضرت لقمان محل مناقشه است و برخی پیامبر بودن او
را قبول ندارند و معتقدند که او بین پیامبری و حکمت، حکمت را اختیار کرد
ولی برخی معتقدند که او به پیامبری رسیده است. (7)
جرجیس پیامبر که شریعت حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ را دعوت می کرد از مردمان ارمنستان بوده است.(8)
ایوب نبی ـ علیه السّلام ـ از مردمان روم بوده است.(9)
حضرت نوح ـ علیه السّلام ـ که اولین پیامبری است که صاحب شریعت شده از
مردمان بین النهرین یعنی عراق امروزی بوده و به پیامبری رسیده و کشتی خود
را در محل مسجد کوفه ساخته است.(10)
اگر معتقد به پیامبری زرتشت هم بشویم چنانچه برخی بر این باورند که او
پیامبر بوده و او را قدیمیترین پیامبر آریائی دانسته اند و از شرق برخاسته و
پیامبر ایرانی است و پیروان زرتشت (مجوس) را از اهل کتاب می شمارند.(11)
حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ که شیخ الانبیاء لقب دارد زادگاهش شهر اور
در کلده قدیم بوده که با خانواده اش به فلسطین و کنعان سفر کرده و در آنجا
به پیامبری مبعوث می شود.(12)
حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ در مصر به پیامبری رسید و تعداد کثیری از
انبیای بنی اسرائیل همچون حضرت داود و سلیمان و یحیی و ذکریا ـ علیه
السّلام ـ و همچنین حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ در فلسطین به پیامبری
رسیدند که خارج از شبه جزیره عربستان بوده است.(13)
پس با توجه به مطالب گفته شده می توان به این نتیجه رسید که از میان
انبیاء حضرت اسماعیل و حضرت محمدـ صلّی الله علیه و آله ـ تا حدی که تاریخ
گواهی می دهد در جزیرة العرب به نبوت رسیده اند. و به تصریح قرآن کریم که
می فرماید: برای هر قومی پیامبر و رسولی فرستادیم و همچنین با توجه به
اطلاعات محدودی که از برخی پیامبران در دست هست می توان گفت که اکثر
پیامبران از خارج شبه جزیرة عربستان بوده و این تصور که اکثر انبیاء از شبه
جزیرة عربستان است تصور صحیحی نیست.
اما امامان معصوم چونکه از نسل پیامبر آخرالزمان ـ صلّی الله علیه و آله ـ
و اوصیاء آن حضرت برای هدایت عامة بشر می باشد، بالطبع باید از این منطقه
باشند. و با توجه به جهانی بودن شریعت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ امامت
ائمة طاهرین نیز جهانی بوده فلذا امامان اختصاص به محل و محدودة خاصی
ندارد. و آنان حجت خداوند برای تمام مردم جهان می باشند و در عصر حاضر امام
زمان (عج) حجت خدا و امام همة جهانیان است و به هیچ محلی خاص تعلق ندارد.
پی نوشت:
1. توفیقی، حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، تهران، انتشارات سمت، چاپ هفتم 1384 ص242.
2. قرآن کریم سوره شوری آیه 13.
3. سوره اعراف آیه 158.
4. اصفهانی، عمادالدین، تاریخ انبیاء، تهران، کتابفروشی اسلام چاپ سوم 1347 ص150.
5. ابوالفداء، تقویم البلدان، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران بنیاد فرهنگ 1349 ص107.
6. یونس آیه 47.
7. اصفهانی پیشین ص660 و ص753. معارف و معاریف، ج 8، ذیل واژة لقمان.
8. اصفهانی پیشین ص660 و ص753.
9. طبری، تاریخ طبری ج1 بیروت موسسه اعلمی چاپ پنجم 1409هـ . ق ص226.
10. جزایری، نعمت ا...، قصص الانبیاء، بیروت موسسه اعلمی چاپ هشتم 1398هـ . ق، ص85.
11. محمد جواد مشکور، خلاصه ادیان، تهران انتشارات شرق، چاپ چهارم ص1369 ص94.
12. همان ص118.
13. همان ص122 و اصفهانی پیشین ص580.