حکایت
دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۲۸ ب.ظ
شیخ فرمود تا بیست مرغ آوردند وگفت:هر کدام یک مرغ بردارید وجایی که کسی شما را نبیند بکشید وبیاورید. همه برفتند وبکشتند وباز آوردند ،الا آن مرید...که مرغ را زنده باز آورد .
شیخ پرسید چرا نکشتی؟ گفت:شما فرمودید جایی بروم که کسی مرا نبیند ومن هرجا رفتم حق تعالی مرا می دید..
شیخ رو به اصحاب کرد وگفت:دیدید که فهم او چگونه است وفهم دیگران چگونه؟ همه استغفار کردند ومقام آن مرید را بزرگ داشتند.
- ۹۲/۱۱/۱۴