
***یـــــاد نـــــامـــــه***
سلام بر شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام:
ابلیس و طرفدارانش لشکر خود را آماده جنگ با حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف کرده اند و برای ثابت کردن قدرت خود به امام زمان ما رجزخوانی خود را با توهین به جد بزرگوار ایشان یعنی امام هادی(علی النقی) علیه السلام آغاز کرده اند..
ما خودمان در چه حالی هستیم........؟!
این توهین ما را تا چه اندازه بیدار کرده است.......؟!
در عصری که طرفداران شیطان کره زمین را محیای حضور ابلیس میکنند ما برای ظهور امام زمانمان چه کرده ایم.......؟!
|
در ایام متوکل عباسی زنی ادعا کرد که من حضرت زینب هستم و متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از آن زمان سالهای زیادی گذشته است.
آن زن گفت : رسول خدا در من تصرف کرد و من هر چهل سال به چهل سال جوان می شوم. متوکل، بزرگان و علما را جمع کرد و راه چاره خواست.
متوکل به آنان گفت: آیا غیر از گذشت سال، دلیل دیگری برای رد سخنان او دارید؟ گفتند: نه.
آنان به متوکل گفتند : هادی علیه السلام را بیاور شاید او بتواند باطل بودن این زن را روشن کند.
امام علیه السلام حاضر شد و فرمود: این دروغگو است و زینب سلام الله علیها در فلان سال وفات کرده است.
متوکل پرسید : آیا غیر از این، دلیلی برای دروغگو بودن هست؟
امام علیه السلام فرمود: بله و آن این است که گوشت فرزندان فاطمه سلام الله علیها بر درندگان حرام است. تو این زن را به قفس درندگان بینداز تا معلوم شود که دروغ می گوید.
متوکل خواست او را در قفس بیندازد، او گفت: این آقا می خواهد مرا به کشتن بدهد، یک نفر دیگر را آزمایش کنید. برخی از دشمنان امام علیه السلام به متوکل پیشنهاد کردند که خود امام علیه السلام داخل قفس برود.
متوکل به امام عرض کرد: آیا می شود خود شما داخل قفس بروید؟! نردبانی آوردند و امام علیه السلام داخل قفس رفت و در داخل قفس شش شیر درنده بود.
وقتی امام علیه السلام داخل شد شیرها آمدند و در برابر امام علیه السلام خوابیدند و امام علیه السلام آنها را نوازش کرد و با دست اشاره می کرد و هر شیری به کناری می رفت.
وزیر متوکل به او گفت : زود او را از داخل قفس بیرون بیاور و گرنه آبروی ما می رود.
متوکل از امام هادی علیه السلام خواست که بیرون بیاید و امام علیه السلام بیرون آمد. امام فرمود : هر کس می گوید فرزند فاطمه (سلام الله علیها) است داخل شود.
متوکل به آن زن گفت : داخل شو. آن زن گفت : من دروغ می گفتم و احتیاج، مرا به این کار وا داشت و مادر متوکل شفاعت کرد و آن زن از مرگ نجات یافت.
منابــع :
- بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ ح ۳۵ چاپ ایران.
- منتهی الامال ج ۲ ص ۶۵۴ چاپ هجرت.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ، سلام بر شما اى خاندان نبوت و جایگاه رسالت و مرکز رفت و آمد فرشتگان وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَاُصُولَ و جاى فرود آمدن وحى (الهى) و معدن رحمت (حق) و گنجینه داران دانش و سرحد نهایى بردبارى و اصول و اساس الْکَرَمِ، وَقادَةَ الاُْمَمِ، وَاَوْلِیآءَ النِّعَمِ، وَعَناصِرَ الاَْبْرارِ، وَدَعآئِمَ الاَْخْیارِ، کرم و بزرگوارى و پیشوایان ملّتها و در اختیار دارندگان نعمتها و ریشه و اصول نیکان و استوانه هاى خوبان وَساسَةَ الْعِبادِ، وَاَرْکانَ الْبِلادِ، وَاَبْوابَ الاْیمانِ، وَاُمَنآءَ الرَّحْمنِ، و زمامداران بندگان و پایه ها و ستونهاى شهرها و بلاد و درهاى ایمان و امینهاى خداى رحمان وَسُلالَةَ النَّبِیّینَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلینَ، وَعِتْرَةَ خِیَرَةِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَ رَحْمَةُ و نژاد پیمبران و زبده (اولاد) رسولان و عترت انتخاب شدگان پروردگار جهانیان، و رحمت |
روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک
های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه
گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و
من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو
اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. گفت: تمام سعی
ام را می کنم...
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار
مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و
گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ
ورد...
تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست...رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛
خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که
خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد
سوال 1- آیا درست است که شیعیان امام علی(ع) بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند؟
پاسخ:
در برخی اخبار آمده است که شیعیان اهل بیت(ع) محاسبه می شوند ولی کسانی که
مسئولیت حسابرسی آنان را بر عهده دارند ائمه(ع) هستند که برای آنان تقاضای
بخشش کرده و وارد بهشتشان می کنند. حدیثی که از امام رضا(ع) روایت می کنند
از جمله ی این اخبار است:« اگر روز قیامت حسابرسی شیعیان را به ما محول
کردند هر کس دادخواهی اش بین او و خدایش بود در امر او داوری می کنیم و خدا
هم خواسته ی ما را اجابت می کند. هر که دادخواهی اش با مردم بود برای وی
تقاضای بخشش می کنیم و مردم هم او را به ما می بخشند و هر که دادخواهی اش
بین او و ما بود، ما از هر کس دیگری به بخشش شایسته تریم و از او در می
گذریم.
سوال 2- چگونه به بالاترین درجات تشیع دست پیدا کنیم؟
پاسخ:
رسیدن به بالاترین درجات تشیع، با تقوا، عمل صالح، پیروی از اهل بیت و
مودت و ولایت آنان و برائت از دشمنان آنان، همچنین زنده نگاه داشتن دستوارت
آنها و عمل بدان امکان پذیر است. دستوراتی که آنان به شیعیانشان در جمیع
احوال فرمودند همچون تقیه و امثال آن... و همچنین ولایتمداری نسبت به
فرزندان آنها و مواظبت نسبت به عبادات، دوری از گناهان و قدم نگذاشتن در
وادی شبهات و امثال آن.
سوال 3- در روایات داریم که « هر کس چهل شبانه روز اعمالش را برای خدا خالص کند چشمه های حکمت بر قلب و زبانش جاری می شود» نشانه های رسیدن به این درجه از اخلاص چیست؟
پاسخ:
روشی وجود دارد که عرفا برای رسیدن به اخلاص طی چهل روز از آن استفاده می
کنند و عبارت است از: مشارطه( با خود شرط کردن)، مراقبة( نظارت بر اعمال) و
محاسبه(از خود حساب کشیدن).
کسی که می خواهد به این مقام ستایش
شده دست یابد، باید هر صبح با خودش شرط کند که گناهی انجام ندهد یا از برخی
مکروهات دوری کند. سپس از صبح تا شام بر نفس خود نظارت کند و هنگامی که سر
بر بالین نهاد خود را محاسبه کند پس اگر در پایبندی به شرط هایش موفق بود
حمد خدای را به جا آورد و اگر در شرطش خللی وارد شد استغفار کند و از صبح
دیگر که برمی خیزد مجدانه در رعایت شرط بکوشد. پس چهل روز متوالی این کار
را انجام دهد امید است کسی که به این شروط پایبند است به مقام محمودی که در
نظر داشت برسد و شایسته است هدفش از این اعمال کسب رضای خدا باشد نه تنها
رسیدن به درجاتی از علم و حکمت.